12:34 - 1393/07/03
دختری24ساله ام.خیلی غصه و ناراحتی دارم و هرروز هم که میگذره شرایطم خوب نمیشه ک هیچ بدترم میشه دیگه تحمل این وضعو ندارم.هرچقدرم دعامیکنم باز به جایی نمیرسم.نه ازدواجم درست میشه نه شغلی برام پیدا میشه.شرایط خونه هم بده
کسی دعایی یا ختم مجربی میدونه بگه.واقعا بریدم
انجمن‌ها:
http://btid.org/node/41788
12 سالمه ناامید از زندگی دیگه هیچ کاری من را شاد نمیکنه افسردگی شدید دارم دیگه حتی توانایی گریه کردنم ندارم گیمرم ولی هیچ بازی من را شاد نمیکنه دوست دارم خودما بکشم ولی نمیتونم از زنگدگی که دارم بدم میاد این خوبه یا بده؟
عزیز شما بچسپ به خانوادت و از کنار آم ها بودن لذت ببر تا زمانی که ازدواج می کنی تنهایی ات را با خانواده پر کن.
من بچه طلاقم12 سالمه پیش بابام زندگی میکنم به مامانم میگم میشه یک ماه پیش تو یک ماه پیش بابام . اول گفت اره اما الان میگه نه. کمکم دارم به خود خشی فکر میکنم
با سلام به شما کاربر محترم
حس و حالتون رو می‌فهمم، اما شاید این نه گفتن مادرتون دلیلی دارد که بعدها متوجه اون بشید. قطعا هیچ مادری بدی فرزندش رو نمیخواهد. شاید دلیل این مخالفت مادرتون برای شما که 12 سال دارید قابل درک نباشد و شاید در آینده متوجه دلیل مخالفتش بشوید. ارتباطتون رو با مادرتون قطع نکنید ولی درباره حس و حالتون برایش بگید. این کار شما باعث میشه که مادرتون شما رو بهتر درک کند و توضیحاتی در این باره داشته باشد که توضیحاتش بتواند حال شما رو خوب کند.
پس به جای افکار منفی مثل خودکشی و ... سعی کنید این ارتباط صمیمی رو علیرغم فاصله و جدایی با والدینتون حفظ کنید. طبیعتا شما به عنوان یه نوجوون نیازهای روانی دارید که با ارتباط عمیق و صمیمی با والدین تون تامین خواهد شد. ناامید نباشید و شک نکنید نگاه رحمت آفرین خداوند به نگاه ها و دستان شما نزدیدکتر از هرکسی است؛ بهترین یاور و کسی که می تونید توی زندگی بهش تکیه کنید خداست! کافیه ازش بخواهید تا گرمای بودنش رو در درون خودتون حس کنید. اون وقت حس و حال عجیب و غریبی به شما دست خواهد داد که خلأ نبود خیلی چیزا در زندگی تون رو پوشش می دهد. کافیه توی دلتون صداش بزنید...
موفق باشید.
عزیزم ممکنه مامانتون شرایط نگهداری شما رو نداشته باشه، عزیزم نگران نباش... خدا کریمه.
یکروزی جواب این بی مهریها رو میگیری. اونروز خیلی دیر نیست.
به خودکشی هم فکر نکن. من هم مثل تو پدر و مادرم از هم جدا شدند. پدرم یکروز هم منو نخواست. هیچ طوری نشد. در عوض یاد گرفتم به کسی تکیه نکنم.
منم یه زمانی همسن تو بودم، شیطنت میکردم؛ مامانم عصبانی میشد بهم میگفت میرم میذارمت پرورشگاه... هیچوقت قصدش نبود اینکارو بکنه، اون از عصبانیت میگفت. ولی من بچه بودم باورم میشد. تمام بچگی من هم به ترس دم در گذاشتن و یتیم خانه گذشت؛ ولی در عوض فهمیدم باید اینقدر درس بخوانم تا بتونم در استخدامهایی که فقط یکنفر نیرو میخواهند قبول شم. همینکارو هم کردم. ولی هیچ وقت به خودکشی فکر نکردم. اون موقع که همسن شما بودم درسهای حفظیم رو روی نوار با صدای خودم ضبط میکردم و موقع کار خونه گوش میکردم.
