چکیده: امام معصوم، حجت و ولیّ خدا بر روی زمین بوده و واسطه فیض بین آسمان و زمین است، به این معنا که خلقت به خاطر وجود او پا برجا بوده و مجرای فیض الهی بر سایر مخلوقات است؛ این مطلب هم در روایات وجود دارد و هم فلاسفه بزرگ اسلامی آن را پذیرفتهاند.
شیعه معتقد است خداوند متعال بعد از نبی اکرم(صلیاللهعلیهوآله) باز بر انسانها لطف داشته و آنها را رها نکرده و برای هدایت و نشان داده راه سعادت به آنان، امامی را برای بشریت قرار داد تا او واسطه بین خود و انسانها باشد؛ لذا شیعه امام را واسطه فیض الهی میداند و معتقد است امام، مجرای فیض الهی بر سایر مخلوقین است.
توضیح این مطلب بدین شرح است:
هدف عالى انسان، نيل به كمالات ماوراى طبيعت و اتصال به عالم غيبت و تخلّق به «اخلاق اللّه» است. خداى متعال، كوشش و ميل را در فطرت انسان قرار داده و اگر هوى و هوس و شهوتهاى زمينى انسان مانع نشود، ميل فطرى هر انسان، وصول به اين كمال است. طريق وصول به اين كمال، همان «صراط مستقيم» است كه درجات و مراتبى دارد و هر مرتبه، فوق مرتبه ناقصتر قرار گرفته و ميان مراتب آن، پيوند و اتصال ناگسستنى برقرار است.
در اين مسير، كسى مىتواند رهبر رهروان طريق مستقيم باشد كه خود، اين مسير را پيموده و به هدف غايى، رسیده باشد و لازم است همواره در ميان انسانها چنين فرد برگزيدهاى كه در ارتباط مستقيم با جهان غيب و عالم ربوبى است، وجود داشته باشد تا واسطه فيض ميان عالم ربوبى و نوع انسانى گردد، وگرنه حركت استكمالى افراد انسانى، بىغايت است و ميان عالم ربوبى و نوع انسانى، ارتباطى نخواهد بود. بديهى است كه نوع بىغايت، محكوم به انقراض است.
چنين فرد برگزيدهاى، در اصطلاح شرع «امام» ناميده مىشود. امام، فرد كاملى است كه به تمام عقايد حقّه الهى، معتقد و به تمام اخلاق و صفات نيك، آراسته است و همه كمالاتى كه از جانب خداوند افاضه شده و ممكن است در افراد، تحقق يابد، در او فعليت يافته است. پس امام، مجراى فيض الهى و واسطه بين انسان و عالم غيب است.
امام، پيشرو قافله انسانيت و غايت تكامل نوع انسان است و بايد هميشه در بين انسانها، چنين فرد كاملى وجود داشته باشد كه پيوسته مورد هدايت و تأييد و افاضات خداى متعال گردد و به وسيله افاضات معنوى و جذبههاى باطنى، هر فردى را طبق استعدادش، به كمال مطلوب برساند. وجود مقدس امام، بدون واسطه، با عالم غيب ارتباط دارد و درهاى كمالات غيبى بر او گشوده است و تحت ولايت و هدايت مستقيم پروردگار جهان، زندگى مىكند.[1]
این مطلب در روایات نیز تبلور دارد و معصومین(علیهمالسلام) در روایات متعددی فرمودهاند که اگر زمین حتی یک لحظه از حجت و ولی خدا خالی باشد، زمین متلاشی شده و از بین میرود، به این معنا که امام، عامل بقای هستی است؛ امام، علت ادامه حیات سایر ممکنات است. به طور مثال امام صادق(علیهالسلام) در این باره فرمود: «اگر زمین بدون حجت بماند، فرو میریزد».[2]
امام سجاد(علیهالسلام) نیز در این باره فرمود: «ما امام المسلمین و حجتهای خداوند بر بندگان، بزرگان مومنین... هستیم، ما امان اهل زمین هستیم... ما کسانی هستیم که خدا به وسیله ما آسمان را بر زمین نگه داشته باشد، و به سیله ما از آسمان باران میبارد و رحمت الهی بر مردم نازل میشود و برکات از زمین خارج میشود. و اگر زمین از یکی از ما خالی شود، اهل خود را فرو برده و نابود میشود. و از زمانیکه خداوند متعال حضرت آدم(علیهالسلام) را خلق کرده تا به حال از حجت خدا خالی نبوده است، حجتی که یا ظاهر است یا پنهان...».[3]
این مطلب در کلام فلاسفه بزرگ اسلام نیز وجود دارد؛ فلاسفهای همچون «ابن سينا» در الهيات شفا [4] و «شهاب الدين سهروردى» در كتاب حكمت الاشراق، خالى نماندن عالم را از وجود امام با صراحت، پذيرفتهاند.
شيخ اشراق در این باره مىگويد: «لا يخلو العالم منه: عالم، خالى از امام و خليفه نخواهد ماند». در ادامه میگوید: «او كسى است كه ارباب مكاشفه و مشاهده، او را قطب مىگويند و رياست و زمامدارى و اختيار دين و دنيا با اوست؛ اگر چه در نهايت ناشناسى و بركنارى از مداخله در امور باشد».[5]
در نتیجه: امام معصوم، حجت و ولی خدا بر روی زمین بوده و واسطه فیض بین آسمان و زمین است، به این معنا که خلقت به خاطر وجود او پا برجا بوده و مجرای فیض الهی بر سایر مخلوقات است؛ این مطلب هم در روایات وجود دارد و هم فلاسفه بزرگ اسلامی آن را پذیرفتهاند.
__________________________________________________________
پینوشت:
[1]. امامت پژوهى(بررسى ديدگاههاى اماميه، معتزله واشاعره)، ص: 86.
[2]. «لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَت».(الكافي، ج1، ص 179)
[3]. «عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ نَحْنُ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ وَ سَادَةُ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَادَةُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ مَوَالِي الْمُؤْمِنِينَ وَ نَحْنُ أَمَانُ أَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يُمْسِكُ اللَّهُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِنَا يُمْسِكُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا وَ بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِنَا يَنْشُرُ الرَّحْمَةَ وَ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا ثُمَّ قَالَ ع وَ لَمْ تَخْلُ الْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ غَائِبٍ مَسْتُورٍ وَ لَا تَخْلُو إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةِ اللَّهِ فِيهَا وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يُعْبَدِ اللَّهُ قَالَ سُلَيْمَانُ فَقُلْتُ لِلصَّادِقِ ع فَكَيْفَ يَنْتَفِعُ النَّاسُ بِالْحُجَّةِ الْغَائِبِ الْمَسْتُورِ قَالَ ع كَمَا يَنْتَفِعُونَ بِالشَّمْسِ إِذَا سَتَرَهَا السَّحَابُ».(كمالالدين، ج1، ص 207)
[4]. ابن سينا، الشفا (الهيات)، ص 455.
[5]. مجموعه مصنفات شهاب الدين سهروردى، ج 2، ص 11- 12.