جواني كه شغل، پول، خانه، ندارد ...چگونه ازدواج كند؟

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم.

بسیاری از خانواده ها و دختران هستند که برایشان ایمان و پاکی و عرضه داشتن شخص مهم است و خودشان وضعیت جامعه را می دانند و از این که اکثر افراد خانه و ماشین و ...ندارند سراغ دارند و از طرفی هم راز خوشبختی را در مسائل مادی نمی دانند و می فهمند که اگر شخصی اخلاق خوب یا ایمان درست و یا پاکی نداشته باشد ولو ثروتمند هم باشد برایش آرامش نخواهد داشت و زندگی اش با خیانت است. اما اگر جوانی ان صفات را داشته باشد ولی از نظر مادی فقیر باشد امید هست که با تلاش به مال برسد.

اما درست است که امروز استخدام در دستگاه های دولتی بسیار کم و بسیار سخت است ولی شغل های آزاد بسیار هستند و شهرک های صنعتی بسیاری هستند که نگاهی به تحصیلات و ...ندارند و به راحتی شخص را به کار می گیرند و حقوق متوسطی هم به او می دهند و من جوانان بسیاری را سراغ دارم که با کار کردن در این مکانها زندگیشان را اداره می کنند. اگر شما هم به این شهرک های صنعتی که حتما در هر شهر یا هر استانی وجود دارد سر بزنی قطعا به کاری دست پیدا خواهید کرد.

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم.

دوست من خیلی خوب است که شما بر خلاف خیلی ها که همه اش از نا امیدی حرف می زنند امیدوارانه حرف می زنید و در عمل هم تلاش می کنید. اما همان اندازه که مسئولین در ایجاد شغل و سایر مسائل مقصر هستند خود شخص نیز مقصر است و خوب نیست خودش را بی گناه بداند و گناه را کاملا به گردن حکومت بیندازد هر چند حکومت هم به اندازه خودش مقصر است. اما بسیاری افراد در سن کمتر از شما یعنی 19 سالگی و با دستی به مراتب خالی تر از شما ازدواج می کنند در حالی که نه شغلی دارند و نه خانه ای و ...  و با کارگری و حتی با کارهایی که اصلا علاقه ای به ان ندارند ...زندگیشان را روز به روز سرو سامان بیشتری می دهند و ...

خیال نکنید این حرفی که برای شما نوشتم شعار است و من جامعه را درک نمی کنم و از مشکلات خبر ندارم و یا خودم در بهترین شرایط مالی هستم و ...نه اصلا این گونه نیست من خودم در 19 سالگی با دست خالی خالی در حالی که محصل بودم و حتی فرصت برای کار هم نداشتم و پشتیبان دیگری هم نداشتم و فقط با توکل به وعده های الهی که گفته بود من از فضل خودم بی نیاز می کنم ازدواج کردم و من تلاش خودم را کردم و خداوند هم به وعده اش عمل کرده و هنوز هم عمل می کند...

و البته من صدها مورد دیگر هم سراغ دارم که در شرایط من و حتی پایینتر از من با توکل به وعده های الهی ازدواج کردند و هیچ گاه منتظر این نشدند که دولت یا مسئولین موانع را بردارند ...و اتفاقا زندگیشان هم سر وسامان گرفت .

پاسخ نویسده مطلب:

سلام علیکم

روزی شخصی که آیفون درست می کرد رفت خونه شخصی و برای در خونشون آیفون وصل کرد و بعد از تمام شدن کار به خانم خونه یا آقای خونه گفت: دست روی دکمه بزنی در باز میشه.

زن خونه رفت یه قفلی دم در زد و بعدش اومد شروع کرد دست گذاشتن روی آیفون... اما در باز نشد.. به آیفون ساز زنگ زد و ماجرا را تعریف کرد....

به نظرتون آیفون ساز مقصر باز نشدن در است یا زنی که قفل در خونه زده است؟

................

حالا ارتباطش با سوال شما:

ازدواج مانند آیفون است که قطعا در را باز می کند به شرط این که خود شخص با اعمال دیگرش در را قفل نکرده باشد، اعمالی مانند سوء مدیریت اقتصادی و برداشتن قدمهای بزرگ و بدون مشورت با اهل خبره و فریب خورد از دیگران ...

2: قطع رابطه با پدر و مادر و اقوام

3: گناهان و ....

شما در این موارد دقت کنید ببنید آیا علت این وضعیت موجود کدام یک از مواردی است که ذکر شد، که فکر می کنم مورد اول با توجه به توضیحی که شما درباره رستوران و ...دادید مناسب باشد.

ما نباید اشتباهات و کار کردن بدون تخصص و فریب دیگران را به گردن خدا بیندازیم و طلبکارش باشیم.

الله اعلم.

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم:

شما می خوای خدا را امحتان کنی؟ مگه خدا بنده شما است؟

این شما هستی که بنده خدایی و اون خداوند است که میتونه شما را امحتان کنه که چقدر به وعده هایش ایمان داری نه این که بخوای خدا امتحان کنی و بعد ایمان بیاوری.

اولا مگه ماشین از ضروریات زندگی است؟ مگر همه کسانی که ازدواج می کنند خانه و طلا دارند؟ بسیاری از افراد در خانه کوچک و اجاره ای زندگی می کنند و از طلا هم یا ندارند و یا بسیار مختصر دارند...در ضمن شما باید حرکت کنی و دنبال کار ولو شغل آزاد و کارگری و ...باشی و خداوند هم در کنار این تلاشها به شما کمک خواهد کرد.