خدای شما هم کریمه... میگذره ... از ما که گذشت بر شما هم میگذره... عزیزم.
سلام نازنین جانم
لطفا نوشته ای که برای کیو خانم نوشتم شما هم بخون
عزیزم سنی نداری..شاد باش بخند...
من 28 سالمه و به حساب خودم تو زندگیم تلاش کردم اما منم مجردم و کار ندارم..
اما شکرخدا..میگذره..خدا بخواد به کمتر از آنی درست میشه..
نباید غصه خورد کار هم میاد..اخرش هیچکی بیکار نمیمونه..
ان شاالله شرایط خونه درست بشه و زود کار مناسبی برات فراهم بشه..اما گاهی برای فرار از مشکلات خدایی نکرده بر چیزی اصرار می ورزیم و خدا هم میده اما از چاله به چاه میفتیم..فقط خیرتو بخواه و دعا کن و شاکر باش..
برا منم دعا کن ابجی نازنینم..دنیا ارزش این همه غصه نداره..تلاشتو بکن اما غصه نخور..
عزیزم دعای مقاتل بن سلیمان ع رو بخون... با دستور العملش..
ان شاالله شادی هایت لبریز و ارامشت روز افزون
خدایی که از رگ گردن نزدیکتره کنارته..طاقت ناراحتیتو نداره..صبور باش همه چی درست میشه
منم دچار مشکل شما شده بودم میدونین چرا؟
ایمانمون ضعیف شده و شیطان در دلمون جا گرفته کافیه خودتون بخواین درست میشه...
خیلیا مثل شما هستن که حتی سنشون از شما هم خیلی بیشتره و این مشکل رو دارن یکیش خودم که 29 سالمه،ازدواج نکردم، بیکارم و 8ماهه دربهدر دنبال کارم حتی شهرای دیگه هم رفتم ...اما یه چیزی رو درون خودم تقویت کردم اونم ایمان و توکل به خداست...
اگه ایمانت رو قوی کنی بدون ترس و واهمه میتونی به کارت برسی مثلا برو ورزش من خودم میرم و حالم شکرخدا خیلی خوب شده نگو نمیشه و نمیتونم چون هزینه ای هم نداره فقط از این بند خودتو رها کن منم 3 ماه پیش مثل شما بودم اما از وقتی میرم ورزش هم ایمانم قوی شده هم جسم و قیافم خوب شده و اینکه موقعیتای کارم هم زیاد شده درسته هنوز بیکارم اما به تلاشم ادامه میدم...
به خدا قسم اینایی رو که گفتم ادامه بدی نتیجش رو میبینی...
یا علی بگو شروع کن...
موفق باشی...
چرا انقدر افسرده اي ؟تا خودت نخواي و طرز فكرتو عوض نكني هيچي درست نميشه من الان دو روزه كه شكست عشقي خيلي بدي خوردم روز اول حالم خيلي بد بود اما سر نماز دعاكردم توكل كردم و خودمم ديگه نميخوام به غم فكر كنم دو ماهه كه آهنگ گوش دادنو به خودم حروم كردم چون همه شون حاله آدمو بد ميكنن و انرژي منفي دارن. كتاب چهار اثر از فلورانس اسكاول شين رو بخون اگه روحيه ات عوض نشد بيا اينجا هر چقدر دلت خواست به من فحش بده .آدم اگه به غم وبدبختي فكر كنه همونا ميان سراغش .يه كم درمورد قانون جذب مطالعه كن من يه موقعي ميگفتم جذب و انرژي واين چيزا مسخرس اما وقتي خوندم خيلي تحت تاثيرش قرار گرفتم.خواهري فكرتو توي دستات بگير نذار مغزت به چيزاي بد فكر كنه
شما مستند راز The Secret رو ببین
یه تیکه از این مستند زیبا با تغییر:
یه مشکلی هست، مردم به چیزایی فکر میکنن که نمیخوان، و شکایت میکنن که اون چیزا چرا هی تو زندگیشون بوجود میان، میگن من ماشینی که میخوام رو ندارم، من شغلی که میخوام رو ندارم، من همسری که میخوام رو ندارم، من خانواده ای که میخوام رو ندارم، فقط به چیزایی فکر کنید که الان دارید، و برای اون شکر گذارید، شما چشمایی دارید که دنیا رو ببینید، دست ها و پاهایی دارید که در اختیار شما هستند، میشنوید، شما شب ها راحت میخوابید، از خوردن غذا لذت می برید، شما مسلمان اید ، شما مغزی دارید که فکر می کنید، شما هزاران چیز دارید که بخاطرش شکر گذارید
اگه احساس خوبی نداشته باشید و مدام ناراحت باشید، هزارتا ختم هم بردارید تاثیر نداره، اگه به ختمی که برمیدارید ایمان نداشته باشید تاثیر نداره، این نظر منه
