علم و غیب ائمه معصومین

11:42 - 1391/11/04
گرچه امامان(ع) از علم خدادادى برخوردار بودند وگاهی از گذشته و آينده خبر مى دادند و از نحوه شهادت خود با خبر بودند،ولى مؤظف نبودند طبق علمشان عمل كنند.
صلوات

 دانش و آگاهى پيامبران و امامان(ع) بر دو قسم است:

1ـ علم هايي كه از راه هاى عادى فراهم مى آيد، كه در اين دانش ها با مردم ديگرتفاوت زيادى ندارند.

2ـ علومى كه از راه هاي غیر عادی وغیر معمولی‌ نظیر علم لدنى (= وحى و الهام) حاصل مى گردد.

بديهى است كه پيشوايان و امامان وظيفه نداشتند در تمام موارد، طبق علومى كه از راه هاى غير عادي حاصل مى شد عمل كنند، بلكه تكاليف دينى آنان طبق علومى بود كه از راه هاي عادى پيدا مي‌شد.

روش و رفتار آنان در زندگي، در معاملات، معاشرت، زناشويي، پوشيدن، نوشيدن، خوردن، خوابيدن، تندرستى و بيماري، صلح و جنگ، فقر و توانگري، حكومت و سياست، مثل ساير مردم است، مثلاً پيامبر(ص) و امامان(ع) منافقان را خوب مى شناختند و مى دانستند كه آن‌ها ايمان واقعى ندارند، ولى هرگز با آن‌ها مانند كفار برخورد نمى كردند، بلكه از نظر معاشرت و ازدواج و ديگر احكام با آن‌ها مانند ساير مسلمانان رفتار مي كردند.

هم چنين هنگامي كه در مسند قضاوت وحل و فصل مشكلات مردم مى نشستند، مطابق قوانين قضايى اسلام حكم مى كردند و از علم خداداى خود استفاده نمى كردند. در موردى كه دليل شرعى مثلاً بر قاتل بودن متهمى وجود نداشت، امام يا پيامبر با تكيه بر علم غيب، حكم قصاص صادر نمى كرد.

قضاى كلى الهى بر اين است كه در زندگي مانند ساير مردم عمل نمايند. از اين رو وقتى مريض مى شدند، به طبيب مراجعه مي كردند و از دارو استفاده مى نمودند و درد را تحمل مى كردند و در بستر بيمارى مي افتادند.

گرچه امامان(ع) از علم خدادادى برخوردار بودند وگاهی از گذشته و آينده خبر مى دادند و از نحوه شهادت خود با خبر بودند، ولى مؤظف نبودند طبق علمشان عمل كنند، بلكه در همه موارد (مگر مصلحت ايجاب كند) مطابق آن چه علم  و دانش از راه عادى اقتضا مى كرد، عمل مى نمودند. همان گونه كه خداوند مى توانست در تمام برخوردهاى بين كفر و توحيد، پيامبران و امامان و اولياى الهى و رهروان راه حق را پيروز گرداند و كفر و كافران را مغلوب نمايد، اما اين كار را جز در موارد خاص انجام نداد، چرا كه سنت الهى بر اين است كه جريان امور دنيوى به طور عادى و طبيعى پيش رود. در غير اين صورت دنيا بستر آزمايش براي بشر نخواهد شد. امام صادق(ع) فرمود: «خداوند از جريان و تحقق اشيا جز از راه اسباب و علل ابا دارد».(1)

رهبران الهي اگر زندگى شان بر مبناى علم لدنى (دانش خدادادي) و اعجاز باشد، عمل و زندگى شان سر مشق و قابل پيروى نمى گرديد. بدين خاطر امير مؤمنان(ع) با اين كه مي‌تواند در شناسايى افراد و قبايل، از علم غير عادى خود استفاده كند، ولى اين كار را نمي كند. در ماجراى ازدواج با ام البنين(ع) (مادر حضرت ابوالفضل(ع) به برادرش عقيل كه در نسب شناسى آگاه بود مي‌فرمايد: از قبيله اى شجاع براى من دخترى خواستگارى كن تا فرزندي دلاور از وى متولد شود. (2)

نتيجه: گرچه امير مؤمنان شهادت خود را مي‌دانست و قاتل خويش را مى شناخت، اما اين علم افاضى (خدادادي) بود و بر حضرت لازم نبود طبق آن عمل نمايد و به مسجد نرود. ابن ملجم تصميمش مبنى بر شهادت علي(ع) را مخفى نگه داشته بود و از اين امر كسى غير از همدستانش با خبر نبود. موقعى كه امام به مسجد تشريف برد، در ظاهر مطلبى كه دلالت كند فردى در مسجد مصمم بر قتل حضرت است، وجود نداشت. از اين رو حضرت مثل ساير روزها براى اقامة نماز جماعت به مسجد تشريف برد،‌ و بر اساس علم عادى خود رفتار نمود،‌. چنان كه در قضاوت و حكومت و تدبير امور و انجام ساير تكاليف، طبق راه ها و علم هاى معمولى عمل مى فرمود، نه طبق علم غيب. اگر در ظاهر آب نبود، ولى از راه علم غيب از وجود آب اطلاع داشت، تكليفش مثل ديگران تيمم بود.(3)

