خباثت وهابیت در مورد عزاداری سیدالشهدا

19:18 - 1395/08/05

وهابیت گریه و عزاداری را یکی از بدعت‌های شیعیان می‌خواند رد حالی که با مطالعه تاریخ درمی‌یابیم که یکی از سنت‌های قطعی همین عزاداری برای گذشتگان می‌باشد که بارها و بارها در سیره پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و عایشه و سایر اصحاب تکرار شده است.

عزاداری سنت عایشه و صحابه

گریه و عزاداری برای گذشتگان یکی از امورات فطری است که خداوند در نهاد انسان‌ قرار داده است. با این وجود وهابیت، اشک و ماتم شیعه در عزای حسینی را، به بدعت متهم ساخته است و آن را از حماقت‌های شیعیان معرفی می‌کند. در حالی که این عمل بارها و بارها در سیره پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله)  و صحابه ایشان تکرار شده است و یکی از سنت‌های قطعی حضرت و صحابه می‌باشد.
ابن تیمیه موسس فکری وهابیت می‌گوید: «از حماقت‌های شيعيان برپايی مجلس ماتم و نوحه بر كسی است كه سال‌ها پيش كشته شده است».[1] هم‌چنین عده‌ای از علمای اهل سنت بر خلاف نظریه اکثریت، این عمل را مورد سرزنش قرار داده و آن را جهالت معرفی می‌کنند. ذهبی در مورد عزاداری روز عاشورا می‌نويسد:«رافضی‌ها(شيعيان) شعار جاهليت را در روز عاشورا بر‌افراشتند...».[2] و در جای دیگر می‌گوید: «ضلالت و گمراهی رافضی‌ها(شيعيان) در اين دوران با عمل كردن به اعمالی چون لطمه و گريه و ناله امتداد يافت».[3]

در پست گذشته[4] به بیان سیره‌ی پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در گریه و عزاداری برای گذشتگان پرداختیم و در این نوشتار گریه عایشه همسر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و صحابه آن حضرت را بیان می‌کنیم تا مشخص شود که نه تنها گریه و عزاداری برای اموات بدعت نیست و حرمت ندارد، بلکه جزء سنت‌های حسنه‌ایست که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اصحاب برای ما باقی گذاشتند و تنها عده‌ای به دلیل عناد و کینه‌ایی که از شیعیان دارند، چشمان خود را بر روی این روایات صحیح بسته‌اند و خود را به کری و کوری زده‌اند.

1. عزاداری و سینه زنی عایشه در سوگ رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ابوبکر

بعد از وفات رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) عایشه می گوید: «وقمت ألتدم مع النساء وأضرب وجهی: من برخواستم و همراه با ديگر زنان، به سر و سينه زدم».[5]
ابن منظور در معنای «التدام» می‌گوید: «التدام يعنی اين‌كه در هنگام نوحه خوانی به سينه و صورت خود بزنند».[6]

اگر وهابیان خبیث بگویند عایشه  سفیه بوده است، اولاً: این توهین به اوست، چرا که سفیه معنای بدی دارد. ثانیاً: در این عمل او تنها نبوده، بلکه سایر زنان نیز همراه او بوده‌اند و آن‌ها هم سینه‌زنی کرده‌اند. آیا همه آنان که از صحابی هستند، جاهل و سفیه هستند؟

نکته دیگر آن است که عایشه این عمل را بارها و در موارد متعدد تکرار کرده است. به  عنوان نمونه ایشان در مرگ پدرش ابوبکر نیز مجلس نوحه‌خوانی تشکیل دادند. از «سعيد بن مسيب» نقل شده است كه گفت: «ابوبكر از دنيا رفت، عائشه مجلس نوحه‌خوانی تشکیل داد. «عمر» به خانه عائشه آمد و زنان را از گريه و عزادارى نهى كرد؛ ولى زن‌ها گوش نكردند، عمر به «هشام بن وليد» دستور داد تا وارد خانه شده و خواهر ابوبكر را بيرون آورد. هنگامی که زن‌های نوحه‌گر سخن عمر را شنیدند، متفرق شدند».[7] ابن حجر عسقلانی این روایت را صحیح دانسته است.[8]

2. گریه و عزاداری مردم برای عثمان:

«ام‌حبيبه» همسر رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گويد: «پس از كشته شدن «عثمان» شخصی را همراه پيراهن عثمان و لباس‌هايی كه هنگام كشته شدن به تن داشت و خون‌آلود بود، نزد «عبدالله بن ابی‌ربيعه» برادر «عياش بن ابی‌ربيعه» فرستادم تا از كشته شدن عثمان آگاه شود؛ پس از رسيدن خبر به او، به سوی مردم آمد و بالای منبر رفت مردم را از كشته شدن عثمان مطلع كرد، مردم نيز گريستند، آن‌گاه مرثيه‌ای خواند با اين مضمون: به من خبری رسيد كه اندوه و غم بزرگی برای مردم در پی ‌دارد و پس از آن خبر گريه‌ای طولانی برای چشم‌ها ـ به ارمغان ـ خواهد داشت».[9]

