هدف نظام حقوقی اسلام این است که با برقراری نظم و عدالت بستری مناسب برای رسیدن به تکامل و رشد اختیاری انسان فراهم کند. با توجه به این هدف، وضع قانون حجاب امری کاملا معقول و ضروری است.
رعایت حجاب و عفاف امری اخلاقی و مورد توصیه ادیان توحیدی است.[1] آیات قرآن کریم، روایات و سیره معصومان علیهمالسلام گویای این است که حفظ حجاب و عفاف تاثیر مستقیمی در سعادت اخروی دارد.[2] اما نکتهای که مهم است این است که با چه ملاکی میتوان حجاب را به عنوان یک قانون مطرح نمود؟
از آنجا که وضع قوانین باید در راستای هدف نظام حقوقی باشد، برای پاسخ به این سوال باید ابتدا از هدف حقوق سخن بگوییم .
هدف حقوق چیست؟
هر نظام حقوقی با نگاه به جهان بینی مورد پذیرشش، اهداف خاصی را برای خود معین میکند. از آنجا که نظام حقوقی اسلام در چارچوب کلی نظام توحیدی قرار میگیرد، معاد باوری تاثیر مستقیمی در روشن کردن هدف آن دارد. بر این اساس هدف نظام حقوقی اسلام این است که با تامین نظم و عدالت در جامعه، بستری مناسب برای رسیدن شهروندان به سعادت اخروی فراهم کند.[3]
این بدان معناست که قوانین جامعه اسلامی باید علاوه بر نظمآوری و عدالتآفرینی به گونهای باشد که زمینه لازم برای رسیدن به این سعادت را نیز فراهم آورد.
جایگاه حجاب در قانون
با توجه به این هدف، وضع قانون برای الزام رعایت حجاب امری کاملا موجه و ضروی است؛ زیرا اگرچه حجاب از طرفی امری اخلاقی است، اما از طرف دیگر زمینهساز نظم اجتماعی و سعادت اخروی دیگران بوده و بدین سبب جایگاهی قانونی پیدا میکند.
تفاوت بعد اخلاقی و اجتماعی حجاب، در رعایت آن به هنگام حضور در حریم خصوصی روشن میشود. در مکان خصوصی با اینکه لزوم اخلاقی رعایت حجاب همچنان پابرجاست، اما به دلیل عدم تاثیر اجتماعی، قانونی برای الزام رعایت آن وجود ندارد.
حاصل آنکه گرچه رعایت حجاب در حریم شخصی، تعهدی اخلاقی است، اما علاوه بر آن حفظ پوشش مناسب در مکان عمومی، تعهدی قانونی نیز میباشد.
پینوشت:
[1]. محمدی آشتیانی، علی، حجاب در ادیان الهی، انتشارات آستان قدس رضوی، 1391، ص42.
[2]. ابن بابويه، محمد بن على، عیون اخبار الرضا، لاجوردی، مهدی، چاپ اول، نشر جهان، 1378ق، ج2،ص11.
[3]. دانشپژوه، مصطفی، عابدینی، جواد، فلسفه حقوق، چاپ دهم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1400ش، ص130و104.