کسی که نگفته است در خانه بنشینید و دست روی دست بگذارید تا خداوند همه اون چیزهایی که شما فکر می کنی برای زندگی لازم است برایتان برساند بلکه همه می گویند شما تلاش کنید و خود را به زحمت بیندازید خداوند هم در کنار همه این تلاشها به شما توجه خواهد کرد.

پاسخ نویسنده مطب:

سلام علیکم.

به خاطر وجود همین تفکرات غلط و مادی گرایی است که من این مطلب را نوشتم و توش هم قیدی از مذهبی یا غیر مذهبی بودن افراد نزدم هستند بسیاری از افراد مذهبی که به برخی از دستورات مذهب عمل می کنند و برخی دیگر را عمل نمی کنند و شاید قبول هم نداشته باشند، پس مذهبی بودن دلیل بر این نیست که همه دستورات دینی را عمل کنند و به آن پایبند باشند ولی در کنارش خانواده های بسیاری هم هستند که به وعده های الهی و دستورات دین ایمان دارند وبه آن عمل می کنند شما خدا را شکر کن که ماهیتشان را قبل از عقد و ..آشکار می کنند و به شما جواب منفی می دهند اگر این ماهیت را بعد از عقد آشکار می کردند و از شما توقعات بسیار داشتند چه می کردید و چگونه از دست آنها خلاص میشدید یا توقعاتشانر ا پاسخ می دادید؟

پس همان گونه که برای پیدا کردن طلا خاکهای بسیاری را باید آزمایش کرد و سختی های بسیاری را باید تحمل نمود در پیدا کردن همسری ارزشمند حتی از طلا هم با ارزشتر باید تلاشهای بسیار کرد و خانواده های بسیاری را آزمایش نمود تا ان شاالله به مقصد رسید.

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم:

من درباره درستی یا غلطی خانواده دختری که ازش حرف زدی نمتونم نظری بدم چرا که با تمام جزئیاتی که در این تصمیم گیری موثر بوده آشنا نیستم و از درصد مذهبی بودن اون خانواده و پدر خانواده هم اطلاعی ندارم.

اما توصیه من به شما: اگر خانواده ای به خاطر مسائل مالی شما نپذیرفت خوشحال باشید چرا که شما خیال می کردی اون خانواده اهل درک و فهم است و آنها با رد درخواست شما اثبات می کنند که اهل درک و فهم نیستند، وصلت کردن با خانواده ای که اهل درک و فهم نباشد سرانجام بسیار تلخی دارد.

اما شما به تلاش خودتون ادامه بدهید و شکست را مقدمه پیروزی و تلخی آن را مقدمه کسب تجربه و شناخت بدانید و برای مذهبی بودن هم معیار مشخص کنید نه صرف نماز خواندن و ریش گذاشتن و ادعای مذهبی داشتن، اینها فقط بخشی از مذهب است و الا مذهب کامل کسی است که در همه امور با مذهب همراه باشد که قبول کردن پسر مومن و با عرضه ولی کم پول بخش دیگری از مذهب است که ممکن است بسیاری از افراد از آن خالی باشند.

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم.

نیت افراد در نوع رفتار اونا بسیار موثر است یعنی شخصی که دختری را به قصد کثافت کاری و ...به دنبال خودش می کشونه ولو داری ثروت هم باشه نمی تونه برای خودش و اون دختر خوشبختی بیاره و زندگی اونا خیلی زود تبدیل به جهنمی سوزان میشه که هر دو طرف ممکنه در شعله های اون بسوزند ولی کسی که داری نیتی سالم و عشقی پاک و راه رسیدن به عشق و محبت را هم عاقلانه و درست طی می کنه ولو از نظر مالی ضعیف هم باشه همین عشق و محبت میتونه کمبودهای مادی را جبران کنه و اونا با تلاش هم زندگی خوبی برای خودشون بسازند

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم:

اولا کلمه ای که نوشته اید«به خود کشی فکر می کنم» نشان از این داره که شما در فضائل اخلاقی که در زندگی مشترک مفید و کار ساز هستند مزین نیستید و یا در شما خیلی کم است و همین نشان میده که به سمت افرادی از جامعه برای خواستگاری می روید که ملاک آنها فقط مادیات است و هر کجا مادیات تامین نباشد آنها هم حاضر به همکاری و ازدواج نیستند. در حالی که اگر شما به سمت افرادی می رفتید که ملاک اونا صفات اخلاقی مانند صداقت، امانتداری، تواضع، حسن خلق و ...باشد و شما هم به این صفات مزین بودید قطعا پاسخ مثبت می گرفتید و همین صفات خوب شما را به سمت کارها نیز می کشاند و اداره جات و ...حاضر بودند از توانایی های شما استفاده کنند.

