اثبات و یا رد جزئیات امور از حیطه عقل خارج بوده و نمیتواند در اثبات و یا رد آنها حکمی ارائه بدهد.
درک همه امور در اختیار قوه عقل نبوده و عقل از درک جزئیات عاجز است؛ به عنوان مثال عقل نمیتواند درک کند که این قندی که در دست ما است شیرین است یا نه! بلکه درک آن به حس چشایی ما مربوط میباشد، درک جزئیات بهشت و جهنم نیز از این قبیل موضوعات بوده و عقل از درک آنها عاجز است.
مسیری که ما را به اثبات معاد میرساند از طریق خداشناسی و اثبات خدا به وسیله عقل است، به عبارتی دیگر، عقل بعد از اینکه خدا را اثبات کرد، بیان میکند که با عدالت خدا سازگار نیست در یک عالم دیگر، ظالم و مظلوم به حق خود نرسند، چون دنیا شایستگی ایفای حقوق آنها را ندارد؛ از این رو عدالت خدا ایجاب میکند که در چنین روزی، مردم به سزای اعمال خود برسند. خداوند متعال در این رابطه میفرماید: «أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ»؛[1] «آيا پارسايان را مانند فاجران قرار میدهیم؟»
مسیری هم که به اثبات جزئیات معاد منتهی میشود، نقل است، به عبارتی عقل حجیت نقل را اثبات کرده و سپس نقل جزئیات قیامت را بیان میکند. عقل میگوید خداوند برای بیان اموری که عقل از درک آنها عاجز است نیاز به واسطهای به نام پیامبر دارد، صدق پیامبر نیز با معجزه اثبات میشود، معجزه پیامبر اسلام نیز قرآن است که از طریق تحدی، معجزه بودن خود را اثبات کرده و به بیان اموری مانند جزئیات بهشت و جهنم میپردازد.[2]
در نتیجه کلیت معاد با عقل قابل اثبات است، اما اثبات جزئیات آن منوط به نقل است که از حیطه عقل خارج بوده و عقل نمیتواند در اثبات و یا رد آن چیزی بگوید.
پینوشت:
[1]. ص، 28.
[2]. مصباح یزدی، آموزش عقاید، تبلیغات اسلامی، ص172.