علامه طباطبائی و اشکال جهاد

11:49 - 1400/07/19

علامه طباطبائی بعد از بررسی آیات جهاد در قرآن کریم، با معرفی فطری بودن دین، حفظ دین و دفاع از حیثیت انسانیت را نیز فطری می‌داند، و نتیجه می‌گیرد که جهاد، دفاع از حقوق همه انسان‌هاست نه فقط مسلمانان!   

علامه طباطبائی و اشکال جهاد

علامه طباطبائی و اشکال جهاد 

برخی برای زیر سوال بردن تفکر اسلامی از هر حربه‌ای استفاده می‌کنند یکی از آن‌ها تقطیع کردن کلمات بزرگانی هم‌چون علامه طباطبائی است. در اینجا به برخی از اشکالات جواب داده می‌شود.

نخست تذکر این نکته لازم است که وقتی پیامبر اسلام، رسول رحمت معرفی شده است.[1] پس دین نیز سراسر رحمت و مهربانی است؛ حتی به پیامبر دستور می‌دهد با سوال کننده مهربان باش. «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَر؛[2] و سوال کننده را از خود مران» علامه طباطبائی می‌فرماید: «کلمه «نهر» که مصدر فعل نهی «لا تنهر» است، به معنای زجر و رنجاندن با غلظت و خشونت است.»[3]
خود علامه نیز در مورد فلسفه جهاد با کافران، جهاد را برای دفاع از حق انسانیت می‌داند نه فقط حق مسلمانان!

ایشان در ذیل آیه «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ‏ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ؛[4] (یاری کنندگان خدا) آن‌هايى هستند كه اگر در روى زمين به آنان اقتدار و تمكين دهيم نماز به پا مى‏‌دارند و زكات مى‏‌دهند و امر به معروف و نهى از منكر مى‌‏كنند.» می‌نویسد: «غرض از جهاد اقامه دین و اعتلای کلمه «الله» است، بنابراین، جهاد عبادتی است که در آن قصد قربت شرط است. جهاد برای برتری جویی بر اموال و اغراض دیگران نیست، بلکه برای دفاع از حق انسانیت واجب شده است.[5]

اشکال‌ به کلام علامه طباطبائی 
قسمت اول اشکال: «فمن لا إسلام له ولا ذمة فلا حق له من الحيوة؛[6] کسی که «مسلمان-شهروند حکومت اسلامی-» نباشد حقّ حیات ندارد.»

جواب: بحث علامه در این قسمت از المیزان در مورد یهود و حکومت غاصب اسرائیل است. یهود با تفکر برتری جویانه خود می‌گویند: هر کسی به هر شکلی منسوب به یهود باشد حق دارد به طور مطلق بر دیگران مقدم باشد. سپس علامه برای اینکه چه کسی حق دارد بر دیگران برتری داشته باشد می فرماید: ملاک را اسلام توحید ناب معرفی کرده است و این معیار با فطرت همه انسان‌ها انطباق و تناسب دارد.

سپس می‌فرماید: فطرت هر انسان سالمی می‌گوید کسانی که دشمن حیات و زندگی دیگران هستند، باید از حق حیات محروم باشند؛ زیرا خود را برتر می‌بینند و حق حیات را از غیر خود سلب می‌کند. در ادامه می‌فرماید: از همه عجيب‌تر آنجاست كه اين سخن باطل که یهود از همه برتر است و آن اعمال زشت، از كسانى سرزده كه اهل كتاب هستند و كتاب آسماني‌شان حكم خدا را بيان كرده است و خود خوب مى‌‏دانند كه كتابشان چنين حكمى نكرده است كه پيروانش هر حرفى بزنند و هر كارى خواستند بكنند. خوب مى‏‌دانند كه مال مردم بر آنان حلال نيست. پس از اين نظر توبيخ و سركوبى آنان شديدتر خواهد بود.[7].

پس بحث در مورد یهودی بود که خود را سرور عالم دانسته و برای غیر خود ارزش حیات قائل نیست.

