چکیده: با یک نگاه ساده و گذرا به شرایط، اوضاعواحوال این روزهای عربستان میتوان به سردرگمی و دستپاچگی حکام این کشور اسلامی پی برد حال با توجه به این مسئله چرا حکام سعودی در یک چنین شرایطی اقدام به تأیید حکم اعدام «شیخ نمر باقر النمر» نمودهاند؟
با توجه به اینکه بسیاری از دولتهای جهان میکوشند تا در با اعمال سیاستهای از پیش طراحی شده و با بهرهگیری از برنامهریزیهای دقیق، کشور خود را در مسیر آرامش و ثبات قرار دهند، ما شاهد یک نوع بیثباتی و سردرگمی در یکی از مهمترین کشورهای خاورمیانه و جهان اسلام هستیم.
با یک نگاه ساده و گذرا به شرایط، اوضاعواحوال این روزهای عربستان میتوان به سردرگمی و تحیر حکام این کشور اسلامی پی برد. ابعاد این سردرگمی آنقدر گسترده و وسیع است که موجبات گسست درونی جامعه عربستان را در سطوح مختلف آن فراهم آورده و به شکاف جدی در میان اقشار این کشور تبدیل شده است.
حال با توجه به اینکه حرکت به سمت ثبات و آرامش، از سیاستهای معقول و منطقی هر کشوری به شمار میآید؛ همچنین با در نظر گرفتن شرایط ناپایدار این روزهای کشور عربستان، سؤالی که بیش از هر چیز، ذهن انسان را به خود مشغول میکند، این است که چرا حکام سعودی در یک چنین شرایطی اقدام به تأیید حکم اعدام «شیخ نمر باقر النمر» نمودهاند؟ در تلاش برای یافتن پاسخ این سوال، سوال دیگری به ذهن انسان متبادر میشود و آن اینکه اساساً تأیید این حکم، کدام یک از مشکلات دولت عربستان را مرتفع میسازد؟
برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید به مشکلات کنونی دولت عربستان پرداخت و دانست که حکام سعودی در مسائل داخلی و خارجی خود با چه مشکلاتی دستبهگریبان هستند و پس از روشن شدن این مطلب اقدام آنان را در تأیید این حکم، ارزیابی کرد.
مشکلات و معضلات عربستان را میتوان در دو حوزهی داخلی و خارجی دنبال کرد.
مشکلات خارجی:
سوریه و عراق
دولت سعودی در یکی از پرچالشترین دوران سیاسی خود در حوزه خارجی به سر میبرد. این کشور در بحران چند سال اخیر کشور سوریه، نقش تنشآفرینی را ایفا مینماید و با حمایت بیدریغ از گروههای تروریستی مختلف، سعی در سرنگونی دولت سوریه دارد و در این مسیر حاضر به تحمل هر نوع هزینهای شده است. اما در طی این چند سال، علیرغم پیشبینیهای خود مبنی بر سقوط سریع دولت سوریه، عملاً با یک جنگ پرهزینه و فرسایشی مواجه شده است که در آن افقهای پیروزی دیده نمیشود، خصوصاً آنکه نیروهای جبهه مقاومت در حمایت از دولت مشروع سوریه به یک تفاهم و انسجام رسیدهاند و در عملیاتهای نظامی دوشادوش مردم و ارتش سوریه به مبارزه با تروریستهای تکفیری میپردازند. همین امر در مورد کشور عراق هم صادق است. هر چند حمایت عربستان از تروریستها در عراق به صراحت حمایت او در سوریه نیست، ولیکن این نقشآفرینی آشکار است و همگان به این دخالت اذعان دارند.
یمن
عربستان در چند ماه گذشته از ترس ایجاد یک کشور مستقل و بر اساس انتخابات مردمی، در قالب یک ائتلاف فرمایشی اقدام به تجاوز آشکار نظامی به این کشور نمود. هماکنون پس از گذشت چند ماه از این هجوم ددمنشانه نه تنها اهداف اصلی عربستان مبنی بر سرکوب انقلاب مردم و انتصاب یک دولت دستنشانده، بینتیجه مانده است، بلکه مردم یمن از عربستان به عنوان کشوری دشمن و متجاوز یاد میکنند. این دقیقاً همان حسی است که مردم سوریه و عراق نسبت به عربستان پیداکردهاند و این احساس تنفر حتی با خاموشی این جنگها از بین نخواهد رفت و تا سالیان درازی عربستان را با خطر جدی مواجه میکند.
برگزاری مراسم حج
هر چند برگزاری مراسم حج در ظاهر، از مسائل داخلی عربستان است، ولی با توجه به گرد هم آمدن مسلمانان از سراسر دنیا در این مراسم، رنگوبوی بینالمللی به خود میگیرد و عربستان همهساله از این مراسم، استفادههای فرقهای و سیاسی فراوانی داشته است. سوء مدیریت عربستان به عنوان متولی این مراسم، که مسئولیت حفظ جان زائران حرم الهی را دارد، موجب بروز دو سانحهی فاجعهبار شد و شهادت و جراحت چند هزار نفر از حجاج را به بار آورد. این اتفاقات به چهرهی حکام این کشور که همواره خود را خادم حرمین مینامیدند لطمهی جبرانناپذیری وارد نمود و مشروعیت آنان در تولیت این امر مهم را زیر سوال برد.
مشکلات داخلی:
بزرگترین مشکل این حکومت، بحث مشروعیت سیاسی در میان اقلیتهای دینی و نخبگان سیاسی است. عربستان سالهاست که میکوشد با بهرهگیری از فتاوای مفتیان خودساختهی وهابی، به یک مشروعیت جعلی دست یابد. هر چند این کشور با عوامفریبی توانسته است تا حدود زیادی به این مهم دست یابد، ولی در اثر سیاستهای دیکتاتور مآبانه و تبعیضآمیز نسبت به کسانی که خارج از حلقهی خاندان سعودی و وهابیت هستند، این سیاست به حربهای نخنما تبدیلشده است و دولت عربستان امروزه با مشکل جدی از سوی دو جریان کلی مواجه است.
این دو جریان کلی عبارتاند از اقلیتهای مذهبی که شیعیان نماد بارز این جریان هستند و سالهاست با تبعیضهای خاندان سعودی دستوپنجه نرم میکنند و گروه دیگر نخبگان اجتماعی و سیاسی هستند که از اوضاع جهان مطلع هستند و استیلای یک حکومت طایفهای را نمیپذیرند. البته نباید این دو جریان را جریانهایی جدا از هم فرض نمود، زیرا با ملاحظهی سیر تحولات عربستان این دو جریان عمده توانایی همگرایی فراوانی دارند.
نتیجه
حال با توجه به این مشکلات، میتوان دریافت که تأیید حکم شیخ نمر هیچ کمکی به حل این مشکلات نمیکند. زیرا شیخ نمر و افراد همفکر او هیچ دخالتی در بروز این مشکلات ندارند که حذف آنها باعث مرتفع شدن این مشکلات شود و اساساً ظهور معترضینی مانند شیخ نمر تنها حاصل سیاستهای خصمانهی دولت سعودی است و البته این امر از دید سیاستمداران سعودی مغفول نمانده است، ولی این حکام که در حل مناقشات داخلی و خارجی خود درمانده شدهاند، تنها به دنبال التیام این زخمها به وسیله سرکوب مخالفان داخلی خود میباشند و در این راستا به عواقب آن هم توجه نمیکنند.