دین تأمین کننده سعادت و کمال انسان است نه این که در جهت تأمین منافع گروه خاصی شکل گرفته باشد.
اموری که سعادت و کمال انسان در گرو آنهاست در مرحله شناخت و حرکت بهسوی کمال نیازمند وحی و کلام الهی هستند؛[1] زیرا عقل مُدرِک کلیات بوده و توان درک همه امور را ندارد. این معارف وحیانی در قالب دین بر مردم عرضه میشود؛ ازاینرو وجود دین در زندگی بشر ضروری است.
ضرورت وجود دین بااینکه یک امر تقریباً روشنی است، عدهای این امر را نپذیرفته و یا به خاطر غرضورزی که نسبت به دین دارند، بیان میکنند دینداران برای پیشبرد منافع خود دین را ساخته و دین تأمینکننده منافع عدهای اندک است به عبارتی دین افیون تودههاست.
در پاسخ به این افراد نکاتی را بیان میکنیم:
دین هم میتواند افیون تودهها باشد هم نباشد، دین اگر با توجه به منافع انسانها تغییر پیدا کند و در خدمت این مردم باشد، از رسالت اصلی خود فاصله گرفته و میتواند مطابق ادعای فوق باشد. در مقابل دینی که سراسر عقلانیت باشد و از تحریف در امان مانده باشد مسیری برای تأمین سعادت و کمال مردم خواهد بود. بررسی دو دین اسلام و مسیحیت ما را بر این کلام راهنمایی میکند. شهید مطهری نیز در این راستا مینویسد: «مسیحیت دایرهاش محدود است و اسلام دایرهاش وسیع است. مسیحیت از حدود اندرز تجاوز نمیکند، اما اسلام تمام شئون زندگی بشر را زیر نظر دارد، قانون اجتماعی دارد، قانون اقتصادی دارد، قانون سیاسی دارد، آمده برای تشکیل دولت، تشکیل حکومت؛ رسالتش اصلاح جهان است».[2]
در نتیجه افیون بودن دین نسبت به حضور دین مسیحیت (تحریفشده) در جامعه غرب میتواند صادق باشد؛ اما نسبت به دین اسلام که اصلاح جهان را در برنامه خود دارد هرگز صحیح نخواهد بود.
پینوشت:
[1]. آیتالله مکارم، پیام قرآن، دارالکتب اسلامی، ج7، ص43.
[2]. شهید مطهری، مجموعه آثار، صدرا، ج20، ص223.