همسر من باید با حجاب باشد

18:10 - 1392/06/21
رهروان ولایت ـ اگر مرد راضی نباشد همسرش با مانتو در جامعه حاضر شود و از او بخواهد که با چادر بیرون رود و زن امتناع نماید، چه حکمی دارد؟ آيا مرد اجازه دارد كه حجاب را به همسر خود تحميل كند؟
آيا مرد اجازه دارد كه حجاب را به همسر خود تحميل كند؟

در محیط خانواده زن و شوهر اختلافات زیادی ممکن است با یکدیگر داشته باشند، مانند اختلاف در انتخاب رنگ و نوع لباس، نوع غذا و غیره، یا شاید اختلاف بر سر پوشش زن در خارج از منزل، خوب در این صورت یا شوهر موافق حجاب همسر خود است و یا مخالف، در صورت مخالف بودن آیا می تواند همسر خود را مجبور به داشتن حجاب کند یا خیر، نظر دین اسلام در این باره چیست؟

آیت الله سیستانی:

سؤال: آيا مرد اجازه دارد كه حجاب را به همسر خود تحميل كند؟
جواب: مرد نمي تواند همسر خود را مجبور كند به رعايت كردن حجاب ولى مي تواند او را از بيرون رفتن منع كند حتى با حجاب. پس مي تواند شرط كند كه اگر حجاب كامل پوشيد حق دارد خارج شود.[1]

آیت الله مکارم شیرازی:

اگر مرد راضی نباشد همسرش با مانتو در جامعه حاضر شود و از او بخواهد که با چادر بیرون رود و زن امتناع نماید، چه حکمی دارد؟
مرد نمی تواند زن را به پوشش خاصی مجبور کند مگر این که حجاب اسلامی با آن پوشش مراعات نگردد و مانتو در صورتی که تنگ و چسبان نباشد و تمام بدن زن به جز گردی صورت و دست ها تا مچ را بپوشاند، حجاب اسلامی محسوب می شود هر چند چادر حجاب برتر است.[2]

 

پی نوشت:

1- سایت آیت الله سیستانی

2- سایت آیت الله مکارم شیرازی

نظرات

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

• ﴿وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ ۖ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ۖ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ ۚ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾(سورهٔ نور-آیهٔ ۳۱(
• و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را (از هر نامحرمی) فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعا از آن پیداست و باید روسری خود را بر سینه خویش (فرو) اندازند و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (همکیش) خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مرد که (از زن) بی‏نیازند یا کودکانی که بر عورتهای زنان وقوف حاصل نکرده‏اند آشکار نکنند و پاهای خود را (به گونه‏ای به زمین) نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته می‏دارند معلوم گردد ای مؤمنان همگی (از مرد و زن) به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید.

تصویر Z&M
نویسنده Z&M در

سلام دوست گرامی
ممنون از اینکه وب ما رو مورد بازدید قرار دادید و ممنونم بابت پیشنهاد سازنده ای که دادید !چشم حتما سعیمون بر همین موضوعه ...ایشاله به امید پیشرفت روزافزون
شما رو لینک کردیم .تا اگه احتیاجی شد از مطالب پر محتواتون استفاده کنیم

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

بله دیگه بایط مواذب عورات النسا باشند.

