کنایات قرآنی نشان از ادب است.

08:36 - 1400/05/02

در قرآن کریم به جهت رعایت اخلاق و ادب در مفهوم رسانی، از تعبیرهای کنایی استفاده شده است.

مریم مقدس پاک ترین بانوها

شبهه: آیا بيان این جملات در قرآن، آيه ١٢ سوره تحريم، عاقلانه و اخلاقی است که می گوید: «و مريم دختر عمران كه واژن خود را سالم نگاه داشت و ما در آن از روحمان فوت كرديم (دمیدیم).» فرج در زبان عربى، به معناى آلت تناسلى يا همان واژن مي باشد. چرا الله نگفت جسمش يا عفتش را پاک نگه داشت؟ چرا مي گويد در واژنش دميديم؟ آيا الله نمي توانست بدون فوت كردن، او را حامله كند؟

پاسخ:
ما معتقدیم سراسر قرآن دارای حکمت است و هم چنین بیان مطالب در قرآن همواره سرشار از ادب و نزاکت است. با بررسی ماده فَرج و نَفخ به معنای دقیق آیه پی می بریم.

بررسی ماده فَرج
ماده فرج و فَرجَه (به سکون راء) به معنای شکاف میان دو چیز است.[1] فَرج در اصطلاح قرآنی و در زمان صدور قرآن همین معنای شکاف را داشته است که قرآن برای به کار نبردن معنای صریحِ عورت یا آلت تناسلی از مفهوم کنایی فرج استفاده کرده است. مشتقات این کلمه، 9 بار با معنای اصلی (شکاف) و کنایی (آلت تناسلی) درقرآن به کار رفته است؛ مانند: لِفُرُوجِهِم(2 بار)، فُروجُهُم(2 بار)، فُروجهنّ(1 بار)، فُرِجَت(1 بار) و فُروج(1 بار). به کار بردن مفهوم کنایی به جای مفهوم اصلی یک نوع پوشیده سخن گفتن است و از دلایل ادب و نزاکت قرآن به شمار می رود؛ زیرا در قواعد ادبیات این چنین آمده است: «آرایه کنایه، در لغت به معنی پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح، سخنی است که دارای دو معنی نزدیک و دور باشد. پس گویندۀ آن، جمله را به گونه ای ترکیب می کند و به کار می برد که ذهن شنونده از معنی نزدیک آن به معنی دورش منتقل می شود. منظور گوینده در کنایه، معنی نزدیک و ظاهری عبارت کنایی نیست، بلکه منظور او، برداشتی است که از آن عبارت، در فرهنگ مردم آن جامعه رایج شده است.»[2]

اما درحال حاضر که حدود 1400 سال از نزول قرآن می گذرد، این کلمه و مشتقات آن، معنای صریح عورت و آلت تناسلی را دارد. در واقع در عرفِ امروزی معنای اصلی خود (یعنی شکاف میان دوچیز) را از دست داده است و جای خود را به معنای کنایی (آلت تناسلی) داده است. در این مورد واژه شناس و ادیب معروف، راغب اصفهانی در مورد کلمه فَرج و مشتقاتِ آن در قرآن حکیم، این چنین می گوید:

«(واژه فرج) در میان عرف به خاطر کثرت استعمال، مانندِ نص و اسم صریح براى عورت شده است.»[3]

واژگان زیادی وجود دارد که به دلایل و مناسبات مختلفی در گذرِ زمان و هم چنین به خاطر استعمال و به کارگیری زیاد آن ها، معنای کنایی آن تبدیل به معنایی اصلی و حقیقی برای آن واژه شده است که از آن تعبیر به «عَلَم منقول» می کنند.[4] در قرآن کریم تعابیرِ کنایی فراوانی وجود دارد و خیلی از آن ها همانند کلمه صلوة (که از معنای مطلق دعا به معنای نماز شرعی منتقل شده است)[5] و یا همین کلمه فَرج در آیه 12 سوره تحریم، تغییراتی داشته است، سوال این جاست که آیا باید معنای امروزی (قبل از علم منقول شدنِ) آن را ترجمه کرد؟ و یا این که با توجه به معنای همان زمان و قبل از تغییر، آن را ترجمه کرد؟
جواب واضح است؛ درست است که قرآن یک بار نازل شده است و محتوای آن برای همه زمان ها راهگشا است ولی برای فهم آن باید با توجه به زمان صدور و نزول آن، به تعابیر آن توجه کرد.

