شخصیتشناسی امام حسین (علیهالسلام) از نگاه شرقشناسان، میتواند از زوایای پنهانی حیات فردی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی امام پرده بردارد.
امام حسین (علیهالسلام) از جمله شخصیتهای محوری و بیبدیلی است که قلمها، اندیشهها و جانهاي مشتاق و آزادیخواه از هر زبان و ملتي را به ستودن و ترسيم عظمت والای او وا داشتهاند.
بیان ویژگیهای فردی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی امام حسین(علیهالسلام) از زبان و قلم کسانی که در مسیر اندیشههای اسلامی هرگز نبوده بلکه گاهی نیز مخالف بودهاند، میتواند زوایا و ابعاد جدیدی را نشان دهد و به همین مقدار بر معرفت افزایی عاشقان و شیفتگان حضرت بیفزاید.
از نگاه شرقشناسان امام حسین (علیهالسلام) برترین، یگانهترین و بینظیرترین شخصیت تاریخ است. مستشرقان از وی به عنوان تداعیگر حیات دینی، زنده کننده اسلام محمدی، پرچمدار آزادی و مصداق کامل پاکی روح، آزادگی، ظلم ستیزی، انقلابی جهادگر، تندیس مقاومت و شجاعت، احیاگر خوبیها، رواج دهنده امر به معروف و نهی از منکر و ... یاد نمودهاند.
در ادامه به برخی از این ابعاد شخصیتی از نگاه مستشرقان پرداخته میشود:
یک. کربلا نشان دهنده طهارت روحی امام حسین علیهالسلام
برخی مستشرقان وقتی از قیام انسانساز کربلا و تحلیل حوادث آن سخن به میان میآورند، دستاورد بزرگ این حادثه را تأثیرگذاری معنوی بر جانها و دلها حتی در بین غیر مسلمانان شمردهاند. آنها علت تأثیرپذیری دلها را در پاکی روح و هدف والای امام جستجو میکنند. برای نمونه: ادوارد گرانویل براون، خاورشناس بریتانیایی و متخصص مشهور در حوزه ادبیات فارسی در این باره میگوید:
«آیا قلبی پیدا میشود که وقتی درباره کربلا (و امام حسین) سخن میشنود، آغشته با حزن و الم نگردد؟ حتی غیر مسلمانان نیز نمیتوانند پاکی روحی را که در این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند.»[1]
2. مبارزه با دین تشریفاتی و احیا کننده دین محمدی
بیشتر مستشرقان بر این باورند که امام حسین (علیهالسلام) مظهر جهاد تبیین و زنده کننده ارزشهای اسلامی پس از پیامبر بوده است. مصداق کامل این جهاد تبیین را در قیام آن حضرت جستجو نموده و معتقدند اسلام در دوران اموی، اسلامی تشریفاتی و خالی از ارزشهای الهی نبوی بوده است.
رینولد آلین نیکلسون شرقشناس انگلیسی معتقد است امام حسین (علیهالسلام) برای عملیاتی نمودن هدف خود هیچ تردید و شکی به خود راه نداد و با تعدادی از خانواده خود به سوی این هدف حرکت نمود.
رینولد، دیدار امام با رهبران جبهه کفر را دربردارنده برخی شروط منطقی میداند که حقانیت راه را به خوبی نشان میدهد. او در این باره میگوید: «... در این وضع ناامید کننده او (امام حسین) شرایطی را پیشنهاد نمود، اگر شمر ذیالجوشن - که برای همیشه به رسوا و ملعون معروف شد-، عبیدالله را ترغیب به این محاصره بلاشرط نمیکرد، شاید این امکان بود که پیشنهاد او مورد قبول واقع شود ...»، ایشان حق را در این قیام انسانساز به امام میدهد و بر این باور است که این حادثه مبارزهای علیه جریان حاکم و بنی امیه سرکش و مستبدی بوده که قوانین اسلامی را نادیده و مسلمین را خوار مینمودند.
ایشان در بخشی دیگر از سخنان خود ماهیت قیام امام را مبارزه با دین تشریفاتی و دستگاه امپراتوری ظالم تحلیل نموده و مینویسد: «دین بر ضد فرمان فرمایی تشریفاتی قیام کرد و حکومت دینی در مقابل امپراتوری ایستادگی نمود ... .»[2]
3. امام حسین علیهالسلام مصداق کامل مقاومت، مبارزه طلبی و ظلم ستیزی
در میان شرقشناسان آنتوان بارا نویسنده مسیحی و عرب زبان سوری بهترین تحلیلها را درباره شخصیت سیاسی امام ارائه داده است. وی معتقد است امام حسین مظهر ظلم ستیزی و قیام او، بزرگترین قیام انقلابی درون دینی است که سرآغاز یک تحول و نقطه عطف مؤثری در اندیشههای ناب اسلامی محسوب میشود.