شما سعی کنید اون معنویت و اخلاقی که در یک زندگی باعث رشد و شکوفایی میشود را در خود پرورش بدهید و سعی کنید به دنبال دختران و خانواده های مومنی باشید که ملاکشان اخلاق حسنه است و حتی خودشون برای پیدا کردن یه کار مفید برای شما نیز تلاش خواهند کرد

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم

واقعا هزینه ها در این زمانه بسیار سنگین و سخت شده است و کشاورزی هم گاهی درامد خوبی دارد و گاهی هم ممکن است انسان ضرر کند و به خاطر همین بسیاری از جوانان روستاها که شغل پدرشان کشاورز است به شهرها کوچ کرده اند و در کارخانه های صنعتی مشغول به کار شده اند تا اگر پدرشان در کشاورزی ضرر کرد آنها در صنعت و شرکت ها حقوق کمی داشته باشند و بتوانند هم زندگی خودشان را اداره کننده و هم اگر نیاز شد به پدر و مادرشان کمک کنند و خوب است شما هم اگر کشاورزی در منطقه شما درامد ندارد به شهرهای صنعتی بروید و شغلی که حد اقل ماهانه دارمدی خالص برای شما دارد انتخاب کنید و همگی درگیر یک شغل نباشید. امیدوارم که خداوند به زندگی شما هم برکت بدهد

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم

دوست گرامی قطعا خداوند در همه حالات کمک کار انسان است کافی است که انسان بندگی خود را اثبات کرده و به سخنان و راهنمایی های حضرت حق باور داشته باشد و تلاش خود را برای حل مشکلاتش انجام داده و توقعاتش را پایین بیاورد و قناعت در همه ارکان و اجزاء زندگی را سرلوحه کار خود قرار دهد. قطعا خداوند که به انسان نیاز به همسر را داده است و در از طرفی هم تنها راه ارضاء این نیاز را در ازدواج قرار داده است و از طرفی ازدواج هم نیازمند تهیه منزل و وسایل مورد نیاز است به خوبی می داند که جوانی که مدتی از عمرش را به تحصیل گذرانده است از نظر مالی و به تنهایی توان اداره امور را ندارد به خاطر همین دست او را می گیرد و کمکش می کند کافی است که انسان خدا را باور داشته باشد

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم

دوست خوبم چرا شما نظری میدی که خداوند سبحان اون را حرام اعلام کرده است؟ به نظرت اگه این نظر می توانست نیاز انسان را تامین بکنه خداوند نمی تونست اون را مطرح کنه و حلال اعلام بکنه؟ قطعا رابطه حرام بسیار بسیار خطرناک است و آدم را آروم که نمیکنه بلکه ده ها برابر بیشتر تحریک می کنه و به سمت گناهانی مانند زنا و خود ارضایی و ..می کشونه که بسیار خطرناک و خانمان سوز است، بهترین راه این است که ادم توقعاتش را پایین بیاره و عقدی با دختری که مناسب هست ببنده و در زمان عقد تلاش کنه و کار بکنه تا برخی از نیازها را تامین بکنه و با یه جشن خیلی خیلی مختصر بره سر خونه و زندگی خودش و با همسرش تلاش کنند تا زندگیشون را سر و سامان بدهند و اگر توانایی این اندازه را هم نداره با مشغول کردن خود به کارهایی که علاقه مند است و پرهیز از تنهایی و خلوت و پرهیز از افرادی که دائما مسائل جنسی را مطرح می کنند و پرهیز از دیدن تصاویر مبتذل و ...فکر و ذهن خودش را از آسیب فشارهای جنسی حفظ کنا تا زمانی که شرایط ازدواج برایش فراهم بشه

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم:

تعریف اخلاق این نیست که شخصی اهل بگو بخند باشه و دست بزن نداشته باشه و ...این ها بخشی از مصادیق اخلاق است، یکی از مهمترین مصادیق اخلاق اهل کار و تلاش بودن است، اگر انسانی اهل کار باشد و از طرف دیگر مدیریت اقتصادی مناسبی نیز داشته باشه، می تونه زندگیش را بچرخونه، ممکن است که کار دولتی و استخدامی سخت باشه و گاهی اوقات غیر ممکن باشه اما کسی که اخلاق داشته باشه کارهای آزاد را انجام میده و حتی شده کارگری می کنه تا زندیگش را سر و سامون بده و مشکلاتش را حل کنه.

پس کسی که اخلاق داشته باشه تنبل نیست، مدیریت اقتصادی داره، غرور کاذب نداره که بگه من با این سوادم برم کارگری کنم! یا برم مثلا سبری فروشی کنم! بلکه میگه این هم یه شغل حلال هست و وقتی در استخدام و شغل دولتی به رویم بسته است فعلا این شغل ها رانجام میدم و به دنبال کار خوب هم هستم.

اگر کسی این مدلی باشه مطمئنا فقیر نمی مونه، مطمئنا می تونه خونه ای اجاره کنه، مطمئنا می تونه سرش را بالا بگیره و حرف بزنه و ....

بله دختر حق داره که با انسانی که تنبل هست، مدیریت اقتصادی نداره، غرور کاذب داره، اعتقادی به روزی رسانی خدا نداره، و...ازدواج نکنه...البته منظورم شخص شما نیست کلی عرض کردم.

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم.

باز هم شکر که شما مصداق زنده هستید برای پاسخی که من نسبت به نظر قبلی بیان کردم، شما با توکل بر خدا، حذف مسائل غیر ضروری زندگی، تلاش و جدیت، قانع بودن و ...روز به روز در حال پیشرفت هستید و به زندگی امیدوار هستید

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم

بله واقعا در زمانه پدر و مادرها توقعات بسیار کم بود و دخترها وپسرها به همراه پدر و مادرشون در یک خانه و برخی در یک اتاق زندگی می کردند و از نظر امکانات در حد اقلیاتی بودند که ما امروزه از آنها برای یک سفر یا تفریح استفاده می کنیم.