امام حسين طبق تكليف الهى عمل كرد. از بيعت سرباز زد و دعوت كوفيان را اجابت نمود، و همان گونه كه روش طبيعي و مرسوم اقتضا مي‌كرد ، پیش از حركت سفيراني را به كوفه فرستاد و سپس دست به جهاد با دشمن زد و شهيد شد.

 بنابراين آنها وظيفه داشتند كه در زندگي خود از دانش ظاهري استفاده كنند و طبق آن عمل نمايند و علم غيب و دانش برتر را در راه بيان احكام الهي و هدايت مردم به كار مي‌بردند، نه براي نفع و سود شخصي.

در کتاب شریف اصول کافی، بابی با عنوان« الائمة  إذا شاووا أن یعلموا علموا» وجود دارد.در این باب روایاتی جمع آوری شده که بیانگرآن است امامان هرگاه اراده علم و دانش چیزی می‌نمایند، برآن آگاه می شوند .

از بیان این گونه روایات به دست می آید که علم ائمه(ع) به امور ماورای حس وعالم غیب به صورت فعلی نبوده است بلکه حقیقت وجودی آنان در مرتبه ای قرار داشت که چون اراده دانش خاصی (مانندغیب) می نمودند، به اذن الهی آگاه می شدند اما در امور عادی زندگی ،همان گونه که بیان شد.  تکلیف آنان بر اساس علم عادی بود ومکلف بودند که بر اساس علم و نشانه‌های عادی عمل نمایند. بنابراین بر‌خلاف تکلیف الهی عمل نمی کردند ودر این سلسله امور از علم غیب استفاده نمی‌نمودند. اگر در مواردی خداوند نخواهد که از علم غیب آگاه شوند، تابع خواست خداوند هستند ودر آن موارد اراده علم غیب نمی کردند تا آزمون الهی که در مورد همه انسان ها جاری است ، در مورد آنان نیز جاری باشد تا به اجر و پاداشی که خداوند برای پذیرفته شدگان در آزمایش های بزرگ وسخت مقرر داشته ،نائل شوند؛ هم چنین الگو ونمونه ای برای تمام انسان ها قرار گیرند.

علاوه بر اين وقتى امام با لطف و اذن الهى به مرتبه اعلاى كمال و علو وجودى می ‏رسد و با منبع علم الهى تماس پيدا می ‏كند در اوج مقام فنا در ذات الهى است. او در اين مقام خود نمی ‏بيند و خویش نمی ‏پسندد. فقط خدا را می ‏بيند و تنها مشيت الهى را می ‏پسندد. خواسته‏اى غير از خواست و مشيت الهى ندارد. در اين مقام وقتى اراده و مشيت الهى را (بر اساس نظام علت و معلولى و قضا و قدر) در تحقق حوادث و پديده‏هاى هستى به دنبال علت کامل شان می ‏يابد، خواسته‏اى بر خلاف آن ندارد. «پسندد آنچه را جانان پسندد» به همين جهت تلاش براى تغيير اين حوادث از جمله شهادت خود با قطع نظر از اين كه تأثيرى ندارد، با مقام فنا و رضا و حب لقاء الله سازگار نيست.

با توضيحات بالا معلوم شد علم ائمه(ع) به آينده مانند علوم عادى ما نيست، بنابراين اقدام به امورى كه منجر به شهادت آنان می ‏شود، خود را در هلاكت انداختن و خودكشی  نيست. اضافه بر اين كه درجات و كمالاتى براى ائمه(ع) مقدر شده بود كه راه رسيدن به آن از طريق تحمل بلاها و مصائب می ‏باشد. آنچه در آيه منع شده، انداختن خود در ورطه هلاكت است و كسى كه در راه خدا و براى او قدم برمی ‏دارد و در مرحله‏اى شهادت را وظيفه خود می ‏داند، اصلاً به سوى هلاكت نمی ‏رود .

پی‌نوشت‌ها:

 1. بحارالانوار، ج 2، ص 90، حديث 13.

2. مصطفى حسينى دشتي، معارف و معاريف، ج 4، ص 414.

3. لطف الله صافي، معارف دين، ص 118 ـ 123؛ در راه حق، بيست پاسخ، ص 113؛ابراهيم اميني، مسايل كلى امامت، ص 324؛ بحارالأنوار، ج 42، ص 258 و 259.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 7 =
*****