The Secret
نازنین جان تجربه خودمو بهت میگم یه زمانی من خیلی غصه میخوردم و همش جوش میزدم اما توی هیچ بعد زندگیم پیشرفتی حاصل نمیشد، الان با همه وجود به این نتیجه رسیدم که اگه امید داشته باشی که خدا برات بهترین ها رو فراهم میکنه حتما فراهم میشه، اگه بخوای غصه بخوری و امیدی نداشته باشی خودت رو از موهبت‌هایی که خدا در اختیارت میخواد بزاره بی بهره میکنی چون اعتقاد آدم به اینکه خدا نیروی مطلقه و فراهم کردن کارها براش کاری نداره کمرنگ میشه، دنبال دوستی هم نرو، هم از نظر شرعی واقعا اشکال داره و هم اینکه الکی نیرو و توانت به هدر میره، برخی از خانم‌ها هستند که برای رضای خدا خانواده‌های دختر و پسرهایی رو که قصد ازدواج دارند به هم معرفی میکنند، اگه قصد ازدواج داری میتونی از طریق مادرت به اطرافیان و از جمله اگه از این دسته افراد رو پیدا کردی بسپری که قصد ازدواج داری و موردهایی رو که با هم تناسب دارید معرفی بکنند به خانودات. در ثانی عمر آدم سرمایه زندگیشه اگه برخی از محیطهای کاری مورد پسند خانوادت نیست که بعضا برخی محیطها واقعا هم مناسب نیستند رو بیار به کارهای هنری مثل نقاشی، هنرهای اصیل ایرانی و ... که هم در آینده بتونی برای خودت منبع درآمد داشته باشی از این راه و هم وقتت الکی هدر نره
توضیح بیشتر :
دریک خانواده مذهبی و خشک بزرگ شدم که همیشه محدودم کردن وپدرمم عصبی و دمدمی مزاج.همه فامیل دلشون به حالم میسوزه و پشت سرمون حرف ازقبیل اینکه دخترخوبیه ولی بیچاره درمحدودیت بزرگ شده زیاده.بابامم ک زود عصبانی میشه و دعوا و دادوفریادو آخرشم مثل بچه ها قهر میکنه
ازطرفی2سال باپسری دوست بودمو عاشقش بودم ک دیدم خاستگاری اومدنو کش میده وبهانه میاره کات کردم.بعداین یکطرفه به پسری دلبستم ک شبیه دوس پسرم بودو بعدچن ماه فهمیدم متاهله(غصه ای که بخاطراین خوردم ازجدایی بادوس پسرم نخوردم).واسه کاربه هرجایی ک مراجعه میکنم یاقبولم نمیکنن یا کاردرست نمیشه وبعضیارو هم بابام نمیذاره برم
واقعن خسته شدم.میخام ازفضای خونه دورباشم.خاستگار هم ندارم.هرروزصبح ک بیدارمیشم باخودم میگم بازشروع شد.روزی نیست که گریه نکنم.ازنظرروحی بسیارداغون و افسردم وفقط آرزو میکنم کاش میشد ازدواج کنم وشادباشم.حسرت دخترای فامیل وآشنایان رامیخورم که آزاد در ناز ونعمت بزرگ شدن و ازدواج موفق کردن وخوشبختن ولی من دراوج جوانی پیر شدم
دقیقا من هم حال تو رو دارم هر روز صبح که بیدار میشم ناراحتم .قبلا وقتی میشنیدم کسی فوت کرده دلم میسوخت ولی الان ئقتی می بینم کسی مرده میگم خوش به حالش گاهی ارزوی مرگ میکنم .بد تر از اون وقتی یه چیزایی رو توی جامعه می بینم داغون میشم .حتی توی همین سایت خوندم دختری که با یک پسر رابطه داشته الان خواستگار داره و همه اعضای سایت دارن بهش دلداری میدن که مبادا اب توی دلش تکون نخوره .ولی من چی نه تا حالا باکسی ارتباط داشتم نه کسی بهم نگاه کرده نه نگاه کردم به کسی ولی همه من رو از خودشون میرونند به نظرم خیلی از مردم ما ظاهرا ادعای دینداری دارند ولی باطن یه چیز دیگه هست مثلا اگه یه دختر هرچی هم پاک باشه ولی خوشگل نباشه همه جا باید تحقیر بشه و روزی صدبار ارزوی مرگ کنه به جرم خوشگل نبودن ولی دختری که زیبا باشه هرچی هم بدکار باشه عذرمیخوام 6تا بچه نامشروع هم داشته باشه همه براش سرودست میشکنن و واسش خودکشی میکنن و همیشه سرش دعواست.خیلی پیش مشاور و .. رفتم حتی مشاورای مذهبی ولی اونها هم منو از سر خودشون باز میکنند.ولی خدا رو صدبار شکر امیدم به خدا هنوز قطع نشده...
