برخی برای مستند کردن کار آشوبگران، به آیات قرآن استناد میکنند، غافل از اینکه آشوبگران از اساس با نظام اسلامی و قوانین اسلام مخالفاند.
دشمنان اسلام و انقلاب برای توجیه آشوبها و اغتشاشات فتنهگران به پارهای از آیات قرآن کریم استناد کرده و آنها را دلیل بر جواز چنین اعمال زشت و خلاف انسانی شمرهاند. یک از این آیات، آیه148 سوره نساء است. در ادامه این آیات مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد:
اجازه افشاگری به مظلوم
برای روشن شدن مطلب، باید معنای آیه معلوم شود، آیه میفرماید: « لَا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا»؛[1] «خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیها(ی دیگران) را اظهار کند؛ مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد و خداوند، شنوا و داناست».
خداوند در این آیه، به مظلومان اجازه افشاگری و فریاد داده است؛ ولی از آنجا که بین آیات قرآن پیوستگی و ارتباط وجود دارد به خصوص اگر دو آیه پشت سر هم بیاید و در یک موضوع سخن بگوید،[2] باید گفت که آیه بعد، این قسمت را بیشتر توضیح میدهد. خداوند در آیه بعد میفرماید: «إِنْ تُبْدُوا خَیْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ»؛[3] «(اما) اگر نیکیها را آشکار یا مخفی سازید و یا از بدیها گذشت نمایید».
آنچه از این آیات به دست میآید بر خلاف آن مفهومی است که برخی برای توجیه کار آشوبگران بدان مستند کردهاند؛ این آیات در مقام بیان ارائه یک تحلیل عالمانه برای ظلم و مظلوم و چگونگی برخورد با ظالم است، از جمله این معانی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
یک. ابتدا خدا در قالب یک قاعده کلی و اولی میفرماید: «خدا اظهار بدیها را دوست ندارد».
دو. بیتردید باید ظلم مسلَّم و یقینی، وجود داشته باشد.
سه. مظلوم نیز نتواند از راه دیگری احقاق حق کند.
چهار. فریاد مظلوم، نباید فراتر از مورد ظلم باشد.[4]
پنج. مظلوم میتواند به جای فریاد زدن مورد ظلم، خوبیها را آشکار کند.
متصف شدن به صفت الهی
در پایان خداوند متعال با جمله «فَإِنَّ اللهَ كانَ عَفُوًّا قَدِيراً»؛[5] خداوند بخشنده و توانا است». در صدد بیان این است که شما با گذشت و بخشش، به صفت عفو و بخشش خدا، متصف میشوید؛ زیرا خداوند میبخشد، با اینکه قدرت انتقام دارد.[6]
بنابراین نمیتوان، گفت هر مظلومی باید با ناسزا و افشاگری، احقاق حق خود کند؛ زیرا در موارد بسیاری اثبات ظلم مشکل است، علاوه بر اینکه احقاق حق، نیز منحصر به این مورد نیست، پس بنابر قاعده کلی، باید از اظهار بدیها با صدای بلند خودداری کرد؛ علاوه بر اینکه آشوبگران از اساس، نگاهی غیر دینی دارند.
بنابراین منظور از صدای بلند در آیه، آشوب و اغتشاش نیست؛ زیرا فقط به این افراد اجازه داده شده است که از مظالم و ستمگریها، آشكارا مذمت و انتقاد کنند، در حقيقت ذكر اين استثناء، بهخاطر آن است كه حكم اخلاقى فوق، مورد سوء استفاده ظالمان و ستمگران واقع نشود و يا بهانهاى براى انجام دادن ستم نگردد.[7] البته مواردی مانند ظلمهایی که به امام حسین علیهالسلام وارد شده است را باید با صدای بلند فریاد زد؛ زیرا از بارزترین مصادیق این آیه میباشد.
پی نوشت
[1]. سوره نساء، آیه148.
[2]. علامه طباطبایی، محمدحسین، الميزان، نشر اسماعیلیان، بیتا، ج5، ص124.
[3]. سوره نساء، آیه 149.
[4]. علامه طباطبایی، همان، ص123.
[5]. سوره نساء، آیه149.
[6]. علامه طباطبایی، همان، ص124.
[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، 1374 ش، چاپ سی و دوم، ج4، ص184 و185.