خاستگاه فمینیست در غرب و ایران

09:28 - 1400/09/09

روشنفکرنمایان می گویند تحول زمانه ما را به تغییر در احکام الهی در مورد مباحث مربوط به زن ملزم می کند، این در حالی است که با اصول و احکام ثابت می توان احکام موقعیت های متحول را در شرایط مختلف به دست آورد.

خاستگاه فمینست در غرب و ایران

بنابر دیدگاه فمینیست، خانواده سنتی، جایگاه آشکار ستم بر زن می باشد زیرا مردان به عنوان مدیران و صاحبان قدرت در خانواده، بر زنان تسلط پیدا می کنند و آنان را به بردگی می کشانند و زنان به خاطر عدم استقلال مالی به این ظلم تن می دهند. فمینیسم، واکنش زن غربی مدرن در برابر فرهنگ به جای مانده از عصر سنتی اروپایی است.

این نهضت از یک سو ریشه در مفاهیم جدید عصر روشنگری مانند اومانیسم، سکولاریسم، تساوی حقوق، حقوق بشر و... دارد و از سویی وام دار، موج تحول اجتماعی و سیاسی و فضای باز پس از انقلاب فرانسه است و از سوی سوم از موج صنعتی شدن غرب و شکل گیری طبقه ای به نام کارفرمایان و سرمایه داران متأثر است.[1]

تاریخچه شکل گیری فمینیسم
فمینیسم ابتدا یک واژه پزشکی بود. در سال 1871 ابتدا این واژه در مورد تشریح نوعی وقفه در رشد اندام ها و خصایص جنسی مردی که تصور می شد خصوصیات زنانه یافته است و از این خصوصیات رنج می برد به کار رفته است.
یک سال بعد این واژه در مورد زنانی به کار رفت که خصوصیات مردانه داشتند. تا اینکه بعدا یک تفسیر جدیدی پیدا کرد به نام زن گرایی، آزادی زنان.[2]

تطورات تاریخی فمینیسم در غرب
اندیشه فمینیسم در غرب سه موج و جریان را در خود مشاهده کرده است.
1. موج اول در دهه 1890 است که حق رأی همگانی مردم به رسمیت شمرده شد و تبعیض میان زنان و مردان بیش از گذشته آشکار شد. توجه به اصلاحات حقوقی و سیاسی، نقطه بارز این موج است بنابراین نهضت دفاع از حقوق زنان موج اول فمینیسم است.

2. موج دوم از دهه 1960 با طرح افکار ایدئولوژیک در تحلیل علل فرودستی زنان و ترسیم آرمانی فمینیستی آغاز شد. در دهه هفتاد به طرح مباحث زنانه در علوم انسانی پرداخته شد و در دهه هشتاد حتی نگاه معرفت شناسی فمینیستی مانند: فلسفه فمینیستی، معرفت شناسی فمینیستی و حتی تولید دانش فمینیستی مطرح شد. بنابراین، موج دوم، دوره نظریه پردازی های مشخص علمی در فمینیسم است و به جنبش اجتماعی زنان زیاد مربوط نبوده و بیشتر جنبه ایدئولوژیک دارد.

3. اما در موج سوم با جنبه های دیگر ارتباط پیدا کرد و جنبش هایی بر گرفته از جنبه ایدولوژیک موج دوم شکل گرفت.[3]

ورود اندیشه فمینیستی در ایران
مسأله زنان در ایران نیز در دامن اندیشه دموکراسی لیبرال غرب تحقق پیدا کرده است که از مباحث مطرح شده درآن می توان به مواردی مانند فردیت یافتن زن، استقلال اقتصادی، خود آگاهی زنان، نگاه نکردن به زن به عنوان مادر و همسر و جنس دوم و به رسمیت شناختن سروری زن بر بدن خودش اشاره کرد.[4]

علل روی آوردن روشنفکران به مساله فمینیسم
اساسی ترین عامل روی آوردن روشنفکران ایران به مسائل زنان و تساوی حقوق زن و مرد، موضوع بسط مدرنیسم و پیش بردن پروژه مدرنیزاسیون برای تحقق الگوی آرمانی «زن مدرن» در کنار سایر الگوهای توسعه غربی است. می گویند یکی از لوازم توسعه و پیشرفت همه جانبه کشور این است که الگوی آرمانی زن مدرن را تحقق بدهیم. در مرحله اول وضعیت موجود زنان را مورد نقد قرار داده و سپس وضعیت فعلی را با موقعیت زنان در غرب مقایسه کرده و سپس اقدام به تغییر می کنند.