قسمت دوم. کسی که مسلمان یا شهروند حکومت اسلامی نباشد باید مورد حملۀ نظامی قرار گیرد.[8]

در جواب این نکته نیز باید گفت که علامه در این بخش از تفسیر خود به آیات جنگ و جهاد پرداخته و آنها را مورد بررسی قرار داده است؛ زیرا قرآن کریم احکام تمام شئون زندگی انسان را بیان کرده است. و این خود جاودانه بودن دین را نشان می‌دهد. یکی از بخش‌هایی که انسان نیاز دارد جهاد است.
علامه بعد از بررسی آیات تحت عنوان «جهادی که قرآن امر می‌کند» می‌فرماید: ابتدا قرآن دستور می‌دهد که از هر گونه جنگ خودداری کرده و در راه خدا در مقابل اذیت و آزار دشمنان صبور باشید.[9]

سپس به بررسی آیات جهاد می‌پردازد که ابتدا فرمان جهاد با مشرکین مکه را صادر می‌کند، سپس می‌فرماید که این آیات نیز در مقام دفاع نازل شده است همان‌طور که در جنگ بدر اتفاق افتاد.
بعد از آن با اشاره به آیه ««فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً؛[10]پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن»‏ به بحث فطری بودن دین پرداخته و فرموده: دین حق هر انسانی است و این مطابق با فطرت انسانیت همه انسان‌هاست، پس نگهداری دین و اقامه آن، مهم‌ترین حق قانونی انسان‌هاست. سپس دفاع کردن از آن حق را نیز، فطری می‌داند.

سپس در ادامه می‌فرماید: به حکم آیه 78 سوره حج، قائم ماندن دين و توحيد ناب، به روى پاى خود و زنده ماندن ياد خدا در زمين، منوط به اين است كه خدا به دست مؤمنين دشمنان خود را دفع كند و به دنبال آن این‌طور می‌نویسد: با توجه به آیه 24 سوره انفال، جهادی که بر مومنین واجب شده است در واقع دفاع از حقوق همه انسان‌هاست؛ زیرا شرک به خدا هلاک انسان، مرگ فطرت و خاموش شدن چراغ درون انسان‌هاست. از اينجاست كه هر خردمند هوشيار متوجه مى‌‏شود كه اسلام به منظور تطهير زمين از لوث مطلق شرك و خالص ساختن ايمان به خداى سبحان، بايد حكمى دفاعى داشته باشد. پس هرگز نه تنها علامه؛ بلکه هیچ فقیه و مفسری حکم به جهاد بر علیه کسی که مسلمان نیست نمی‌دهد؛ بلکه بحث دفاع از حیثیت همه انسان‌هاست.

از کلام علامه چنین می توان نتیجه گرفت که اسلام ابتدا دستور به صبر در مقابل دشمنان، شکیبا بودن و تحمل آزار و اذیت آن‌ها را صادر می‌کند. سپس به گفتگو با آن‌ها و برگرداندن آن‌ها به فطرت خدادادی دستور می‌دهد؛ زیرا همه انسان‌ها را خدا بر فطرت خدادادی خلق کرده و دین را نیز جزء فطرت آن‌ها قرار داده است.
در مرحله سوم اگر قبول نکردند آن‌ها را به حال خود واگذاشته و اگر شروع به اذیت کرده و اجتماع مسلمانان را به خطر انداختند حق دفاع از خود و انسانیت انسان‌ها را به او داده است.

پس علامه هرگز به کسی اهانت نکرده است و کسی را از مقام انسانیت پائین نیاورده است؛ زیرا خدا به انسان کرامت داده است.[11]

پی نوشت
[1]. سوره انبیا، آیه107.
[2]. سوره ضحی، آیه10.
[3]. المیزان، طباطبائی، ج20، ص311.
[5]. سوره حج، آیه41.
[5]. المیزان، ج14، ص384.
[6]. الميزان، ج٣ ص ٢٦٢.
[7]. المیزان، ج3، ص،260-264.
[8]. الميزان، ج٢، صص ٦٥-٦٨.
[9]. المیزان، ج2، ص65.
[10]. سوره روم، آیه30.
[11]. سوره اسرا، آیه70.

برخی با تقطیع کردن کلام علامه طباطبائی در المیزان، قصد خشن جلوه دادن دین اسلام را دارند. غافل از اینکه اساس دین بر رحمت و رافت بنا شده است؛ زیرا خدا پیامبرش را رحمت برای تمام عالمیان معرفی می‌کند. و در مقابل دشمنان ابتدا امر به صبر و تحمل آزار می‌دهد، سپس اگر با گفتگو حل نشد و دشمن سرکشی کرد امر به جهاد دفاعی می‌کند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 6 =
*****