امام حسین علیهالسلام شهادت را بر ذلتِ بیعت با فرومایهای مانند یزید، ترجیح دادند؛ ولی در این میان با معرفی خود و اقرار گرفتن از لشکریان ابن سعد، راه هر گونه بهانهجوییهای احتمالی را مسدود کردند.
قیام امام حسین علیهالسلام، یکی از قیامهایی است که بر اساس مبانی اسلام اتفاق افتاده است؛ زیرا در رأس آن، امام حسین علیهالسلام به عنوان یک امام معصوم قرار دارد، پس تمام آنچه که انجام میدهد بر اساس آموزههای وحیانی است.
اصلاح امت پیامبر صلیاللهعلیهوآله
امام حسین علیهالسلام درباره قیام خویش فرمود: «أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ»؛[1] «قيـام من از روى سركشى و خوشگذرانى و فساد و ظلم نيست؛ بلکه تنها براى اصلاح در امت جدم قيام کردم»، پس قصد حضرت اصلاح امت پیامبر صلیاللهعلیهوآله در قالب امر به معروف و نهی از منکر بوده است.
انتفای قصد بیعت از سوی حضرت
بارها توسط معاویه از امام حسین علیهالسلام خواسته شد که با یزید بیعت کند؛ ولی حضرت قبول نکردند، همچنین تا قبل از شهادت نیز بارها یزید توسط افراد گوناگون از امام حسین علیهالسلام بیعت خواست؛ ولی حضرت در جواب او فرمود: «قَدْ تَرَكَنِي بَيْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ لَهُ ذَلِكَ مِنِّي هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ»؛[2] «[این مرد مدعی] من را ميان دو چيز قرار داده است؛ يا شمشير كشيدن[شهادت] يا خوارى كشيدن[بیعت] و دور باد بیعت من برای او،[هیهات! هرگز بیعت نمیکنم] هيهات! ما به ذلّت، تن ندهيم». این جملات نشان از آن دارد که حضرت هرگز قصد بیعت با یزید را نداشته است و قیام و شهادت را بر ذلت بیعت ترجیح داده است. حال سؤال میشود که اگر حضرت با قیام خود، شهادت را انتخاب کرد، چرا بارها بعد از معرفی خویش، از چرایی ریختن خونش میپرسد؟
پرسش از چرایی ریختن خون حضرت
امام حسین علیهالسلام در کربلا چندین مرتبه خود را معرفی کرد و گاهی با قسمهای متعدد از دشمن برای بیگناهی خود، اقرار گرفت، سپس فرمود: «فَبِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمِي»؛[3] «پس چرا ریختن خون مرا حلال میدانید» و آنان در جواب حضرت گفتند که تا خونت را نریزیم، هرگز تو را ترک نمیکنیم.
بیشک حضرت این مطلب را برای نجات جان خویش نفرمود؛ بلکه از بیان این مطلب اهدافی را دنبال میکرد:
یک. اتمام حجت
حضرت خود را اینگونه معرفی کرد تا راه هرگونه بهانه را بر آنان ببندد تا بعدها نگویند، اگر حضرت را میشناختیم با او وارد جنگ نمیشدیم و همچنین آیندگان نگویند که اگر خود را معرفی میکرد، شاید نجات پیدا میکرد.
دو. نشان دادن اوج خباثت دشمن
حضرت با بیان این سخنان، اوج خباثت لشکریان ابن سعد و یزیدیان را برای آیندگان ترسیم کرد. این سخنان باعث خلع سلاح شدن آنان شد؛ زیرا بدون دلیل با حضرت وارد کارزار شدهاند.
بنابراین قیام حضرت یک قیام همه جانبه و با رعایت تمام مسائل و آداب اسلامی بوده است؛ علاوه بر اینکه حضرت با اتمام حجت بر یزیدیان، راه هر گونه بهانهجویی را بر آنان بست.
پینوشت:
[1]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، داراحیاءالتراث، ج44، ص329.
[2]. طبرسی، احمدبن علی، الاحتجاج، مرتضی، ج2، ص300.
[3]. صدوق، ابن بابویه، امالی، کتابچی، ص159.