سلام
شما چرا اینجوری هستی؟
اینقده داغونی؟
باورت میشه بخاطر اینکه به تو جواب بدم اومدم عضو این سایت شدم؟
ببین
به زندگی هرجوری نگاه کنی، انعکاسش به خودت برمیگرده.
یکم دیدتو نسبت به زندگی عوض کن.
اولا کلمه می نالی اصلا جالب نیست دوما من سعی میکنم توی نظرات صریح صحبت کنم که منظورم رو بهتر برسونم ولی معمولا هرجا نظر میدم همه بدون اینکه بخوننش فورا یه رای منفی میدن.بعد هم برادر من مشکلم این هست که همیشه فکر میکردم چهرم خوب و نرمال هستش و حتی خانوادم وحتی دخترها هم تایید میکنند ولی خیلی از مشکلاتی که به خصوص در زمینه ازدواج پیدا کردم باعث شد دیدم اینطوری بشه و اینطور با عصبانیت و صراحت همه جا نظر بذارم.ولی دیگه هیچ نظری نمیذارم.بعد هم یک کلمه بهتون میگم اگرشما خواهر یا دختری داشتید که باهزار زحمت بزرگش میکردید از نون شب میزدید خرج آبرو میکردید خلاصه هزار خون دل و نگرانی برای خوشبخت شدنش تحمل میکردید بعد می دیدید که اگه چند سال یه بار یک خانواده که میاد خواستگاری فقط به این خاطر که این دختر ملکه زیبایی نیستش نمی پسندند و چند تا پا قرض میگیرن برای فرار و همون خانواده میرن یه زن مطلقه یا یه دختر بدکار رو فقط بخاطر زیبایی انتخابش میکنند اونوقت شاید می فهمیدید چقدر یکسری واقعیتهادرد ناکه .از بقیه افراد سایت هم عذر خواهی میکنم بابت نظرات به قول این اقا داغونم .عضویتم رو لغو میکنم
سلام کیوجان..دوست خوبم
اولا خواهشا عضویتت رو لغو نکن باش...
ببین ابجی جان من درکت میکنم میدونم جامعه ظاهر گرا شده میدونم هرقد هم عالی باشی ظاهرت تاثیرگذاره
اما نازنینم
من به خودم گفتم خوشبختی که فقط ازدواج نیس باید خودم به خودم توجه کنم
چرا باید اگه ازدواج نکردم افسرده بشم مگه اونهایی که ازدواج کردن خیلی خوشبختن..نه ابجی جان
با خودت مهربون باش
گور بابای خواستگاری و ازدواج..اگه زمانی خواستگار اومد چشم اما چون این دیدگاه رو دارم اعتماد به نفسم بیشتره و منم وراندازش میکنم..و ناخوداگاه اونها هم منو بیشتر میبینن
کی گفته منم که فقط باید انتخاب بشم نه..منم جوری برخورد میکنم که ببینه اونم باید انتخاب بشه..
