امیرالمومنین و خاتم‌بخشی هنگام فقر!

16:58 - 1401/04/14

برخی مدعی هستند اگر کسی فقیر باشد، نمی تواند صدقه دهد! بنابراین ادعای شیعه در شان نزول آیه ولایت و خاتم بخشی که بر امیرالمومنین علیه السلام تطبیق داده اند، نادرست است!

امیرالمومنین

خداوند حکیم که فرستاده‌ای معصوم را به همراه بسیاری از قوانین به سوی مردم روانه کرد، بی‌شک به فکر آینده امت مسلمان بوده و شخصی معصوم که توان پاسداری از محدوده اسلام را داشته باشد، تعیین فرموده است. این شخصیت پس از خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله فقط در امیرالمومنین علیه السلام منحصر بود و دلائل عقلی و نقلی فراوانی بر اثبات آن وجود دارد. گرچه دشمنان ولایت از هیچ شبهه‌ای برای انحراف اذهان مسلمانان دریغ نمی‌کنند.

مفهوم آیه ولایت یا خاتم بخشی
خداوند در قرآن می‌فرماید:«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون‏؛[1] صاحب اختيار و سرپرست شما فقط خدا و پيامبرش و كسانی‌اند كه ايمان آورده و نماز را بپا می‌دارند و در حال ركوع زكات می‌پردازند». در میان شیعیان این آیه به «آیه ولایت» معروف و مشهور شده است؛ زیرا یکی از دلائل معتبر بر اثبات خلافت بلافصل امیرالمومنین علیه السلام به شمار می رود.

استدلال شیعه به این آیه بر اثبات ولایت امیرالمومنین علیه السلام با دو مقدمه اصلی و مهم است:

الف- ولایتی که در این آیه به آن اشاره شده، به معنای ولایت تدبیری و حق تصرف در امور دیگران است.
ب- امیرالمومنین علیه السلام تنها مصداق «الذین آمنوا» در میان صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله می‌باشد.

آنچه که در این نوشتار مورد بررسی قرار می‌گیرد به مقدمه دوم مرتبط است.

امیرالمومنین

احادیث شأن نزول
با چشم پوشی و قبول این مطلب که مقصود از ولایت در آیه، رهبری و تدبیر امور مسلمانان است، لازم است با توجه به احادیث شأن نزول آیه، ثابت شود تا مقصود از کسی که پس از پیامبر صلی الله علیه و آله بر مسلمانان ولایت دارد، امیرالمؤمنین علیه السلام می‌باشد.

به اتفاق تمام دانشمندان شیعه[2] و علما مشهور اهل تسنن[3] و بر اساس روایات[4]، این آیه در شأن و فضیلت امام امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام و در روز 24 ذی الحجة نازل شده است.[5] سعدالدین تفتازانی، عضدالدین ایجی، ملاعلی قوشجی اشعری و محمود آلوسی از میان عالمان اهل تسنن، در شأن نزول آیه بر امیرالمومنین علیه السلام هیچ اعتراضی نداشته و آن را صحیح دانسته‌اند.[6]

ناهمخوانی فقر امیرالمومنین با بخشش انگشتر

یکی از پرسش‌هایی که در دلالت این آیه بر امامت امیرالمؤمنين علیه السلام وارد شده، تردید در نزول آیه در شأن و جایگاه آن حضرت است. برخی گفته‌اند: «علی علیه السلام از کسانی نبود که زکات و صدقه بر او واجب باشد؛ یعنی از ثروتمندان نبود، و البته زکات بودن انگشتر، یک امر بعید است.»[7]

محال نبودن لزوم صدقه در حالت فقر
گرچه امیرالمومنین علیه السلام در زمان نزول آیه از ثروتمندان نبوده، ولی از نظر عقلی محال نیست که در زمان نزول آیه حضرت بتوانند صدقه بدهند. از نظر عرفی نیز صحیح نیست به کسی که توان پرداخت یک انگشتر به عنوان صدقه را دارد، ثروتمند گفته شود.[8]

توصیه به صدقه در حالت فقر
صدقه یا زکات در شریعت اسلامی بر دو نوع واجب و مستحب تقسیم می‌شود. انگشتر از موارد زکات واجب نیست، بنابراین عمل امیرالمومنین هنگام نماز و دادن انگشتر به عنوان صدقه، یک امر مستحب خواهد بود. حتی با فرض فقیر بودن امیرالمومنین در این حالت، هیچ خدشه‌ای به شأن نزول این آیه وارد نمی‌شود؛ زیرا در آیات قرآن و احادیث خاتم الانبیاء[9] صلی الله علیه و آله پرداخت صدقه و انفاق هیچ ارتباطی با ثروتمند بودن ندارد.

خداوند در قرآن فرموده:«وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ؛[10] آنها كه تنگ دست‏ هستند، از آنچه كه خدا به آنها داده انفاق نمايند.» همچنین پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و‌آله فرمودند:«خيرُ الناسِ مؤمنٌ فقيرٌ يُعطي جهدَه؛[11] بهترین مردم، مومن فقیر است که حاصل دست‌رنج و تلاش خود را بخشش می‌کند.»

نتیجه
آیه ولایت یا خاتم بخشی یکی از روشن‌ترین دلائل در راستای اثبات خلافت و ولایت امیرالمومنین علیه السلام پس از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می‌باشد. کثرت احادیث شأن نزول‌، گویای معرفی امیرالمومنین به عنوان تنها مصداق این آیه می‌باشد و فقیر بودن ایشان هنگام صدقه دادن نه تنها مانع عقلی ندارد؛ بلکه پذیرش آن به استدلال، خدشه نمی‌زند.

پی نوشت
[1]. مائده/55.
[2]. طوسی، مصباح المتهجد، ج‏2، ص: 758.
[3]. فیروزآبادی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج‏2، ص: 13.
[4]. سیوطی، الدر المنثور، ج‏2، ص: 293.
[5]. مفید، مسار الشيعة، ص: 41.
[6]. ربانی گلپایگانی، براهین و نصوص امامت، ص: 160.
[7]. عبدالجبار، المغني، ج‏20، ص: 137.
[8]. سیدمرتضی، الشافي في الإمامة، ج‏2، ص: 238.
[9]. عاملی، وسائل الشيعة، ج‏9، ص: 379.
[10]. طلاق/7.
[11]. هندی، کنز العمال، ج6، ص: 341.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
16 + 3 =
*****