نسبت عرش با جسمانیت خدا

10:14 - 1400/08/10

قرآن کریم برای هدایت انسان ها نازل شده است و برای اینکه همه انسان ها بتوانند از قرآن کریم بهرمند شوند گاهی از کلمات متشابه استفاده کرده است در نتیجه نمی توان آن کلمات را بر معنای ظاهری آنها به کار برد. 

نسبت عرش با جسمانیت خدا

نسبت عرش با جسمانیت خدا 

عدم دلالت آیه 7 سوره هود بر جسمانیت خدا
برخی از روی لجاجت و عدم آگاهی نسبت به قرآن کریم، با استدلال به بعضی آیات، از جمله آنها آیه سوره هود، جسم بودن خدا را به قرآن کریم نسبت داده اند.

«وَ هُوَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في‏ سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبين‏؛[1] او كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز [شش دوران‏] آفريد و عرش (حكومت) او، بر آب قرار داشت؛ (به خاطر اين آفريد) تا شما را بيازمايد كه كداميك عملتان بهتر است! و اگر (به آنها) بگويى: شما بعد از مرگ، برانگيخته مى‏‌شويد! «مسلّماً» كافران مى‌گويند: اين سحرى آشكار است!»

در این آیه به چند نکته اساسی اشاره شده است.
یکم. آفرینش جهان هستی در شش مرحله که نشانه قدرت و عظمت اوست. با توجه به آیات دیگر قرآن کریم،[2] منظور از شش روز، شش مرحله است.[3]

توجه: با اینکه خدا می تواند در یک مرحله، بلکه یک لحظه، جهان هستی را خلق کند، پس چرا در شش مرحله آفرید؟

1. اشکال در قابل است؛ یعنی جهان هستی ظرفیت خلقت یک مرتبه را نداشت مانند بنّایی که برای ساخت خانه مرحله به مرحله پیش می رود. ابتدا ستون ها را پی ریزی می کند، سپس بعد از چند روز که خشک و محکم شد مرحله بعد را شروع می کند.

2. اين آفرينش تدريجى كه هر لحظه چهره تازه، رنگ نو و شكل بديعى پيدا مى‌كند بهتر و بيشتر، قدرت و عظمت خدا را معرفى مى‏ نماید.[4]

دوم. معنای «عرش خدا بر روی آب قرار داشت»

برای توضیح این قسمت از آیه ابتدا باید مفهوم «عرش» معلوم شود.
واژه عرش به معنای چیز سقف دار،[5] تخت پادشاهی و حکومت،[6] آمده است. همین معنی در باره تخت بلقیس آمده است.[7]

علاوه بر اینکه در ضمن این معانی، معنای قدرت هم وجود دارد، خود کلمه «عرش» جداگانه به معنای «قدرت» نیز به کار رفته است. همان گونه که در فارسی معنای «بر تخت نشست» به معنای «به قدرت رسیدن و پادشاهی کردن» به کار می رود.[8]

پس کلمه عرش علاوه بر اینکه در معنای تخت ظاهری به کار می رود به معنای به قدرت رسیدن نیز به کار می رود؛ در نتیجه، «عرش» در این آیه به معنای تخت پادشاهی، و جسم بودن، نخواهد بود؛ زیرا دلیلی بر آن اقامه نشده است. در حالی که قرینه های زیادی برای عرش به معنای قدرت وجود دارد.

عدم ملازمه بین عرش و جسمانیت خدا
بر فرض عرش به معنای تخت ظاهری باشد باز مستلزم جسمانیت خدا نیست، درست مانند اینکه کعبه را «بیت الله؛ خانه خدا» می دانیم، ولی لازمه آن جسم بودن خدا نخواهد بود، پس تخت فرمانروایی خدا هم مستلزم جسمانیت خدا نیست بلکه محل فرمانروایی و قدرت نمایی الهی خواهد بود.
  