مثلا هر سوال کردن منم یه سوال میپرسم محترمانه و شیک
اینطوری اگر هم نیامدن حس بهتری دارم چون دوطرفه بوده نه اینکه مثه خرید کالا اومده باشن در مغازه
عزیزم سعی کن از نعمت های خدا لذت ببری تا ادمهایش...گاهی دیدن ادمها و مقایشه کردنشون با خودمون شادابی و امید رو میگیره..ابجی با خودت باش تا همه با تو باشن..در جمع ها شرکت کن و خودتو دوس داشته باش و هم دیگرانو..
اصلا کاری به مقدار توجه دیگران نبت به خودت نداشته باش باور کن خدایی که عاشقه بندهاشه در هر چیزی خیر و حکمتی قرار داده..
درسته گاهی دلمون هم طوفانی میشه اما باید بعد از یه بارندگی دوباره اروم بشیم..دنیا مگه چه خبیره که انقد غصه..هیچی نیس..همش الکیه..پس لذت ببر از بودنت و این حق زندگی که خدا بهت داده..و شاد باش..
با کمترین ها شاد باش از اطرافت لذت ببر..از اسمون..طبیعت..درختان..گلها..خانواده
ان شاالله در خوشبختی و ارامش غرق بشی...
التماس دعا
ممنونم
ای کاش همه مثل تو بودن.
هیچی نمیتونم بگم جز اینکه همیشه برات دعا کنم
کیو جان آبجی من میتونم یه کم بی پرده و بی رودروایسی و اندکی صریح با شما صحبت کنم؟
بله چرا که نه البته میدونم که اکثریت افراد سایت با نظرات من مخالفند و همیشه برای هر نظری 60 تا رای منفی دارم
زیاد در مورد خودتون توضیح ندادید.تاحالا اصلبا ازدواج نکردید؟
(بسم الله الرمن الرحيم بحق بسم الله الرحمن الرحيم) اين ختم 40 روزه است.روز اول يك تسبيح ،روز دوم دو تا ،روز سوم سه تا ،تا 40 روز به همين منوال ادامه ميدي اكه حاجت كرفتي قطع نكن من خودم روز هفتم حاجت كرفتم.ايشالاه شما هم حتما مشكلت حل ميشه.
شما ختم بسم الله الرمن الرحيم رو از همين امروز شروع كن من بهت قول ميدم حتما مشكلت حل ميشه،حتما
میشه بیشترتوضیح بدین؟ختمش چطوریه؟
سلام دوست خوبم
بهترين و موثر ترين راه همينه كه شما انتخاب كرديد تا انشاءالله به آرامش برسيد
خانمي ما در ختم قرآن و دعا ، معمولا با دوستان ختم ها يي بر مي داريم و دعا هايي رو با هم مي خونيم
در صورت تمايل خوشحال مي شيم به جمع ما بپيوندي . انشاءالله كه علاوه بر ثواب ، گره هم از كارت باز خواهد شد .
سلام توسل به امام رضا ع یادت نره و ختم صلوات خیلی راه گشاست اما سعی کن فعلا یه سرگرمی مناسب مثل برنامه مطالعاتی یا ورزش و باشگاه و ... و یا حرفه خوب مثل خیاطی یا گل مصنوعی و ... خودتو مشغول کنی
مخاطب گرامی!
بیشتر سعی کنید حال دعا بهتون دست بده تا دعاتون مستجا بشه
با فرمایش حضرت جوادی آملی ، یقینا گفتن ذکر یونسیه بدون حال یونسیه نجات بخش نیست
با سلام
لطفا این پست ها را مطالعه کنید: مگر خدا نگفته بخوانید مراتا اجابت کنم شما را؟ و مگه امام زمان امام عصر ما نیست پس چرا جوابمو نمیده؟
آقای مهدیار نظرات و صحبتاتون فوق العادس
سلام ممنون جناب مهدیار واقعا نیازش داشتم
با سلام، از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را به عنوان راهنمای خود انتخاب کرده‌اید، تشکر میکنم.
در مورد دعا باید عرض کنم که دعا مانند قرص و یا دارو نیست که با خواندن آن، یک شبه حالتون تغییر کند و خوب شوید. بلکه باید برای تغییر حالت و بهتر شدن، اول مشکل را ریشه یابی کرد و با ریشه یابی کردن مشکل، بدنبال راهکار برای حل آن شد.