اما امروزه علاوه بر این که خود جوانها سختگیر شده اند و برخی از مسائل را جزء ضروریات زندگی خود می دانند مانند ماشین در حالی که جزء ضروریات نیست و یا خانه ملکی در حالی که با اجازه هم میشود اتاقی پیدا کرده و مدتی را سپری نمود و... اما برخی پدر و مادرشان را با شجاعت و ایمانی که دارند قانع می کنند و با نداشتن بسیاری از امکانات ازدواج می کنند و با کار و تلاش خود زندگیشان را از صفر تا صد درست می کنند...امیدوارم که شما هم جزء همین افراد بشوید.

پسری که با ثروت پدرش زندگی می کنه مانند ماشینی است که خودش قدرت حرکت نداره و نیازمند حل دادن دیگران است اما شخصی که روی پای خودش می ایسته و از صفر تا صد زندگیش را با کار و تلاشش فراهم می کنه مانند ماشینی هست که با قدرت خودش از قله ها بالا میره و حتی می تونه یه ماشین دیگه را هم با خودش بکشه و ببره..

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم

دوست خوبم اولا این سخنانی که من برای شما و دیگران در این پست نوشتم همگی برگرفته از قرآن کریم و سخنان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله است و از خودم چیزی اضافه نکردم و اگر این سخنان به نظر شما بیهوده و ...است فکر کنم مشکل از خودتونه نه از کلام خدا و پیامبرش.

در مرحله بعد خیال نکنید منی که این کلمات را نوشتم و اکنون هم به نظرات شما و سایر دوستان پاسخ میدم در رفاه هستم و از نظر مادی کمبودی ندارم و ...نه اصلا این طوری نیست و حتی اگر یه کارگر شده بودم بیشتر از روحانیت درآمد داشتم و حتی اگر رشته های دیگه را خونده بودم و مدرکش را هم گرفته بودم و بر فرض نبودن شغل شغل آزادی را انتخاب کرده بودم درآمد بیشتری داشتم. اما با همه این فشارهای اقتصادی به کلام خدا و رسولش ایمان دارم و زندگی قبل از ازدواجم با بعدش را مقایسه کردم و به صحت کلام خدا رسیدم و جوانان بسیاری را هم سراغ دارم که حتی درسی هم نخوندن و استعداد خاصی هم نداشتند و تا قبل از ازدوج حتی پول شمردن را هم بلد نبودن اما بعد از ازدواج رشد کرده و به خانه و ماشین و فرزند و ...رسیدند و اکنون هم مشغول زندگی هستند.

و اصلا معتقد نیستم که من و امثال من از شما و دیگر دوستان پاکتر باشند و اصلا هم حرفی از پاکی یا ناپاکی در این مطلب و سایر مطالبی که نوشتم نزدم و خودم را گنهکار درگاه خدا می داند و از او طلب بخشش و استغفار دارم و از شما که جوان پاکی هستی طلب دعا می کنم.

فکر نمی کنم در این مطلبی که به عنوان پست نوشتم کسی را سرزنش کرده باشم و اصلا سرزنش را نمی پسندم و سعی می کنم در زندگی ازش استفاده نکنم.

در نهایت از شما به خاطر نوشتن نظرتان تشکر می کنم.

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم.

وظیقه اصلی زن خانه داری و تربیت فرزند است ولی اگر کار کردن مانع این دو وظیفه نباشد و در محیط کار نیز حریم ها را حفظ کرده و حجاب را رعایت کند از نظر شرعی کار کردنش بلا اشکال است

و با توجه به این که برخی از زنان سرپرست خانواده هستند و برخی دیگر هم کار شوهر کفاف زندگی آنان را نمی دهد و برخی دیگر هم با اذن و اجازه شوهر کار میکنند این اشکال خیلی وارد نیست.

هر چند من منکر فراهم شدن شغل برای آقایان که نان آور خانه هستند و ذاشتان برای کار بیرون از منزل خلق شده است نیستم و قائلم در فرصت های شغلی آنان باید در اولیت باشند تا بتوانند زندگی خود را اداره نمایند.

اما این دولت و دولتمردان هستند که باید این اشتغال زایی را انجام دهند و ما هم مثل شما این نکات را فریاد می زنیم ...امید است روزی محقق شود و همه جوانان این مرز و بوم به شغل مناسب خود برسند

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم.

به به به سلامتی این که شعار خیلی خوبیه و امیدوارم که هر چه زودتر در اطرافیان شما اثر کنه و براتون آستین بالا بزنند و روزی بیایید ذیل همین مطلب بنویسید که بلاخره موفق به ازدواج شدید ما هم از خداوند سبحان مسئلت می کنیم که مشکلات و موانع ازدواج شما را برطرف بگرداند. الهی آمین

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم.

خدا به شما خیر و برکت بدهد و این خیلی خوب است که در منطق خودتان عذر خواهی را هم دارید و این نشان از روحیه منطقی شما و در عین حال تواضع شما است که هر دو در زندگی شما باعث اثرات خیر خواهند شد.

امام علی علیه السلام می فرماید:

المَعذِرَةُ بُرهانُ العَقلِ «تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 447.»
 پوزش [از خطا]، دليل خردمندى است.

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم

خیلی خوبه که شما هم به دنبال زن گرفتن هستید اما از قدیم گفته اند هر که طاوس خواهد جور هندوستان کشد، شما هم که به دنبال همسر خوبی هستید باید داخل اقوام خودتان و یا شهر و منطقه خودتان به دنبال همسری باشد که هم شان  هم کفو شما باشد و انتخاب همسر از بین اقوام و کسانی که با فرهنگ و آداب رسوم شما آشنا هستند بهتر از ازدواج با غریبه ای است که با فرهنگ شما آشنایی ندارد.

