پیامبر صلیاللهعلیهوآله از همان ابتدای بعثت، بارها به جانشینی امیرالمؤمنین علیهالسلام بعد از خود تصریح کردند. حضرت در آخرین لحظات عمرش خواست چیزی بنویسند تا دست نفاق را کوتاه کنند؛ ولی این کار با مخالفت برخی مدعیان دین، روبهرو شد.
مذهب شیعه، تنها مذهبی است که بر اساس سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآله حرکت میکند؛ زیرا هم زیر بنای قرآنی دارد و هم سخنان صریح پیامبر صلیاللهعلیهوآله در مورد شیعه، بیانگر این مطلب است؛[1] بنابراین مذهب شیعه در واقع همان اسلام ناب محمدی است که از ابتدای بعثت پیامبر صلیاللهعلیهوآله شروع شد و با انتصاب امیرالمؤمنین علیهالسلام توسط خدای مهربان کامل شد[2] و همه احتیاجات بشر را نیز بیان کرد.
بیان همه احتیاجات بشر تا روز قیامت
قرآن کریم «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْء»؛[3] «بیانگر همه چیز» است. بر پایه این آیه، هر چه که انسانها تا روز قیامت نیاز داشته باشند در قرآن کریم وجود دارد.[4] از سویی پیامبر صلیاللهعلیهوآله را بیانگر قرآن کریم معرفی کرده[5] و به عموم جامعه، دستور داده است تا از پیامبر صلیاللهعلیهوآله تبعیت و پیروی کنند.[6]
پیامبر صلیاللهعلیهوآله نیز از همان ابتدای رسالت خویش، ولایت و امامت امیرالمؤمنین علیهالسلام را بعد از خود، به صراحت و با بیانهای مختلف و در مکانهای گوناگون مانند حدیث منزلت، حدیث غدیر و... بیان کرد، پس حتی ولایت بلافصل امیرالمؤمنین علیهالسلام را هم پیامبر تا قبل از رحلتش به گوش عموم مردم رساند؛ یعنی همه چیز را بیان کرد، پس اگر همه چیز را بیان کرد؛ چرا طلب قلم و کاغذ کرد؟
علت طلب قلم و کاغذ
هرچند پیامبر صلیاللهعلیهوآله همه چیز و حتی امامت بلافصل امیرالمؤمنین علیهالسلام را تا قبل از رحلتش بیان کرد؛ ولی منافقان همواره در صدد کنار زدن امیرالمؤمنین علیهالسلام بودند و همپیمان شده بودند که نگذارند بعد از رسول خدا، امیرالمؤمنین به خلافت برسد، بر همین اساس پیامبر صلیاللهعلیهوآله در آخرین لحظات عمرش خواست چیزی در مورد خلافت بلافصل امیرالمؤمنین بنویسد تا با بستن دست منافقان، مردم را تا قیامت از گمراهی نجات دهد؛ ولی دست نابکار منافقان و زبان خشن برخی از مدعیان دین، مانع چنین اقدامی شد.[7]
پینوشت:
[1]. شیعه، بر سنت پیامبر.
[2]. حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهدالتنزیل، ارشاد اسلامی، ج۱، ص۲۰۰-۲۰۸.
[3]. نحل: 89.
[4]. کلینی، محمدبن یعقوب، اسلامیه، ج1، ص59.
[5]. نحل: 44.
[6]. حشر: 7.
[7]. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، داراحیاءالتراث، ج۳، ص۱۲۵۷.