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

اجرکم عندالله محفوظ

تصویر STATIRA2222

سلام.خسته نباشید
10 ابان 91 نامزد کردم و 27 اسفند 91 عقد کردم.نامزدم اصلا متوجه نیست که الان زن داره واسم یه بدبخت که من باشم تو شناسنامشه.
تمام این 10 ماه و خرده ای به دعوا گذشته و حسرت یه روز شاد به دلم مونده.هیچوقت هم کم نمیاره و همیشه منو مقصر میدونه.
از اولین روز این وصلت کلی اتفاق های بد افتاده که اگه هر کس دیگه ای بود در جهت جبران بر میومد که این خاطره های تلخ از ذهنمون بره.برادرش نامزدی و عقدمو به هم زد.حتی روزی که رفتیم محضر واسه عقد نذاشت عقد کنیم و دعوا شد و ابرومون تو کل فامیل رفت.به خاطر چی؟به خاطر 500 تا سکه مهریه!خدا شاهده من حتی حلقه هم نخریدم که به شوهرم فشار نیاد.مثل همه عروس ها که سرویس میخرن و کلی خرید های جورواجور دارن من هیچکدومو نداشتم.فقط یه تک پوش خریدم که اونم 70% پولش هدیه بستگان خودم بود.پول خرید نامزدیمم خودم دادم.اونوقت این اقا و پدر شوهرم گفتن دارین کلاه برداری میکنید و میخواید ما رو بچزونید و ...
بار ها و بار ها همین اقای برادر منو تو جمع خرد کرد و نذاشت احساس شادی کنم و از نامزدیم لذت ببرم.توی ایام عید شوهرم منو مجبور کرد با برادرش و زن برادرش که توی یه مهمانی اونا هم حضور داشتن سلام و احوالپرسی کنم.منم این کارو نکردم و میشه گفت تا مرز جدایی رفتیم.غرور منو به هر نحوی خرد میکنه و انتظار داره من صدام در نیاد.طوری رفتار کرد که داد خانوادش دراومد که یه ذره مراعات کنه.
از اینا بگذریم.توی این ده ماه یه روز کامل واسه من وقت نذاشته.دو سه روزی یه بار اونم ساعت 10 شب میاد اینجا و میخوابه صبح ساعت 6 صبح میره و به نظر خودش اومده به زنش سر زده.کارش و دیگران 100% براش مهم تر از من هستن.طرف هرکسی رو میگیره الا من.انقدر مردم منو با شوهرم ندیدن که هفته ای 2 تا خواستگار دارم.همه فکر میکنن مجردم.
کافیه یه بار بخوایم با هم درمورد یه موضوع حرف بزنیم انگار که میخواد بچشو ادب کنه انقدر امر و نهی میکنه ترجیح میدم ساکت بشم.
وقتی منطقی باهاش حرف میزنم دعوامون میشه دعوایی برخورد میکنم بدتر دعوامون میشه.به خدا کم اوردم.الان 6 ماهه دارم فلوکستین و ایمی پرامین مصرف میکنم.خانوادم غریب پرستن.واسه اینکه شوهرم ناراحت نشه و فکر کنه دارن طرفداری منو میکنن همیشه طرف اونو میگیرن وقتی که اون نیست خیلی قاطع میگن که حق با من بوده به خاطر اینکه ناراحت نشه و بهش برنخوره نمیتونن باهاش بد برخورد کنن.از این که فکر میکنه من بچه م خسته شدم.من پارسال بهش گفتم ازش کوچیکترم و نمیخوام سنمو بکوبه تو سرم.اما دقیقا از چیزی که ترسیدم به سرم اومد.
خیلی مسائل هست که اگه نیاز باشه اونا رو هم خدمتتون میگم.

تصویر حسين
نویسنده حسين در

با سلام
به اين جور ادمها بايد گفت عوضي از خود راضي ،خدايا به هيچ دختر پسري رو نا اهل نصيب همديگه نكن

تصویر یونس
نویسنده یونس در

سلام
در رابطه با موضوع بالا اگر زن از حرف شوهر خود اطاعت نکند و بدون اجازه از منزل خارج شود چگونه باید با او رفتار کنیم؟

تصویر talabah
نویسنده talabah در

قرآن کریم سه راه حل را ارائه می‌دهد:
1- موعظه و اندرز به زن؛ گفتگو و اندرز و توجه دادن زن، به آثار زیانبار نافرمانی او – چه دنیوی و چه اخروی- و باز گفتن احکام الهی و دستورات نبوی در این زمینه، می‌تواند تأثیرگذار باشد.
2- در صورت عدم تأثیر شیوة اوّل و ادامة نشوز زن، مرحله دوری گزینی از زن فرا می‌رسد.
در این مرحله، مرد به عنوان قهر و هجر از زن، در بستر از وی کناره می‌گیرد؛ مثلاً به هنگام خواب، پشت به زن کرده، عدم رضایت خود را از رفتار وی آشکار می‌سازد؛ به آن امید که همین واکنش خفیف سبب تنبیه و توجه زن گردد.
3- در صورتی که موعظه و هجر سودی نبخشید، مرد می‌تواند زن را تنبیه بدنی کند.
تعبیر به «واضربوهن» صریح در اذن قرآن جهت تنبیه زنان ناشزه توسط شوهران است.
البته همانطور که در روایات و کلمات فقها آمده است، باید این تنبیه خفیف و ملایم باشد که به کبودی و شکستگی و یا خونی شدن اندام نرسد.