البته مخالف با ازدواج با غریبه نیستم و ملاک هم همان معیارهایی است که در کتابهای انتخاب همسر بیان شده است ولی هر کسی باید خودش شخص مورد نظرش را پیدا کرده و با او ازدواج کند.

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم.

حیف که شما الان بعد از 8 سال دنبال جواب سوالتان افتاده اید، اگر قبل از عشق مشاوره ای می کردید شاید راحتتر میشد پاسخ داد تا الان، عشق و محبتی که کهنه شده باشد به راحتی قابل درمان نیست، اما اگر شما 8 سال پیش سوال می کرید ما شما از وارد شدن این فاز منع می کردیم و به شما می گفتیم که تا وقتی مطمئن از رسیدن به شخص مورد نظر نشده اید با او رابطه برقرار نکنید و محبت او را در درل نپرورانید، عاشق نشدن راه داشت ولی تحمل وضع موجود بسیار سخت است، من نمیتوانم بدون این که دلایل پدر دختر را بشنوم قضاوتی بکنم اما اکنون که کار به اینجا کشیده شده است از بزرگان خانواده و فامیل کمک بخواهید و از آنها بخواهید تا اقدامی انجام دهند و قدمی بردارند و شما هم به کار و تلاش خود ادامه دهید و همیشه کنار دلتان این احتمال که احتمال محقق نشدن این عشق شما باشد نیز بدهید و به دنیال شخض دیگری باشید شما اگر به افراد دیگر هم فرصت بدهید قطعا خواهید دید که آنها هم می توانند مونس خوبی برای شما باشند

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم.

شما الان در حال تخصیل هستید و توقعی نیست که شخص محصل دارای درآمد باشد ولی من شخصا افراد بسیاری را می شناسم که در ضمن درس خواندن کارهای نیمه وقت نیز انجام می دهند و روی پای خود ایستاده و وابسته به کسی نیستند و این نشان از عرضه آن افراد است و چنین افرادی به این سوالی که شما مطرح کرده اید دچار نخواهند شد چرا که ضمن درس خواندن کار هم می کنند و اگر مردی چنین روحیه ای را از شخصی ببیند و اهل درک و فهم باشد قطعا دخترش را به او خواهد داد ولی اگر شخصی این چنین عرضه ای نداشته باشد امیدی به موافقت دختری با او نیست

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم.

کجای مطلب من شخص بی پول را تنبل خطاب کردم؟ من گفتم یکی از راه هایی که انسان به مال و ثروت می رسد کسب و کار است که این مطلبی تازه نیست و همگان به آن واقف هستند و اگر شخصی دنبال کسب و کار نباشد نتیجه آن برای همگان معلوم است اما ممکن است کسی دنبال کسب و کار باشد ولی کار او نیازهای زندگیش را تامین نکند و از این جهت در فقر باشد، ممکن است شخص دیگری کار کند ولی مزدش به موقع به او نرسد و یا حقش را بخورند و از این جهت او فقیر شود، ممکن است شخصی به خاطر معاملات ناجور ورشکست شود و به فقر مبتلا گردد...خلاصه علتهای فقر بسیار هستند و هر کسی خودش می داند که علت فقرش چیست.

گرانی نیز حرفی واقعی است و امروزه متاسفانه اجناس مورد نیاز روز به روز در حال گران شدن هستند و خیلی وقت ها با درآمد برخی از افراد جور در نمی اید، که این هم باز به تصمیم مردم در انتخاب ریس جمهور بر می گردد که بخش مهم اقتصاد توسط ریس جمهور و وزرایی که معرفی می کند و عملکرد دستگاه های دولتی مربوط می شود و هر کسی به نوبه خودش در این انتخاب و سرنوشت دخیلی است.

اما باز توفق زندگی و دست کشیدن از نیازهای اساسی مانند ازدواج کاری معقول و منطقی نیست و شخص را از این فقر نجات نخواهد داد، بلکه بر عکس وقتی انسان ازدواج می کنند اولا جلوی برخی از خرجهای غیر ضروری گرفته میشود و در گام بعدی انسان به خاطر احساس مسئولیت بیشتر تن به کار می دهد، و در گام سوم همسرش نیز در این راه او را کمک می کند و با قناعت و دلگرمی موجبات زندگی را فراهم می سازد، انسان در اویل زندگی که خرج چندانی ندارد و انسان به مرور زمان میتواند نیازهای خود را تامین کند.

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم

دوست خوبم من میدانم که حق شما این است که مناسب تحصیلاتی که داشته اید شغل مناسب شما وجود داشته باشد و شما در تخصص خودتان مشغول با کار و تلاش و خدمت باشید اما اگر فرضا به هر دلیلی شغل مناسب تحصیلات شما وجود داشت آیا بیکار نشستن در خانه مناسب شان شما است؟

قطعا پرداختن به کاری و کسب درآمدی ولو کم و ناچیز باشد بهتر از بیکاری و استفاده نکردن از فرصتها است، در شغل من طلبه هم افرادی که از سر ناچاری دست به کارگری، مسافر کشی، کارهای فنی و تاسیساتی و ...می زنند بسیار است و خیال نکنید که طلبه ها همه در رفاه هستند و جایشان گرم و نرم است و این حرفها را برای شما می زنند و ...نه اتفاقا ما هم وضعیتی شبیه شما داریم و علاوه بر تحصیل کارهایی که برخی از نیازهایمان را تامین بکند را نیز انجام می دهیم و مهم حلال بودن است.