بررسی ماده نَفخ
نفخ به معنای دمیدن است.[6] و تعبیرِ فوت کردن برای خداوند باطل است؛ زیرا که خداوند جسم ندارد و دمیدن او از نوع دمیدن انسان نیست که آن را به معنای فوت کردن بگیریم. در تفسیر نمونه آمده است: «مراد از نفخ  در آیه 12 سوره تحریم، پدید آوردن رازی از رازهای الهی در شکم مریم است که در پرتو آن حیات جنینی فرزندش عیسی برقرار و بر دوام گردد.[7] به عبارت دیگر منظور دمیدن روح در رَحِم او است.

جایگاه حضرت مریم علیها السلام
تنها زنى كه نامش در قرآن آمده، حضرت مريم است كه 31 مرتبه در 12 سوره از او نام برده شده كه 12 بار آن به صورت عيسى ‌بن ‌مريم است و يک سوره قرآن، به نام ایشان است. در آيه مورد بحث نیز چهار كمال براى حضرت مريم بيان شده است: پاكدامنى، نفخه ‌ى روح، تصديق پيامبران و كتب آسمانى و اطاعت محض در برابر خدا. هم چنین جایگاه این بانوی با عظمت در تفاسير شيعه و سنّى آمده است كه زنان كامل چهار نفرند: آسيه همسر فرعون، مريم دختر عمران، خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر حضرت محمّد صلى الله عليه و آله.[8]

دفاع خداوند از جایگاه معنوی مریم مقدس
خداوند از پاكان دفاع مى‌كند؛ زیرا به حضرت مريم تهمت ناپاكى زدند، که چگونه بدون همسر صاحب فرزند شده است؟! خداوند در قرآن این طوربیان می کند: «وَ قَوْلِهِمْ عَلى‌ مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً؛[9] وسخن آن ها که درباره مریم گفتند، بهتانی بزرگ بود.» خداوند از همین رو در سوره انبیاء فرمود: «أَحْصَنَتْ فَرْجَها؛[10] او پاكدامن است.» در واقع عبارت «أَحْصَنَتْ» از ماده «حصن» به معناى قلعه، دژ که در مورد زنان، رمز عفت و پاكدامنى است. در کتاب منتهی العرب  تعبیر به پرهیزگار شدن زن آمده است. [11]

نتیجه بحث
با توجه به تمامی این توضیحات برخی با تامل و تدبر در آیات قرآن کریم، جویای حقیقت هستند ولی برخی به خاطر کمبودها و عقده های جنسی خود، با نگاه بیمارگونه به چنین آیاتی توجه می کنند. درصورتی که فهمیدن قصدِ گوینده مهمترین هدف برای به کار گیری کلمات و عبارات است و در آیه مذکور، قصد خداوند دفاع از شخصیت و حیثیت این بانوی صدّیق و پاکدامن است.

پی نوشت
1. لسان العرب، واژه فرج
2. سایت ادب آباد، آرایه کنایه
3. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 15، ص155
4. برگرفته از کتابِ مبادئ الوصول الى علم الاصول، علامه حلی، ج1، ص69
5. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 15، ص155
6. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص ۵۰۰، «نفخ».
7. تفسیرنمونه، مکارم شیرازی، ذیل آیه 91 سوره انبیاء
8. تفسیر نور، ج 10، ص 144
9. نساء، آیه 156
10. انبیاء، آیه 91
11. منتهی العرب، واژه «حصن».

برخی با بد ترجمه کردن برخی آیات همچون آیه 12 سوره تحریم، سعی در این دارند که قرآن را متهم به بد اخلاقی کنند؛ غافل از آنکه نمی دانند کنایات قرآنی معنای خاص خود را دارند و باید آنها را بر طبق زمان نزول و صدور بررسی کرد. قرآن با استفاده از تعبیرهای کنایی خود، اوج عفت، اخلاق و ادب را رعایت کرده است.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 11 =
*****