از سویی علاوه بر دلیل های عقلی، آیاتی در قرآن وجود دارد که نفی جسمانیت خدا می کند، مانند «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّميعُ الْبَصير؛[9] هيچ چيزى مثل او نيست، و او شنوا و بينا است» و مِثل نداشتن خدا، نشانه جسم نبودن خداست؛ زیرا هر چیزی که تصور شود دارای جسم است، اگر چه تصور ذهنی باشد. همچنین است آیه «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبير؛[10] چشم ها او را نمى ‏بينند؛ ولى او همه چشم ها را مى ‏بيند؛ و او بخشنده و آگاه (از همه) چيز است.»

پس بعد از اینکه جسم بودن خدا با دلیل های عقلی و نقلی نفی شد؛ ‏باید این گونه آیات را بر معنایی حمل کرد که نتیجه آن جسمانیت خدا نشود.

دلیل وجود آیات مشتبه
شاید برای کسی سوال شود که اگر خدا جسم نیست و نتیجه این آیات نیز جسمانیت خدا نیست؛ پس به چه دلیل خدای مهربان در قرآن از آیات مشتبه استفاده کرده که گاهی خواننده را به اشتباه می اندازد و نتیجه آن جسمانیت خدا می شود؟! در جواب باید گفت که وجود این گونه آیات علت هایی دارد.

1.تشبیه معقول به محسوس
یکی از بهترین روش های بیان و تفهم مطالب، استفاده از تشبیه است. گاهی مطلبی معقول و قابل فهم نیست برای نزدیک کردن معنای آن به ذهن مخاطب از موارد مشابه استفاده می شود. این گونه موارد در قرآن کریم زیاد است.

2.کم بودن گنجایش واژگان
بعضی از مطالب آنقدر بلند و دارای معنای وسیع است که واژه ای برای بیان آن پیدا نمی شود و کلمات موجود گنجایش آن مطالب عالی را ندارند؛ در نتیجه گوینده برای بیان آن ها از کلمات مشابه استفاده می کند تا آن معنای وسیع و بلند را به ذهن مخاطب نزدیک کند.

3. استفاده از کلمات رایج
قرآن کریم برای هدایت همه مردم نازل شده است.[11] پس باید به شکلی باشد که قابل درک برای همه مخاطب ها باشد، در نتیجه برای استفاده انسان ها از آیات قرآن در بعضی موارد استفاده از کلمات رایج بین مردم لازم است.

4. امتحان و آزمایش
امتحان و آزمایش انسان ها از سنت های حتمی خداوند است.[12] قرآن کریم یکی از مواردی است که انسان به وسیله آن امتحان می شود.[13] در نتیجه، خداوند برای امتحان و آزمایش انسان، از آیات و کلماتی متشابه استفاده کرده است. سپس چنین نتیجه می گیرد که انسان هایی که دارای قلب مریض هستند، از آیات متشابه پیروی می کنند.[14]

پی نوشت
[1]. سوره هود، آیه7.
[2]. سوره اعراف، آیه54.
[3]. تفسیر نمونه، ج6، ص200.
[4]. همان، ج9، ص25.
[5]. مفردات راغب، ص558.
[6]. الصحاح، ج3، ص1009.
[7]. سوره نمل، آیه23.
[8]. لغت نامه دهخدا، در ذیل کلمه «نشستن».
[9]. سوره شوری، آیه11.
[10]. سوره انعام، آیه103.
[11]. سوره آل عمران، آیه138.
[12]. سوره هود، آیه7.
[13]. سوره زمر، آیه8.
[14]. سوره آل عمران، آیه7.

در بعضی از آیات قرآن به کلمه هایی برخورد می کنیم که ظاهر آن با معنایی که در واقع وجود دارد سازگاری ندارد؛ بلکه گاهی به جسمانیت خدا کشیده می شود. به یقین این آیات دارای این معانی ظاهری نیستند. در نتیجه باید به معنایی دیگر حمل شوند. مثلا «عرش» که علاوه بر معنای تخت، به معنای «قدرت» هم به کار رفته است. آوردن این گونه واژه ها در قرآن کریم، حکمت های زیادی دارد از جمله: امتحان و آزمایش، عدم گنجایش کلمات، استفاده از کلمات رایج بین مردم برای تفهیم مطلب و.. در نتیجه در قرآن کریم به انسان سفارش کرده است که از آیات محکم الهی پیروی کنید.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 13 =
*****