قرآن کریم معجزه آخرین پیامبر صلیاللهعلیهوآله برای هدایت مردم است و هرچند مباحث علمی در آن وجود دارد؛ ولی تطبیق آیات قرآن بر مسائل علمی روز کار پسندیدهای نیست.
یکی از معجزات قرآن کریم، بیان برخی مسائل علمی در مورد آسمانها و زمین است؛ هرچند تطبیق دادن مسائل علمی روز بر آیات قرآن، به دلیل عظمت قرآن و تجربی بودن علوم، کار پسندیدهای نیست؛ ولی برای اسکات بعضی از ملحدین، چارهای نیست که به برخی از معجزات علمی قرآن کریم اشاره شود:
نفوذ در آسمانها و زمین با قدرت و نیروی علم
قرآن کریم در مورد حرکت در آسمانها میفرماید: «يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لا تَنْفُذُونَ إِلاَّ بِسُلْطان»؛[1] «ای گروه جنّ و انس! اگر میتوانید از مرزهای آسمانها و زمین بیرون روید، پس بگذرید، ولی هرگز نمیتوانید، مگر با قدرت و نیرویی (فوق العاده)».
دیدگاههایی در مورد آیه
هرچند برخی از بزرگان تفسیر بر اساس سیاق، آیه را مربوط به قیامت دانستهاند؛[2] ولی بعضی دیگر این آیه را از آیات علمی و از اعجاز و پیشگوییهای قرآن کریم در مورد رفتن به آسمانها تفسیر کردهاند و مراد از نفوذ را نفوذ علمى در آسمانها و زمين، معنی کردهاند؛ چراکه روزى بشر قدرت نفوذ علمى و واقعی به آسمانها و زمین پیدا خواهد کرد و دلیل آن را ظاهر آیه «لا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطانٍ»؛[3] «نمىتوانيد بگذريد؛ مگر با قدرت و نيرو» دانستهاند؛ بنابراین آیه مربوط به مسافرتهاى فضايى بشر در دنیا خواهد بود که شرط آن، سلطه علمى و صنعتى فوقالعاده است.[4]
اين احتمال نيز وجود دارد که آیه، هم ناظر به رستاخيز باشد و هم ناظر به دنيا؛ زیرا انسان نه در دنیا قادر است بدون قدرت در اقطار آسمان نفوذ كند و نه در قیامت.[5]
نتیجه این دیدگاهها
در هر حال، اگر آیه مربوط به قیامت باشد، هیچ دلالتی بر اعجاز علمی قرآن در دنیا ندارد؛ بلکه عجز و ناتوانی انسان را در قیامت بیان میکند و اگر حداقل بخشی از آیه نسبت به دنیا و اعجاز علمی قرآن کریم معنا شود؛ بیتردید خدای مهربان از یک پیشگویی پرده برداشته است و در ضمن اینکه انسان را تشویق به علمآموزی و کسب قدرت علمی میکند، راه آسمانها و زمین را نیز برای او باز گذاشته است.
پینوشت:
[1]. الرحمان: 33.
[2]. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، اعلمی، ج19، ص107.
[3]. الرحمان: 33.
[4]. مدرسی، سیدمحمدتقی، تفسیرهدایت، آستان قدس رضوی، ج14، ص332.
[5]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه، اسلامیه، ج23، ص149.