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم.

شما پیش خدا ارزش بسیار بالایی دارید اما به ثمر نشستن این ارزش والا و رسیدن به رزق و روزی نیازمند ایمان به خدای سبحان است که انسان در پرتو این ایمان ازدواج کند و تشکیل خانواده بدهد و همین که مسئولیت به دوش او قرار بگیرد بیشتر سراغ کسب و کار رفته و اقتصاد خود را مدیریت خواهد کرد و در جو اجتماعی هم وقتی بهفمند شخصی داری زن و زندگی است بیشتر به او توجه می کنند و کار به او می سپارند.

من مخالف ارزش و جایگاه پول و ثروت نیستم و او وسیله ای است که می تواند در نشاط و شادابی زندگی و تامین نیازها موثر باشد و حرف ما روی بی فایده بودن پول نیست بلکه حرف ما این است که انسان با ازدواج به این پول خواهد رسید البته به شرط این که کار و تلاش کند و اقتصاد خود را مدیریت نماید.

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم:

دوست خوبم ممنون از راهکاری که ارائه دادید و نظر شما محترم و ارزشمند است، الان مهم ترین مشکلات ازدواج در گام نخست مشکلات مالی است که خود جامعه آن را ایجاد کرده است که بخش قابل توجه آن مربوط به مراسمات عقد و عروسی است که اصلا ضروری نیست و فقط سنت غلطی است که روز به روز در حال گسترش است که از بین بردن آن نیازمند عزمی ملی و همگانی است که متاسفانه اکثرا حاضر به همکاری و رفع این مشکل نیستند و فقط برای اثبات بزرگی و اصالت خود به ابعاد مختلف آن دامن می زنند و بخش دیگر سختی ازدواج مطالعه نکردن افراد در خصوص معیارهای همسر مناسب است، اکثرا فقط به ملاک مادی شخصی و قیافه و ظاهر شخص توجه دارند و کمتر به صفات و خلقیات او توجه می کنند و همین افراد وقتی با این ملاک ازدواج می کنند به مشکلاتی در زندگی برخورد می کنند که واقعا حل آنها به مال و ظاهر نیست و به راحتی هم قابل تغییر و اصلاح نمی باشد و لذا برخی به طلاق می رسند و برخی هم زندگی سخت را به خاطر شرایطی خاصی که برایشان به وجود می آید تحمل می کنند و از دیگران را به جای این که تشویق به مطالعه و انتخاب درست بکنند از اصل ازدواج منع می کنند و ....

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم

برای پاسخ سوال شما باید زندگی آن افراد از نزدیک بررسی شود که مشخص شود آیا فقیر ماندن آنان از کم کاری و یا عدم مدیریت و یا ریخت پاش های غیر ضروری و ...است یا منع خداوند سبحان و تاثیر ازدواج؟ شما از کجا می دانید که علت طلاق آنها فقر مالی بوده است و از کجا می دانید که فقر مالی از طرف خداوند به آنها رسیده است؟ و از کجا می دانید که خداوند آنها را کمک نکرده است؟ من روزی دهی خداوند را در غالب مثالی برای شما توضیح می دهم تا جای بسیاری از شبهات برطرف گردد

روزی صدای بلندگوی مسجد بلنده شده و شخصی می‌گوید: امروز در مسجد نهار می‌دهند، هر کس خودش باید برای گرفتن نهار خود و خانواده‌اش حاضر شود، مردم دسته دسته به سمت مسجد به راه می‌افتند غذا می‌گیرند، اگر شخصی حاضر نشود و از غذا محروم گردد خودش کوتاهی کرده است، اگر شخص غذایش را با شکلات معامله کند ساعات آینده گرسنه می‌میاند، اگر لقمه‌ای از غذا را بخورد و ما بقی را بیرون بریزد، به خاطر اسراف طعم گرسنگی را خواهد چشید، اگر در بین راه شخصی از روی زور و ظلم غذایش را بگیرد و فرار کند، در اینجا ظلم دیگران باعث گرسنگی او خانواده‌اش شده است و...
دقیقا روزی دهندگی خداوند همانند مثال فوق است، خداوند راه کسب روزی را برای همه باز گذاشته است اما برخی به خاطر تنبلی فرصت را از دست می‌دهند، برخی به خاطر معاملات اشتباه ضرر کرده و فقیر می‌شوند، برخی به خاطر اسراف و عدم مدیریت صحیح زیر فشار فقر کمر شکن می‌شود، برخی به خاطر زور، ظلم، پارتی بازی، اختلاس و ...دیگران به فقر و نداری گرفتار می‌شوند، ممکن است افراد بسیار کمی هم از روی مصلحت الهی فقیر باشند که خداوند دیگران را به کمک کردن به او سفارش و تاکید کرده و آن را راهی به سوی سعادت دنیا و آخرت قرار داده است.

