استراتژی پیامبر برای شکوفایی جامعه اسلامی

11:08 - 1400/05/05

مسأله جانشینی و رهبری از مهم‌ترین راهبردهای پیامبر برای شکوفایی جامعه اسلامی بوده است.

غدیر

انتخاب جانشین، استراتژی مهم پیامبر برای بقاء اسلام و حکومت نوپای اسلامی و نیز هدایت مردم به سوی کمال و رشد بوده است. به‌طور قطع، شکوفایی مادی و معنوی جامعه اسلامی و نیز ارتباط بین عالم ربانی و عالم انسانی و تفسیرصحیح اصول کلی دین و آیات قرآنی نیازمند زمامداری صالح، عالم، عادل و آشنای به امور حکومت‌داری است. حال سؤال این است که چگونه ممکن است افرادی چون ابوبکر و عمر به لزوم جانشین و سرپرست بعد از خود پی برده‌ باشند اما پیامبر (صلّی الله علیه و آله) - که شناختی کامل از اصحاب داشته و به لزوم استواری و ماندگاری دین به دور از تحریفات و انحرافات بهتر از هر کس دیگری واقف بوده -، به ضرورت این امر مهم پی نبرده باشد و جامعه نوپای اسلامی را که دشمنان فراوانی داشته، به حال خود رها کند؟! در ادامه، این موضوع را به سبب اهمیت آن تحت دو عنوان مورد بحث و بررسی قرار می‌دهیم:

یک: ایدوئولوژی رهبری از آغاز رسالت تا رحلت پیامبر (ص) 
مسأله امامت و رهبری از همان آغاز بعثت مطرح بوده و پیامبر (صلّی الله علیه و آله) در موارد متعددی به تشریح و تبیین مسأله امامت و رهبری پرداخته است. تلاش پيامبر در طراحى و ترسيم مبانى نظرى جريان رهبرى و امامت امت اسلامى، مبتنى بر آموزه‏‌هاى قرآنى همانند آيات انذار، ولايت، اولو الأمر، تطهير، تبليغ، مودّت‏ و مباهله  بود كه در سنت نظرى پيامبر همانند بيان حديث منزلت، سفينه، ثقلين و غدير و در سيره عملى او مانند معرفى در غدير خم، تعيين وزير و جانشين در يوم الإنذار، اعلان سوره برائت در مراسم حج و پيمان برادرى، بيان و بر آنها تأكيد شد.[1] پیامبر حتی در آخرین لحظات عمر شریفشان برای اینکه امت از انحراف و فتنه و آشوب دور نگه داشته شوند، برای حفظ جایگاه امامت و خلافت حضرت علی علیه السلام درخواست قلم و دواتی کرد ولی حاضران در نزد پیامبر گفتند: پیامبر هذیان می‌گوید و نگذاشتند رسول خدا صلّی الله علیه و آله خلافت آن حضرت را بر روی کاغذ به نوشتار تبدیل کنند.[2]