در نتیجه تحت تأثیر اندیشه ها و ایدئولوژی های مدرن و به دلیل مقایسه موقعیت زنان ایران با موقعیت زنان در غرب قرار گرفت و سپس اقدام به تغییر آن، آرام آرام در کشورهای صنعتی، وضع موجود زنان در ایران را غیر قابل قبول تلقی کرد و آن به این دلیل است که روشنفکری دینی به صورت مستقل و با نگاه نقادانه به انسان و جامعه و جهان نگاه می کند. روش ها و نظام های اجتماعی را از این زاویه ارزیابی می کند.[5]

رویکرد روشنفکران ایران در عملیاتی کردن اندیشه فمینیسم
روشنفکران با مسائل زنان به طور کلی دو برخورد کرده اند:

1- برخورد سیاسی
برخی روشنفکران در پی دفاع از حقوق زنان نیستند بلکه در پی اهرمی برای فشار بر نظام سیاسی اسلام هستند و برخوردهای فرهنگی را موقتی می دانند. مشکل اصلی آن ها با ساختار حاکمیتی اسلام است که آن را مرد سالارانه می پندارند یا اساسا با هدف سیاسی در پی ضربه زدن به دین هستند. این نگاه بیشتر در میان روشنفکران لائیک و سکولار وجود دارد.

موانعی را برای اعمال عقاید خود می شمارند مانند: جمهوری اسلامی، خشونت علیه زن در کوچه و خانه را باید به سرعت از میان برداشت. فرودستی زنان ناشی از فرهنگ اسلام است و راه تساوی حقوق او لاجرم ضدیت با اسلام است.[6]

2- برخورد اجتماعی و فرهنگی
برخی روشنفکران جدای از انگیزه های سیاسی به آسیب شناسی زنان در مسائل اجتماعی، خانوادگی و اقتصادی پرداخته اند و راهبردهایی را برای حل آن ها ارائه دادند از جمله: اصلاح یا تغییر قوانین، تغییر باورهای فرهنگی، تحول در ساختار اداره ها، ایجاد هماهنگی میان نگرش سنتی و جدید. همه این دیدگاه ها ناشی از دید سطحی به مباحث اسلام می باشد. هر چه قدر ظاهربینی و سطحی نگری در دین اسلام بیشتر شود، انحرافات فکری و نسبت های نادرست نسبت به دین بیشتر می شود.[7]

رویکرد اسلام نسبت به مسأله زن و جمع بندی
اسلام زنده کننده حقوق زن می باشد و آموزه های متعدد و لطیفی در این راستا بیان کرده است، ولی دیدگاه اسلام به زن با عنوان انسان و شریک مرد در انسانیت و همچنین حقوق انسانی و جایگاه او در خانواده می باشد و هرگز زن بودن زن و مرد بودن مرد را به فراموشی نسپرده است؛ چون اسلام به فطرت و طبیعت زن توجه داشته، هماهنگی کامل میان دستورهای او از حیث توانمندی های زن و جایگاه او وجود دارد. اسلام برای زنان و مردان در برخی حقوق، وظایف، تفاوت‌هایی را قائل شده است؛ چون فمینیست ها حکمت این مسائل را نمی دانند حمل بر بی عدالتی می نمایند. بلکه زن جایگاه ویژه ای در اسلام دارد حتی خصوصیات و برتری هایی از دیدگاه اسلام دارد که هیچ مردی نمی تواند به آن ویژگی ها دست پیدا نماید؛ مثلا در روایتی امام رضا علیه السلام از پیامبرصلی الله علیه و آله روایت می کند  که حضرت می فرماید: خدای متعال با زنان مهربان‌تر از مردان است و اگر مردی یکی از زنان مَحرَم خود را شاد کند، خدای متعال او را در روز قیامت شاد می کند.[8] عدالت به معنای برابری حقوق نیست؛ بلکه به معنای حقوق متناسب با ویژگی ها و شرایط می باشد.[9]

پی نوشت
[1] از مدرنیسم تا پست‏ مدرنیسم، ص 646.
[2] فرهنگ اصطلاحات معاصر، ص 597.
[3] المرأة و العمل السیاسی، ص 50.
[4] مسأله زنان در ایران، علیرضا علوی تبار، ص23.
[5] طرحی از زن ایرانی در برزخ سنت و مدرنیته، ص 40.
[6] امنیت قضایی زنان در ایران، ص32.
[7] مسأله زنان در ایران، علیرضا علوی تبار، ص40.
[8] کافی، ج6، ص6.
[9] زن در اسلام، ص 111.

هدف از معارف دین، نشر حق و اخلاق فاضله و کمال بشر است. راه های عملی و تحقق این هدف به عهده دین است؛ چون هدایت بدون راهبرد عملی میسر نیست.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 6 =
*****