و مساله باز شدن روزی به وسیله ازدواج را در غالب مثالی دیگر برای شما بیان می کنم:

شخصی از نصّاب می‌خواهد اف اف خانه‌اش را وصل کند، نصّاب بعد از چند ساعت کار نصب را به اتمام رسانده و به صاحب خانه می‌گوید: هر وقت کسی در زد، دست روی این دکمه بگذار، در باز می‌شود، پس از رفتن نصّاب شخص قفل محکمی روی در زده و بعدا دست روی دکمه اف اف می‌گذارد اما از باز شدن درب خانه خبری نیست، نصّاب را احضار می‌کند و او را مورد سوال قرار می‌دهد که چرا در باز نشد؟ نصّاب قفلی که روی درب زده شده است را به او نشان می دهد.
ازدواج مانند اف اف عمل می‌کند، و در روزی را باز می‌کند، مشروط به این که شخص با اعمال خود: اعم از نوع کار و تلاش، روابط اجتماعی، رابطه او با خداوند، اعتقادات، گناه، عملکردهای مالی و کاری، آن را قفل نکند و یا اینکه شخص دیگری از پشت، درب را محکم نگیرید یعنی اطرافیان او را به فقر و فلاکت نکشانند.
در ضمن آن طرفِ سکه را هم باید دید، برخی قبل از ازدواج در فقر و نداری بوده‌اند ولی به برکت ازدواج و رعایت موارد فوق، درِ روزی به روی آن‌ها باز شده است، امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: «رزق و روزی همراه با همسر و فرزندان است.»[1]
رسول خدا درباره محرومیت از روزی به خاطر گناه می‌فرماید: «اى ابوذر؛ چه بسا شخصى که به سبب گناهى که مى‌کند، از روزى مقرّر شده‌اش، محروم مى‌شود.»[2]

پی نوشت‌ها:
[1]. «الرِّزْقُ مَعَ النِّسَاءِ وَ الْعِیَالِ»، كليني، محمد بن یعقوب، الكافي، انتشارات دار الكتب الاسلامية، تهران، 1365ش، ج 5، ص 330.
[2]. «یا اباذرّ؛ ان الرجل لیحرم رزقه بالذّنب یصیبه» مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، چاپ گوناگون، انتشارات اسلاميه، تهران، ج ‏74، ص 80.

پاسخ نویسنده وبلاک

سلام علیکم.

درسته که در زمان قدیم چند خشت روی هم می گذاشتند و خانه میشد اما همین کار هم بسیار سخت و هزینه بر بود وبا توجه به محدود بودن کسب درآمد در آن زمان این سختی ها وجود داشته و نشانه اون هم این است که اون جوان اومده و از نداری و فقر شکایت می کنه ...پس اگر اون زمان آسانتر از این زمان بود شکایت کردن معنا نداشت..

سختی و فقر همیشه با بشر بوده است و در کنارش ثروت و تجملات هم هر زمانه ای به اندازه خودش وجودداشته است و من در همین زمانه که شما ازش حرف می زنی بسیاری از جوانان را شاهد بودم که بسیار فقیر بودند که حتی پول تو جیبی خودشون را نداشتند ولی با باورهای اعتقادی خودشون اقدام به ازدواج کردند و گفتند خدا بزرگه و کمک می کنه و اتفاقا این اتفاق هم افتاد و خدا کمک کرد و ممکنه کسی بگه اگه خدا می خواست کمک کنه که همون قبل از ازدواج کمک می کرد اما کمک کردن خدا منوط به ایمان است و ایمان زمانی تحقق پیدا می کنه که شخص به وعده هایی که تو کتاب نوشته شده است و اثری از اون در خارج به نظرش نمی رسه اقدام کنه و باور داشته باشه در این صورت قطعا کمک خداوند به سراغ ادم میاد و کمکش می کنه مگر این که خودش با سوء مدیریت و یا سایر گناهان اون لطف الهی را دور کنه...

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم

مقدار نیاز پول برای خواستگاری را شما باید تشخیص بدهید نه من چرا که برخی با جعبه ای شیرینی می روند که قیمتی ندارد و برخی دسته گلی هم به آن اضافه می کنند و برخی دیگر ممکن است تدارکات دیگری هم ببنند که در قیمت اون نقش دارد.

پاسخ نویسنده مطلب.

سلام علیکم.

پرسشگر گرامی چرا خیال می کنید که ازدواج به 50 میلیون پول نیاز دارد؟ اجازه مسکن با مبالغ پایین تر از این هم ممکن است و اصلا اگر سلامت جسمی و روانی انسان مهم باشد میتواند در محله های ارزان قیمت و حتی روستاها خانه ای اجاره کند که اصلا نیاز این گونه هزینه ها نیست و در ثانی جشن ازدواج هم میشود به صورت مختصر و خلاصه برگزار کرد که هزینه بسیار بسیار کمتر از مقداری که شما فکر می کند لازم داشته باشد.

خیال نکن که ما در عیش و نوش هستیم و ثروت از سر و کله ما بالا می رود و این حرفها را می زنیم، نه اصلا این گونه نیست و من و دوستان دیگر طلبه ام در سختترین شرایط اقتصادی زندگی می کنم به طوری که دریافتی ما به اندازه 10 روز کارگری یک کارگر ساده هم نیست ولی ما به خانه های کوچک و ساده و خرج بسیار کم قناعت کرده و زندگی می کنیم.

مسئولینی که اقتصاد جامعه به دستشان است با رای مردم انتخاب می شوند و اگر آنها مشکلات اقتصادی را حل و فصل نکنند مردمی که به آنها رای داده اند باید پاسخگوی این انتخاب نادرست خود باشند نه ما که نقشی در اقتصاد کشور نداریم.

