عقل اگرچه در قیامت بهعنوان یکی از حجتها بهشمار میآید؛ اما دامنه حجیت آن محدود بوده و نمیتوان عدم درک آن را، دلیلِ بر نپذیرفتن گزارههای دینی دانست.
دوستم گفت: این قسمت از سخنرانی را گوش کن و نظرت را در مورد سخنان گوینده به من بگو. گوش کردم. حرفهای بهظاهر قشنگ و عوامپسند؛ ولی ازنظر من بدون اشکال نبود. سخنران گفته بود: اگر در روز قیامت مطمئن باشید که از عقل پیروی کردید، [هیچ مشکلی ندارید]. انگلیسیها یک ضربالمثلی دارند که میگویند: خدا، مرد خوبی است. اگر شما بروید آنجا [آخرت] و بگویید: باعقلی که به من دادی، من این چیزها را قبول نکردم و نفهمیدم. آیا خداوند شما را مجازات میکند؟! نمیکند. برتراند راسل هم وقتی به او گفتند: اگر از تو در آنجا پرسیدند که چرا ما را قبول نکردی، چه جوابی خواهی داد؟ گفت در جواب میگویم: فقدان دلایل کافی؛ زیرا این دلایلی که فلان کشیش و [فلان عالم بر اثبات وجود خدا] آورده بودند، کافی نبود و من قبول نکردم.
به دوستم گفتم: از این حرف دو گزاره برداشت میشود که به نظر من غلط است.
گزاره اول: انسان در آخرت حق دارد بگوید: من بعضی از مطالب را باعقلم نفهمیده و قبول نکردم. بر این اساس، او نسبت به تمام مسائلی که باعقلش آنها را درک نکرده، معذور است. این حرف اگرچه میتواند در برخی از مسائل صحیح باشد؛ ولی بهصورت کلی نمیتوان آن را پذیرفت؛ زیرا بسیاری از گزارههای دینی عقلگریزند و به حیطه عقل درنمیآیند. آیا کسی میتواند بگوید: من نماز و خم و راست شدن در آن و عربی خواندن آن را نتوانستم بپذیرم و درک کنم؛ پس در آخرت معذورم؟! انسان تا یکجایی میتواند باعقل پیش برود؛ اما پسازآن باید در چهارچوب تعالیم انبیا قرار گیرد. اگر عقل توانایی درک همهچیز را داشت؛ پس چرا خداوند، انبیا را فرستاد؟!
گزاره دوم: ممکن است ادله اثبات خدا برای شخصی مانند راسل ناکافی بوده باشد؛ درنتیجه چنین افرادی در قیامت و در پیشگاه خداوند معذورند. بر این اساس، برخی از منکرین خدا در قیامت با عذری که بر بیخدایی خود میآورند، راهی بهشت خواهند شد.
ازآنجاکه گوینده سخن، شخصی مسلمان و معتقد به قرآن است، باید دانست که قرآن چنین حرفی را نمیپذیرد. ازنظر این کتاب آسمانی، اگرچه ممکن است در برخی از مسائل دینی یا اصلِ دینِ حق، بعضی از مردم مستضعف فکری بوده و درنتیجه معذور باشند؛ ولی نسبت به اصل توحید و وجود خداوند، احدی معذور نبوده و حجت بر همه در همین دنیا تمام خواهد شد. خداوند به پیامبرش در این زمینه میفرماید: «و [به یاد آر] هنگامی را که پروردگارت از صلب بنیآدم نسلشان را پدید آورد و آنان را [در ارتباط با پروردگاریش] بر خودشان گواه گرفت [و فرمود:] آیا من پروردگار شما نیستم؟ [انسانها باتوجه به وابستگی وجودشان و وجود همه موجودات به پروردگاری و ربوبیّت حق] گفتند: آری، گواهی دادیم. [پس اقرار به پروردگاری خود را از شما گرفتیم] تا روز قیامت نگویید: ما از این [حقیقت آشکار و روشن] بیخبر بودیم یا نگویید: پدرانمان پیش از ما مشرک بودند، و ما فرزندانی پس از آنان بودیم [و راهی جز تقلید از آنان نداشتیم] آیا ما را به خاطر آنچه باطل گرایان انجام دادند، هلاک میکنی؟»[1]
درباره اینکه این اقرارِ بر ربوبیت، در دنیا بوده و یا در عالمی قبل از دنیا بهنام «عالم ذر» اتفاق افتاده، تفاوت نظر وجود دارد؛ ولی برایند این اقرار بهاتفاق همه مفسرین، معرفت فطری تمام انسانها نسبت به پروردگارشان بوده است؛ نتیجه این معرفت فطری آن است که حجت در دنیا نسبت به اصل وجود خداوند بر همه تمام شده و کسی باقی نمیماند که علم به وجود خدا و ربوبیتش پیدا نکرده باشد؛ پس کسی مثل راسل نمیتواند در قیامت بگوید من در طول زندگی بههیچوجه متوجه وجود خدا نشدم.
البته زیاد اتفاق میافتد که در مواجهه با برخی از ملحدین، این حرف را از آنها بشنویم که میگویند: ما هیچ دلیل قانعکنندهای بر وجود خدا پیدا نکردیم؛ ولی به اذعان قرآن کریم، اینها خودشان خوب میدانند که خدایی وجود دارد و تنها برای مقاصد شخصی از زیر بار پذیرش آن شانه خالی میکنند.[2]
نتیجه سخن آنکه، این سخنِ سخنران مذهبی که گفت: یک شخص در قیامت میتواند بگوید من بعضی از مطالب را با عقلم نتوانستم درک کنم یا بگوید وجود خدا برای عقل من در دنیا اثبات نشد، حرف صحیحی نمیباشد.
پینوشت:
[1]. اعراف: 172-173.
[2]. نمل: 14.