امّا دعا، در درجه اول وسیله و ابزاری است جهت ارتباط با خدای هستی بخش و کسب آرامش است. در درجه دوم دعا می‌تواند باعق رفع مشکلات باشد امّا اینگونه نیست که با صرف دعا و ذکر مشکلات حل شود بلکه در کنار دعا باید بدنبال راهکار جهت حل موضوع شد که در کنار انجام آن راهکارها، دعا می‌تواند اثر گذار باشد.
لذا باید در مورد مشکلاتی که دست به گریبان هستید کمی بیشتر توضیح بدهید تا بهتر بتوان شمارا راهنمایی کرد.
با آرزوی موفقیت
دریک خانواده مذهبی و خشک بزرگ شدم که همیشه محدودم کردن وپدرمم عصبی و دمدمی مزاج.همه فامیل دلشون به حالم میسوزه و پشت سرمون حرف ازقبیل اینکه دخترخوبیه ولی بیچاره درمحدودیت بزرگ شده زیاده.بابامم ک زود عصبانی میشه و دعوا و دادوفریادو آخرشم مثل بچه ها قهر میکنه
ازطرفی2سال باپسری دوست بودمو عاشقش بودم ک دیدم خاستگاری اومدنو کش میده وبهانه میاره کات کردم.بعداین یکطرفه به پسری دلبستم ک شبیه دوس پسرم بودو بعدچن ماه فهمیدم متاهله(غصه ای که بخاطراین خوردم ازجدایی بادوس پسرم نخوردم).واسه کاربه هرجایی ک مراجعه میکنم یاقبولم نمیکنن یا کاردرست نمیشه وبعضیارو هم بابام نمیذاره برم
واقعن خسته شدم.میخام ازفضای خونه دورباشم.خاستگار هم ندارم.هرروزصبح ک بیدارمیشم باخودم میگم بازشروع شد.روزی نیست که گریه نکنم.ازنظرروحی بسیارداغون و افسردم وفقط آرزو میکنم کاش میشد ازدواج کنم وشادباشم.حسرت دخترای فامیل وآشنایان رامیخورم که آزاد در ناز ونعمت بزرگ شدن و ازدواج موفق کردن وخوشبختن
دراوج جوانی پیر شدم
با سلام، ابتدا از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را به عنوان راهنمای خود انتخاب کرده‌اید، تشکر میکنم.
جدای ازاینکه محیط خانواده شما چگونه است باید عرض کنم که به نظر می‌آید مدتی است که از گذشته رنج می‌برید و از آن طرف دست به هرکاری می‌زنید مشکلتان حل نمی‌شود و همین باعث فشار روحی و عصبی شدن شما شده است و از طرفی احساس تنهایی نیز مزید برعلت شده است لذا بدنبال ازدواج هستید تا به نوعی زندگی خودتان را تغییر بدهید. البته تاحدودی این تصمیم گیری شما برای تغییر روند زندگیتان درست است و ازدواج می‌تواند فصلی نو برای زندگی شما باشد به شرط آنکه در انتخاب و گزینش به درستی عمل کنید.
در مورد مسأله ازدواج باید عرض کنم که برای بسیاری از دختران این مسأله تبدیل به یک دغدغه شده است و از این بابت در معرض فشار هستند، پس این مسأله تنها گرفتاری شما نیست و بسیاری از دختران با شرایط مناسب هنوز مجرد هستند که علت این مشکل تاحدود زیادی به شرایط سخت ازدواج در جامعه و نبود پسرانی که شرایط ازدواج را داشته باشند، بر می‌گردد.
در اين صورت نبايد نگران آن باشيد و ذهن خود را به آن مشغول کنید، به گونهاى كه مانع زندگى روزمره شما شود؛
زيرا هیچ انسانی نمىتواند تمام شرائط و امكانات را بر وفق مراد خود فراهم کند، ولى مىتواند خود را با شرائط موجود وفق دهد و هماهنگ سازد در صورت اول هميشه نگران و ناراحت و غمگين و افسرده خواهيد بود و در صورت دوم با ابتكار و خلاقيت و بهرهمند شدن از ديگر توانمندي‌هاى خود، شاد و با نشاط زندگى خواهيد كرد و فعّال و سر زنده با همان امكانات و شرائط موجود، زندگى را بر خود آسان خواهيد کرد. بنابراين هيچ گاه نبايد اين موضوع مانع عمدهاى بر سر راه ادامه زندگى و... شما باشد.
