امام حسین علیهالسلام بعد از امیرالمومنینعلیهالسلام در تبعیت کامل از برادر و امام خویش بودند و با توجه به مقام امامت و بنا بر فرض اگر حضرت به جای امام حسن علیهالسلام امام بودند، در آن شرایط و زمانه نیز قطعاً امام حسین علیهالسلام صلح میکردند.
وقتی امام حسن مجتبی عليهالسلام به شهادت رسیدند، به يقين هيچ شخصی مانند امام حسین علیهالسلام غمگین و ناراحت نبود؛ زیرا امام حسین علیهالسلام نیز امام بود و تمام حقائق و مظلومیت برادر خویش را در نظام خلقت، بهتر از دیگران درک میکرد و میدانست مردم برای بار دیگر با از دست دادن یک امام و پیشوای الهی دچار چه خسرانی شدهاند.
اين دو امام معصوم عليهماالسلام نزديک به پنجاه سال در کنار يکديگر زندگی میکردند. علم امام حسين عليهالسلام نسبت به شخصيت برادر و امام خود بيشتر از هر شخص ديگری بود؛ زیرا حضرت نیز دارای علم امامت بودند و در ده سال آخر که امامت و رهبری بر عهده امام حسن علیهالسلام بود، امام حسین علیهالسلام با نگرش ديگری، یعنی به عنوان امام و پیشوا به حضرت مینگريست. ازاینرو امام حسین علیهالسلام موضعگیریها و صلح امام حسن علیهالسلام را کاملاً سنجیده و بهترین راهکار میدانست.
صلح امام حسن و موضع امام حسین علیهماالسلام
با توجه به نقلهای تاریخی، امام حسن مجتبی علیهالسلام با مشاهده خیانت یاران و فراهم نبودن زمینه جنگ با معاویه، به خاطر حفظ دین خدا و صلاح امت از درگیر شدن با معاویه خودداری کردند و صلح پیشنهادی معاویه را پذیرفتند. در اثر صلح حضرت، مسلمانان از شر هجوم خارجیان نجات یافتند و از جنگ و خونریزی داخلی جلوگیری شد.[1]
در مورد موضعگیری امام حسین علیهالسلام نسبت به صلح حضرت، ذکر این روایت، مسئله را بر ما روشن میکند: «وقتی امیرالمومنین علیهالسلام به شهادت رسیدند، مردم برای بیعت به سوی امامحسن علیهالسلام آمدند. حضرت فرمودند: بیعت کنید با من به شرط اطاعت؛ یعنی هرگاه با هرکس جنگیدم، با من باشید و با هرکه صلح کردم نیز با من باشید و بپذیرید. چون مردم این سخن حضرت را شنیدند، پا پس کشیده و به محضر امام حسین علیهالسلام آمده و عرضه داشتند: دست بگشا تا بر آنچه با پدرت بیعت کردیم با تو بیعت کنیم. امام حسین علیهالسلام فرمودند: پناه بر خدا که با شما بیعت کنم تا زمانی که برادرم حسن علیهالسلام در بین شماست».[2]
حرکت و عکسالعمل هر یک از آن حضرات ائمه علیهمالسلام ادامه و مکمل حرکت امام دیگر بوده است و همه بر طبق دستور خدا و رسولش عمل کردهاند. به همین خاطر اباعبدالله الحسین علیهالسلام در جواب جابر که به آن حضرت عرض کرد نمیشود شما هم مثل امام حسن علیهالسلام صلح کنید، فرمود: «یا جابِرُ قَدْ فَعَلَ اَخِی ذلِک بِاَمْرِ اللَّهِ تَعالی وَ اَمْرِ رَسُولِهِ وَاِنِّی اَیضاً اَفْعَلُ بِاَمْرِ اللَّهِ تَعالی وَاَمْرِ رَسُولِهِ»؛[3] «همانا برادرم به امر خدا و رسولش عمل کرد. من نیز به امر خدا و رسولش عمل میکنم».
تشییع حضرت توسط امام حسین علیهالسلام
امام حسين عليهالسلام ضمن اينکه برادر خود را شخصیتی بیمانند عنوان میکرد، او را عالمترين فرد به تفسير و تاويل و آشنا به تمام علوم و مسائل حکومت و جهان اسلام میدانست؛ زیرا ایشان در آن زمان امام برحق و حجت خدا بر روی زمین بودند؛ چنانکه اين نظر را میتوان از برخورد امام حسين عليهالسلام با همسر پیامبر در تشييع پیکر مطهر برادرش به دست آورد.
هنگامي که امام حسين عليهالسلام خواست برادر خود را، بنا به وصیت حضرت برای دفن نزد قبر رسول خدا صلياللهعليهوآله ببرد، عايشه به تحريک بنیاميه از ورود جنازه امام حسن عليهالسلام به داخل حجره پيامبر صلياللهعليهوآله جلوگيری کرد و گفت دفن امام در کنار پیامبر، پردهدری نسبت به حریم پیامبر محسوب میشود؛ زیرا حضرت در خانه خود دفن شده بودند.
امام عليهالسلام در برابر اين اهانت به فرزند پيامبر صلياللهعليهوآله به عايشه فرمود: «اين تو و پدرت بوديد که حرمت رسول خدا صلياللهعليه وآله را دريديد و کسی را داخل حجرهاش دفن کرديد که پيامبر صلياللهعليهوآله جوارش را دوست نمیداشت و اينکه خداوند در فردای قيامت از تو بازخواست خواهد کرد. بدان ای عايشه که برادرم، داناترين فرد به خدا و رسول اوست و داناتر است به کتاب خدا از اينکه بخواهد نسبت به رسول خدا صلیاللهعليه وآله پردهدری کند».[4]
در نتیجه ائمه عليهمالسلام هر کدام در زمان خاص امامت خود، وظیفه خاصی را بر عهده داشتند؛ مانند صلح امام حسن علیهالسلام. ازاینرو امام حسین عليهالسلام نیز به خاطر علم و شناختشان نسبت به مقام امامت لحظهای بر برادر خویش پیشی نگرفتند و بر تبعیت ایشان بودند و مردم را نیز به امام حسن علیهالسلام ارجاع میدادند.
پینوشت:
[1]. صلح الحسن، ص82.
[2]. الامامه و السیاسه، ج1، ص184.
[3]. فرهنگ سخنان امام حسین، ص388.
[4]. کافی، ج1، ص302.