پرهیز از مصلحت تراشی در اجرای احکام اسلام

15:36 - 1401/11/09

دشمنان برای تضعیف برخورد قاطع با اغتشاشات، از راه‌های مختلف وارد می‌شوند، یکی از این موارد سوء استفاده از مطالب روایی، فقهی و حقوقی است. معصومین علیهم‌السلام در اجرای حدود و قوانین اسلامی قاطعانه عمل می‌کردند.

روایت نبوی صادق شیرازی

در روایتی از کتاب شریف کافی به نقل از امام باقر یا امام صادق علیهماالسلام آمده است که پیامبر مکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند: «لَوْ لَا أَنِّي أَكْرَهُ أَنْ يُقَالَ إِنَّ مُحَمَّداً اسْتَعَانَ بِقَوْمٍ حَتَّى إِذَا ظَفِرَ بِعَدُوِّهِ قَتَلَهُمْ لَضَرَبْتُ أَعْنَاقَ قَوْمٍ كَثِيرٍ»؛[1] «اگر کراهت این را نداشتم که درباره من بگویند محمد از قومی کمک گرفت و زمانی که بر دشمنانش پیروز شد، همان قوم را کُشت، گردن افرادی زیادی را می‌زدم» .

آیا این روایت دلالت می‌کند که پیامبر مکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله به خاطر آبروی اسلام از اجرای حدود الهی و مجازات شرعی گناهکاران صرف‌نظر کردند؟ ممکن است برخی افراد کم‌سواد چنین برداشتی از روایت داشته باشند، اما کمی دقت در معنای روایت ثابت می‌کند که مسئله روایت، اجرای حدود مجرمان نیست و این حدیث گران‌بها به کفر و نفاق واقعی و باطنی تعدادی از صحابه و اطرافیان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله اشاره دارد و ثقة الاسلام کلینی نیز از این روایت چنین برداشتی داشته، زیرا روایت را در کنار روایات نفاق بنی امیه و مسائلی مربوط به سقیفه آورده است.[2] در ادامه نکاتی مطرح می‌شوند که این برداشت را تقویت می‌کند.

انجام‌ وظیفه ظاهری یا عمل به‌ واقع
معصومین علیهم‌السلام دارای علم الهی از طریق وحی یا الهام هستند،[3] اما وظیفه نداشتند در تمام موارد، طبق علومی که از راه‌های غیرعادی حاصل می‌شد عمل کنند، بلکه تکالیف دینی آنان همواره طبق علومی بود که از راه‌های عادی پیدا می‌شد و به‌اصطلاح مکلف به‌ ظاهر بوده‌اند، بنا بر برخی روایات تنها ولی‌عصر عجل‌‌الله‌تعالی‌فرجه به واقع و مطابق علم الهی عمل می‌کنند.[4] پس اساس و قاعده در اجرای حدود و مجازات اسلامی، عمل بر طبق شواهد و قَسَم‌هاست.[5] پیامبر مکرم اسلام نیز به‌تناسب همین مطلب، بااینکه به علم الهی منافقان را می‌شناختند، ولی از اجرای حدود بر حال واقعی این افراد معاف بودند و جاری کردن حد بر این افراد واجب نبوده تا به‌صرف وجود یک مصلحت از اجرای آن پرهیز کنند.

حکم کلی قرآن
خداوند متعال با علم مطلق و کامل خود واکنش‌های احساسی و قضاوت‌های عمومی نسبت به اجرای حدود را می‌داند و در قرآن کریم هشدار داده است که مبادا رأفت و احساسات درباره اجرای دین الهی باعث سستی شما شود.[6] اگر مواردی در اجرای حد استثناء شده باشد باید توسط خود قرآن و معصومین علیهم‌السلام بیان شود و استثناء کردن حکم کلی خداوند دلبخواهی و با مصلحت سنجی‌های عامیانه راهی جاهلانه و غیرمتناسب با قواعد فقه و فقاهت است.

روایت نبوی ذکرشده در مقام بیان کفر و نفاق برخی اطرافیان و صحابه است و ارتباطی با اجرای حدود که با گواهی و سوگند ثابت می‌شوند ندارد.

پی‌نوشت:
[1]. كلينى، محمد بن يعقوب‏، الکافی، چاپ چهارم، دارالكتب الإسلامية، 1403ق، ج8، ص345.
[2]. همان.
[3]. راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، چاپ اول، مؤسسه امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف‌، 1409ق، ج1، ص343.
[4]. كلينى، محمد بن يعقوب‏، الکافی، چاپ چهارم، دارالكتب الإسلامية، 1403ق، ج1، ص397.
[5]. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت عليهم‌السلام‏، 1409ق‏، ج27، ص233.
[6]. سوره نور، آیه2.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 7 =
*****