علاوه براین، اطمینان داشته باشيد که اگر به خدای متعال توكل كنيد و تمام امور زندگى خود را به او واگذار کنید، خداوند به بهترين شكل، به آن رسيدگى می‌کند؛ چون که او خير و صلاح بندگانش را بهتر از من و شما مىداند. خدای متعال در این باره در سوره بقره آيه 216 فرموده است: «... وَ عَسَى أن تَكرَهُوا شَيئاً وَ هُوَ خَيرٌ لَكُم وَ عَسَى أن تُحِبُّوا شَيئَاً وَ هُوَ شَرٌ لَكُم وَ اللهُ يَعلَمُ وَ أنتُم لَا تَعلَمُون؛ چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد حال آن كه خير شما در آن است و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شر شما در آن است و خدا مىداند و شما نمىدانيد.»
اینکه مدتی به فردی علاقه مند شده بودید و دوست داشتید که همسر او باشید ولی سرنوشت جور دیگری رقم خورد و آن فرد متاهل بود، شما نباید از این بابت خود را آزار دهید و رنج ببرید؛ زیرا از کجا معلوم که این فردی که به او علاقه مند شده بودید برفرض اینکه مجرد می‌بود و به خواستگاری شما می‌آمد، فرد مناسبی برای شما می‌بود و زندگی خوشی را داشتید.
لذا این رنج و آزار شما از این جهت جنبه احساسی را دارد که خودتان باعثش شدید. پس با منطقی نگاه کردن به این قضیه سعی کنید این رنج را از خود دور کنید. از طرفی با بکار بردن راهکارهای همسریابی و توکل برخدا، صبر کنید تا مورد مناسبی به خواستگاری شما بیاید.
راهکارهایی برای همسریابی شما:
- حضور آراسته در مجالس زنانه داشته باشید.(این حضور آراسته باعث می‌شود که بیشتر دیده شوید و بیشتر دیده شدن هم باعث می‌شود که بیشتر در معرض انتخاب قرار بگیرید.) سعی کنید بیشتر در مجالس و محافل اقوام و آشنایان شرکت کنید.
- حضور فعال و سنگین در محافل مردانه البته با حفظ شؤونات دینی داشته باشید؛ زیرا می‌تواند باعث شود که شما بیشتر مورد انتخاب آقایان قرار بگیرید.(امّا از هر گونه ارتباط با جنس مخالف خودداری کنید چه اینکه این ارتباط چه بسا منجر به عدم انتخاب درست شود و یک عمر پشیمانی را بدنبال بیاورد.)
- شما می‌توانید با حفظ حياء و عفت لازم از وساطت يك فرد ديگر به ویژه از مردان متاهل و متعهد از بستگان و آشنايان قابل اعتماد خود، كمك بگيريد تا شايد شما را به افرادى كه درصدد ازدواج هستند معرفى كنند و يا حتى افرادى را براى خواستگارى كردن به منزلتان راهنمايى کنند.
- سعی کنید تا جایی که امکان دارد از ملاکهای ترجیحی کوتاه بیایید. حد کوتاه آمدن دختران برای پرهیز از تجرد یا تاخیر ازدواج این است که تنها در صورت نبود ملاکهای اصلی که زندگی را غیر قابل تحمل می‌کند طرف را رد کنند و در غیر آن تا می‌شود از ملاکهای ترجیحی کوتاه بیایند.
منظور از ملاکهای اصلی ازدواج؛ این است که بودن آن ملاکها برای فرد بسیار با اهمیت است و قابل چشم پوشی نیست؛ مانند اخلاق و رفتار خوب طرف مقابل. اما ملاکهای ترجیحی ملاکهایی هستند که بودنشان خوب است ولی اگر هم نبود، برای فرد قابل تحمل است مانند نداشتن تحصیلات بالا و ...
- عمل به نسخه آیت الله بهجت(ره): خواندن نماز جعفر طیار و بعد سر به سجده گذاشتن و با گریه از خدا خواستن، نیز بسیار تاثیر گذار است.