تصویر امیر علی
نویسنده امیر علی در

با سلام
مسئولین سایت اگر اجازه بدن بنده می خواستم پاسخ مشکل خانم STATIRA2222 رو بدم ...!!
ببینین خواهر من ... شما اصلا کلا اشتباه کردی با یک چنین آدمی ازدواج کردی !! این فرد با توصیفاتی که شما کردین البته ... چون من که ندیدم ... پس نمی تونم قضاوت قاطع بکنم ... شاید شما هم یه ذره مقصر باشین ... ولی اگر توصیفاتتون صحیح باشه این اصلا آدم نیست ... نه خودش و نه اون برادرش!!
خانواده ی شما هم که غریب پرستند ... دیگه بدتر!! من از کار روزگار در عجبم !! ... چرا همیشه یه همچین دخترخانم هایی مثل شما و خانواده هایی مثل خانواده ی شما گیر یه همچیبن آدم های عوضی و بی جنبه ای میفتین؟؟؟!!! چرا؟؟ حکمتش چیه؟؟ چون اگر با یه آدم حسابی طرف بودین ... اتفاقا این غریب پرستی خانوادتون و اخلاق شما باعث تحکیم رابطه ی ازدواج و خانوادگیتون میشد ... ولی حیف!!
به هر حال به نظر شخص بنده ... اگر به این شکل با ایشون ادامه بدین ... پس از بچه دار شدن ... وضع بدتر میشه ... و تا آخر عمرتون باید از این آدم و اخلاق بدش بکشین ...!!
یا کاری بکنین آدم بشه و یا نمی دونم ... می ترسم این حرفو بزنم ... چون اصلا خوب نیست ... ولی خودتون میدونین آخرین راه چیه!! حلال منفور !! متاسفانه جدایی و ...!!
ولی این فقط نظر منه ... خودتون بیشتر فکر کنین و جوانب کار و زندگیتون رو بسنجین ...!! ببینین صلاح چیه ... ولی اگر بتونین درستش کنین بهتره ...!!
برای من که سودی نداره ... اصلا شما رو هم نمیشناسم ...فقط چون دلم از کار روزگار سوخت ... گفتم بزار برادرانه نظرمو بهتون بگم ... شاید کمکی کرده باشم ...خدا هم یه نظری به ما بکنه ... همسر خوبی نصیبمون بشه ... شما هم منو خواهرانه دعام کن!!
امیر

تصویر انسیه
نویسنده انسیه در

STATIRA2222جان خواهر گلم اول اینکه سعی کن تفکرات بدت رو بذاری کنار خودتو نگاه کن و ببین میخوای زندگی کنی یا نه!.... بهت توصیه میکنم بری پیش یه مشاور خانواده و با هاش حرف بزنی که اون بهتر از هرکسی میتونه باهات حرف بزنه.... قطعا توهم روزهای خوشی داشتی که تونستی به شوهرت جواب بله رو بدی و بری سر زندگی... وقتی آدما ناراحتن حق رو به خودشون میدن.... سعی کن منطقی باشی و در درجه اول برای زندگیت تلاش کنی.... همیشه تو زندگی سختی هست.... همیشه نمیشه شوهرت پیش تو باشه.... قطعا اونقدر دوستت داره که بیاد بهت سر بزنه.... توهم اینقدر دوسش داری که بهش اجازه بدی بیاد تورو ببینه.... اگر تونستی خیلی بهتره که با شوهرت بری پیش مشاور خانواده.... قبل از اینکه وضع بدتر بشه حتما یه وقت بگیر اگرم شوهرت نیومد خودت برو...... موفق باشی عزیزم

تصویر AYDA
نویسنده AYDA در

سلام مهریتو بزار اجرا حالشو بگیر

تصویر mohsen
نویسنده mohsen در

آیدا خانم شما که میفرمایید مهرتو بذار اجرا حالشو بگیر،همین افکار خانم هایی مثل شماست که باعث شده اون آقا و خونوادش سر مهریه با خانواده خانم بحث کنند چون فکر میکنند که همه مهریه را برای حالگیری میخواهند و فکر میکردند که با 500 تا سکه از طرف خونواده اون خانم چزونده خواهند شد.

تصویر میعاد
نویسنده میعاد در

با سلام لطفا هیچ کسی رو به سمت جدا شدن منحرف نکنید در میدان باید جنگید تا پیروز شد

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
17 + 0 =
*****