دو: غدیر؛ مشهورترین سند جانشینی حضرت علی (ع)
چنان که بیان شد شواهد بر جانشینی حضرت علی علیه‌السلام از ناحیه پیامبر (صلّی الله علیه و آله) فراوان بوده است؛ اما در این میان، حادثه غدیر نسبت به دیگر ادله، مشهورتر و متواترتر است.[3] با نزول آیه وجوب حج،[4] جمعیتی انبوه از مسلمانان بالغ بر 90 تا 120 هزار نفر در سال دهم هجرت عازم حج شده و فریضه حج را به جا آوردند. در هنگام برگشت به‌سوی مدینه، پیک الهی بر پیامبر نازل و خبر مهمی را به وی ابلاغ نمود و از آن حضرت خواست این امر مهم را به مردم برساند؛ و عدم ابلاغ آن را نیز مساوی با از بین رفتن تبلیغ رسالت و ادا نکردن وظیفه دانست.[5] پیامبر نیز مردم را در صحرای داغ و سوزان حجاز و در مکانی به نام «غدیر خم» گرد آورد تا این پیام را برساند. حال سؤال این است که این چه امر مهمی است که ثمره 23 سال تلاش و تبلیغ را در گرو خود قرار داده است؟ بنابراین هر انسان صاحب خرد و اندیشه باید از خود سؤال کند این چه مأموریتی بوده که اگر پیامبر (صلّی الله علیه و آله) انجام نمی‌داد، همه دستاوردهای رسالتش از بین می‌رفت؟
به‌طور قطع، توحید، معاد، روزه، قوانین اقتصادی، اتحاد سیاسی و مرزبندی اعتقادی با کفار نمی تواند پاسخ به این پرسش باشد زیرا همه این موارد در آیات مختلفی غیر از حادثه غدیر در موارد مختلف بیان شده است. از طرفی نمی‌تواند این امر آن هم در آن آفتاب سوزان همراه با توقف چند روزه، برای اعلان محبت به یکی از یاران فداکار و با اخلاص باشد! پس این امر مهم چیست که چنین بر ابلاغ آن تأکید شده است؟
شواهد تاریخی و روایی نشان می‌دهد که این امر مهم چیزی غیر از امر امامت و رهبری که همسنگ رسالت و نبوت است نمی تواند باشد. زیرا پیامبر (صلّی الله علیه و آله) از اندیشه کودتای منافقان، ظهور و بروز پیامبران دروغین همزمان با هجرت خود به سرای دیگر، هجوم دشمنان خارجی و نیز نافرمانی عده ای از یاران و... خبر دارد؛ از این رو می‌داند که حکومت و جامعه نوپای اسلامی بدون رهبری دچار مشکل و تجزیه خواهد شد. از این رو از همان آغاز رسالت به این امر مهم پرداخت و بالاخره پس از حجة الوداع و دریافت پیام از پیک الهی، مردم را جمع کرده و پس از اقرار گرفتن از ایشان مبنی بر عدم کوتاهی در امر رسالت و اولویتش در تصرف، سه مرتبه فرمودند: «هر کس من مولای او هستم، پس از من، علی مولای اوست.»[6] سپس در ادامه، خواستار رساندن این حقیقت مهم به دیگران و آیندگان شد. این ابلاغ، پیک الهی را برای دومین بار بر پیامبر نازل کرد و آیه اکمال دین و رسالت را اعلام نمود: «امروز دین شما را به کمال رسانیدم و بر شما نعمتتم را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برایتان برگزیدم.»[7]
بنابراین، مسأله جانشینی از همان روزهای آغاز رسالت پیامبر مطرح شد و در مدت 23 سال، مبانی آن در مناسبت های مختلف تبیین و تشریح گردید. دلایل زیادی بر مسأله جانشینی حضرت علی علیه السلام وجود دارد که حادثه و حدیث غدیر مشهورترین و متواترترین آن‌ها است.

پی‌نوشت
1. الارشاد، ج 1، ص 183.
2. طبقات الکبری، ج 2، ص ؛88، الارشاد، ج1، ص: 92، تاریخ طبری، ج 4، ص 1320.
3. مروج الذهب، ج 2، ص 425؛ الغدیر، ج 1، ص 14 – 15.
4. حج (22): 17.
5. مائده (5): 67. «یا ایّها الرَّسول بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیک مِن رَبِّکَ وَ إِن لَم تَفعَل فَما بَلَغتَ رِسالَتَه ... ».
6. تذکرة الخواص، ص 30 – 33 –511 – 654؛ التنبیه و الاشراف، ص 221 و ... .
7. مائده(5): 3.

مسأله جانشینی و رهبری جامعه اسلامی از مهمترین مسائل مطرح عصر نبوی بوده است. آن حضرت در مناسبت‌های مختلف بر امامت و رهبری حضرت علی علیه‌السلام پس از خود تأکید فرمودند. آن حضرت می‌دانست بقا، دوام و شکوفایی جامعه نوپای اسلامی به انتخاب رهبری صالح، عالم و آشنای به امور گره خورده است. مشهورترین سند ولایت و رهبری حضرت علی علیه‌السلام حدیث غدیر است که شیعه و سنی بر آن تصریح نموده‌اند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 7 =
*****