3. اجازه عمر برای عزاداری زنان بر «خالد بن وليد»

حاكم نیشابوری نقل می‌کند: «به عمربن‌خطاب گفته شد: زناني از بنی مغيره در خانه خالد بن وليد اجتماع كرده‌اند و گريه می‌كنند و از اين اكراه داريم كه موجب اذيت تو گردد، اگر ممكن است آن‌ها را از اين كار نهی كنید. عمر گفت: چه اشكالی دارد چند قطره اشك بريزند، البته مادامی كه به ضربه به خود و فرياد نيانجامد».[10]

4. عزاداری عبداللَّه بن رواحه بر شهادت حمزه:

ابن هشام نقل می‌کند: «عبداللَّه بن رواحه بر حمزه گريست و اشعارى را در رثاى او خواند».[11]

5. گریه مردان و زنان مدینه بعد از شهادت امام حسین(علیه‌السّلام):

طبری در تاريخ خود می‌نویسد: «چون «عبيد الله بن زياد» حضرت امام حسين بن علی(علیه‌السّلام) را به شهادت رساند و سر مطهر او را برای «عبد الملک بن ایی‌الحارث سلمی» بردند او گفت: آن‌ها را به سوي مدينه سوق دهيد و خبر شهادت حسين(علیه‌السّلام) را به مردم مدينه بدهيد... عبد الملک می‌گويد به مدينه آمدم ... بر «عمرو بن سعيد» حاكم مدينه وارد شدم، گفت: چه پشت سر داری؟ گفتم: حسين بن علی(علیه‌السّلام) كشته شده است؛ او هم دستور داد تا در شهر مدينه جار بزنند و كشته شدن امام حسين(علیه‌السّلام) را اعلام كنند. به خدا سوگند! هرگز من در عمر خود ناله‌ای مانند صدای ناله زنان مدينه در خانه‌هايشان كه برای شهادت امام حسين(علیه‌السّلام)عزاداری می‌كردند نشنيدم...».[12]

بنابراین بدعت خواندن گریه و عزاداری از سوی وهابیت تهمتی ناروا به شیعه است که ریشه در ماهیت خبیث و جعلی این فرقه دارد. هم‌چنین می‌توان گفت: عزاداری یکی از سنت‌هایی است که صحابه و تابعین نیز بدان عمل کرده‌اند و در طول تاریخ از قبل اسلام و بعد از آن، این سنت وجود داشته و دارد و مخالفت با آن در حقیقت مخالفت با روح و فطرت انسانی است که اساسا این فرقه ضاله پس از کشتن این همه زن و کودکان و سربریدن انسان‌های بی‌گناه، دیگر از انسانیت خارج شده‌ و حیوانی در لباس ادمی هستند.

________________________________________________
پی‌نوشت
[1]. منهاج السنة النبويه، اسم المؤلف:  أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ج 1، ص 52.
[2]. تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي، دار النشر: دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت - 1407هـ - 1987م، الطبعة: الأولى، تحقيق: د.عمر عبد السلام تدمرى، ج 26، ص 43.
[3]. العبر في خبر من غبر، اسم المؤلف:  شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي، دار النشر: مطبعة حكومة الكويت- الكويت - 1984، الطبعة: ط2، تحقيق: د. صلاح الدين المنجد، ج 3، ص 44.
[4]. سیره پیامبر در گریه، عزاداری و نوحه سرایی
www.btid.org/fa/news/99264
[5].مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف:  أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني، الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة – مصر، ج 6   ص 274، ح26391؛ السيرة النبوية لابن هشام ، اسم المؤلف:  عبد الملك بن هشام بن أيوب الحميري المعافري أبو محمد ، دار النشر : دار الجيل - بيروت - 1411 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : طه عبد الرءوف سعد، ج6، ص75؛ تاريخ الطبری، اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج2، ص222.
[6]. لسان العرب، اسم المؤلف:  محمد بن مكرم بن منظور الأفريقي المصري، دار النشر: دار صادر- بيروت ، الطبعة: الأولى ج 12، ص 539.
[7]. الطبقات الكبرى، اسم المؤلف: محمد بن سعد بن منيع أبو عبدالله البصري الزهري، دار النشر: دار صادر- بيروت، ج3، ص208.
[8]. فتح الباري شرح صحيح البخاري، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي، دار النشر: دار المعرفه - بيروت ، تحقيق: محب الدين الخطيب،ج5، ص74.
[9]. المستدرك على الصحيحين، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري، دار النشر: دار الكتب العلمية- بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص105.
[10]. همان، ج 3، ص336.
[11]. السيرة النبوية لابن هشام ، اسم المؤلف:  عبد الملك بن هشام بن أيوب الحميري المعافري أبو محمد ، دار النشر : دار الجيل - بيروت - 1411، الطبعة : الأولى ، تحقيق : طه عبد الرءوف سعد، ج 3، ص 171.
[12]. تاريخ الطبری، اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج 3، ص 342.                                                    

نظرات

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 2 =
*****