البته توجه داشته باشید این راهکارهایی که ارائه می‌شود بستگی به شرایط و موقعیت شما دارد و اگر فکر می‌کنید شرایط و موقعیت بعضی از راهکارها را ندارید، لازم نیست که همه این راهکارهایی که ارائه شد را انجام دهید.
همچنین توجه داشته باشید:
اینگونه فکر نکنید که چون تابه حال ازدواج نکرده‌اید و یا شغل و کار مناسبی پیدا نکرده‌اید، حتما یک انسان ناموفقی هستید. توجه داشته باشید که ازدواج و تشکیل زندگی و داشتن شغل مناسب، زمینه موفقیت را ایجاد می‌کند نه خود موفقیت را. پس اینها حتما دلیل بر موفقیت نیست؛ بلکه در کنار آن باید عوامل دیگری وجود داشته باشند ازجمله آرامش، صمیمت، راضی بود از زندگی، احساس مفید بودن و... تا یک زندگی تبدیل به یک موفقیت بشود.
اما شما هم می‌توانید در همان موقعیتی که هستید یک انسان موفقی باشید. انسان موفقی که هم خدای متعال و هم خانواده و هم دیگران از او راضی هستند و آرامش نسبی در زندگی شما جاری شود.
پس هیچگاه اینگونه فکر نکنید که چون تا به حال ازدواج نکرده‌اید و یا ...، حتما یک انسان شکست خورده هستید. نه اینگونه نیست. بلکه سعی کنید در همان موقعیتی که هستید یک انسان موفقی باشید. برای این منظور بهتر است به این راهکارها توجه داشته باشید؛
- سعی کنید مهارتهای زندگی و ارتباطی خود را ارتقاء دهید و تلاش کنید مهارتهای زندگی خود را از طریق؛ مسئولیت پذیری، بالا بردن آستانه صبر و تحمل در هر شرایطی، بکار بردن تفکر منطقی و عقلانی در شرایط مختلف، مطالعه، ارتقاء مهارتهای ارتباطی درست و... بالا ببرید که مسلما همه اینها باعث افزایش اعتماد به نفس شما نیز می‌شود.
- در نشستهای دوستانه و فامیلی و همچنین سفرهای جمعی و کلاسهای مختلف بیشتر شرکت کنید که همگی اینها باعث ارتقاء مهارتهای ارتباطی، زندگی و همچنین باعث بالا رفتن اعتمادبه نفس شما می‌شود.
نکته: وقتی به اندازه کافی اعتماد به نفس شما بالا رود، باعث می‌شود که شما به تدریج نسبت خود احساس رضایت داشته باشید و در ادامه حس موفقیت در شما بوجود بیاید.
- سعی کنید از تنهایی که باعث بوجود آمدن افکار یا نگرشهای منفی نسبت به زندگیتان می‌شود، جدا خودداری کنید.
- ارتباط عاشقانه قلبی با خدا و اهل بیت(علیهم السلام) را بیشتر کنید و سعی کنید در مورد نحوه و روش زندگی انسانهای بزرگ بیشتر مطالعه کنید، سعی کنید بعضی از رفتار انسانهای بزرگ را بکار گیرید و دقت کنید که راز موفقیت انسانهای بزرگ در زندگی چه بوده است.
- با افرادی که نگرش مثبت و پر انرژی هستند، بیشتر رفت و آمد کنید.
- توجه داشته باشید که تغییر زندگی، روحیه و نوع تفکر شما نیاز به زمان، صبر و اراده قوی است.
با آرزوی موفقیت
یه دستوری رو خدمتتون عرض کنم (نظر آیت الله حق شناس رحمه الله علیه) که مجرب هست انشالله جواب بگیرید
یه زمان چهله برای خودتون تعیین کنید
با اخلاص و حضور قلب و با توجه به نیت پیش برید
زیارت عاشورا را در وقت معین با صدسلام و صد لعن بخونید
معمولا یکساعت وقت میبره که باید در زمانی این عمل رو انجام بدید که هم حیط اروم باشه و هم خود آرامش داشته باشید و تمرکز
انشالله حاجت روا بشید
موفق و موید باشید