وی در بخشی از سخنان خود که برگرفته از مطالعه عمیق تاریخی درباره مکتب انسانساز عاشورای حسینی بوده مینویسد: «اگر این حادثه نبود اسلام آئین بی خاصیتی میگشت که در کاسه ظاهری سر قرار داشت، نه عقیدهای محکم که در درون سینهها جای گیرد و وجدان هر مسلمانی را لبریز نماید. بی گمان زلزلهای بود و چه زلزلهای، تمامی ارکان امت اسلامی را لرزاند. چشمها را باز کرد و دلها را متوجه سیطره گناه و شرارت ناشی از زورمداری و آمادگی دست پروردگان ستم بر کشت نهال فساد در سرزمین دلها نمود. تا در پس پردهای دروغین ارزشهای دینی را نابود نکنند و حقوق کسانش را نادیده نگیرند و پرتوهای درخشان جوهره سحر انگیزش را خاموش ننمایند.»[3]
آنتوان بارا در بخش دیگری از سخنان خود استقامت و مقاومت حضرت را بر هدفی که دنبال میکرد، مورد تمجید قرار داده و میگوید: « ... برخی از اهل بیت و یاران آن حضرت از ترس حیلهگری کوفیان تلاش کردند که آن حضرت را از سفر منصرف کنند و یا حرکتش را به تاخیر اندازند. ولی او بر اساس آنچه برایش مقدر و بر قلبش الهام شده بود در برابر آنان مقاومت میکرد ... .»[4]
4. نشر خوبیها و نهی از زشتیها هدف والای مکتب حسینی
یکی از ابعاد حیات سیاسی امام مبارزه با زشتیهای دستگاه حاکمیت اموی بوده است. این مبارزه بیشتر در قیام حماسی و مکتبی امام معنا میشود که برخی مستشرقان این بعد سیاسی را با رویکرد معروف و منکر مورد تحلیل و بررسی قرار دادهاند.
مایکل آلن کوک مورخ و اسلام شناس غربی این زاویه از شخصیتشناسی امام را به خوبی تحلیل نموده و در بخشی از سخنان خود وقتی به بیان شرایط امر به معروف در مکتب معتزلیان میرسد مینویسد: «اگر تحمل رنج برای او به منظور عزت دین است، شایسته بوده که اقدام به این کار کند. از این رو ما باید شرایط (امام) حسین بن علی (علیهالسّلام) را که بر امر به معروف و نهی از منکر اصرار ورزید تا به شهادت رسید، درک کنیم.» وی در گفتاری دیگر بر این امر تصریح نموده و معتقد است مبارزه با زشتیها در سرشت امام بوده و به گواهی تاریخ او خط شکن و پیشقراول در امر به معروف و نهی از منکر بوده است.[5]
این ویژگیها، تنها بخشی از سخنان شرق شناسانی بود که از شخصیتشناسی فردی، سیاسی و اجتماعی امام حسین (علیهالسلام) سخن به میان آوردهاند. ابعاد فراوان دیگری نیز وجود دارد که مجال پرداختن به همه آنها در این مقال وجود ندارد و لازم است تا در مقالات دیگر برای شیفتگاه راه امامت و ولایت پردهبرداری شود.
پینوشت:
1. ادوارد براون، تاریخ ادبیات ایران، بهرام مقدادی، تهران، مراورید، 1369، ج 4، ص 185.
2. رینولد نیلکسون، تاریخ ادبیات عرب، کیوانداخت کیوانی، تهران، ویستار، 1380، ص 211.
3. آنتوان بارا، امام حسین در اندیشه مسیحیت، مترجمین دکتر فرامرز میرزایی و دکتر علی باقر طاهری نیا، همدان، دانشگاه بوعلی سینا، 47 - 48.
4. همان، ص 83 – 84.
5. مایکل کوک، امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه ی اسلامی، احمد نمایی، مشهد مقدس، آستان قدس، 1384، ج۱، ص 18 - 16؛ 419 – 420.
شناخت و معرفت به دستگاه امامت و ولایت بر هر مسلمانی به عنوان یکی از اصول زیر بنایی دین واجب است. این معرفت از راههای مختلفی قابل کسب میباشد. یکی از این راهها سخنان شرقشناسانی است که در این حوزه بیان داشتهاند و ابعاد مختلفی از حیات او را به نمایش گذاشتهاند. امام حسین از جمله امامانی است که در نگاه مستشرقان فردی بی بدیل، مقاوم در راه عقیده، زنده کننده اسلام محمدی، ظلم ستیز، مبارزهگر انقلابی در مقابل دستگاه سفاک اموی بوده است.