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم

 اگر فکر می کنید که رد کردن این خواستگارها باعث میشه که خواستگار مناسبتری که شغل مناسب هم داشته باشه، براتون پیدا بشه و باهاش ازدواج کنید، خب میتونید تا اون موقع صبر کنید، اما این مطلب که به ناشنوایان کار میدن یا نمیدن و شما چه مدلی تصمیم بگیرید بستگی به شرایط زندگی شما، اون خواستگار شما، داره شاید شخصی ناشنوا باشه ولی خانواده ای داره که ازش حمایت می کنند و نمیگذارند در امور زندگی کم بیاره و شاید ناشنوایی باشه که خانواده اش توان دادن هزینه های خودش را هم ندارند تا چه برسد به همسرش...

اما در کل عرض کنم خداوند برای شخصی که ازدواج کنه راه کسب و درامد جور می کنه فقط کافیه افراد ایمان داشته باشند و تلاش کنند و توانایی های مختلف را در وجود خودشون ایجاد کرده باشند.

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم.

من هم همین دعا را دارم، مطمئن باشید خیلی از دخترها که به این هدف ازدواج می کنند روی خوش آرامش را به خوبی لمس نخواهند کرد و برخی از اونا کارشون به طلاق می رسه و برخی هم به طلاق عاطفی گرفتار میشن و ممکن است برخی هم زندگی سالم داشته باشند.

البته ازدواج حق هر کسی است و اون اختیار داره که همسری که طبق تفکراتش درست هست انتخاب کنه اما هیچ ثروتی مانند ایمان و هیچ خوشی بیشتر از زندگی کردن با انسان مومن نیست اگر فقیر هم باشد ولی قلبی سرشار از محبت و عشق دارد که با پول قابل خریداری نیست.

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم.

خب اونا مشکل اخلاق شما را حدس زدن و چون نمی تونستند مطرح کنند بهانه شغل را آورده اند، و الا من هم مخالف شغل نیستم و معتقدم که همه باید شغل داشته باشند، اما حرفم اینکه شغل هم داریم بسیاری از شهرها هستند که شهرک صنعتی دارند و اگر آدم را به عرضه تشخیص بدن قبولش می کنند، شغل دولتی خیلی کم داریم و منم با شما موافقم که این درد بزرگی است ولی شغل های آزاد که زیاد داریم.

در ضمن همه مسائلی که زمان پیامبر بود الان هم چریان داره، اون موقع مردم فقیر بودند و تو خونه گلی و حتی تو خرابه ها زندگی می کردند و از نداشتن خانه خوب و اسب مرتب و ..رنج می بردند و شاید هم به خاطر همین مسائل کارشون به طلاق هم می رسید و دقیقا همین مشکلات را امروزه هم داریم و خدایی که در آن زمان به انسان مومنی که از راه درست دنبال نیازهای خودش هست کمک میکرد و امروز هم کمک می کنه. در ضمن شما طلبکار من که نیستی که داری این همه جسارت و توهین می کنی. این راه درست هست، شما دلت خواست برو و دلت نخواست نرو.

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم

چرا خود کشی؟ به نظرت خود کشی راه خلاصی است؟ شاید خلاصی از مشکلات این دنیا باشد ولی مشکلات این دنیا در مقابل عذاب آخرت همانند قطره آب هستند در مقابل دریا... عذاب و سختی جهنم همانند دریا است و مشکلات و سختی های این دنیا همانند قطره،. پس این که شما فکر می کنید اخرین راه حل خودکشی است نشان از ضعف ایمان شما دارد و در واقع حل مشکلات شما در تقویت ایمان به خدا و کسب معارف می باشد. اگر معارف را فرا بگیرید و بندگی خدا بکنید قطعا در آن وقت حتی با وجود مشکلات نیز احساس لذت و زندگی می کنید.

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم.

خداوند اصل ازدواج را واجب نکرده و اون را مستحب اعلام کرده و تنها در صورتی که انسان به خاطر ترک اون به گناه می افته واجب میشه.

در کشور ما خیلی چیزها اجباری نیست و مردم بر علیه اون حرف می زنند و طوری وانمود می کنند که انگار اجباری است اگه حالا یه مساله را اجبار کردن که دیگه خدا میدونه چه برچسب هایی به خدا و دین و پیغمبر بزنند.

به هر حال شرایط طبیعی و قوایی که در بدن هست انسان را به شرایطی می رسونه که مجبور به ازدواج باشه و نیازی به فشار حکومتی و ...نیست امیدوارم که حکومت شرایط اون را فراهم کنه و با برنامه ریزی صحیح ازدواج را آسان و تسهیل بکنه. ان شاالله

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم.

اتفاقا دخترها همین فکرها را درباره پسرها می کنند و خیال می کنند پسرها قبل از از ازدواجشون آزاد هستند و هر کاری میخوان انجام میدن و بعدش هم وقتی زن میگیرند مرتبا درخواست های متعدد از همسرشون دارند...

این تفکرات به خاطر این است که ما خدا را تو زندگی فراموش کردیم و یادمون رفته که این دنیا محل گذر هست و خیال می کنیم که مجردی به معنای آزادی است و ازدواج به معنای اسارت و یا درخواست های نامعقول و بی جا... در حالی که اگر بنده خدا بودیم قبل و بعد از ازدواج ما همگی جهتش رسیدن به خدا و راضی کردن ذات اقدسش بود.

بیاییم با هدف بندگی خدا و راضی کردنش به زندگی نگاه کنیم اون وقت به جای مو دیدن در صورت دیگران شاخه بزرگی که در مقابل چشم خودمون هست و ممکنه هر لحظه چشمون کور کنه را می بینیم و به اصلاح عیوب خودمون مشغول میشیم...