شما نمیتوانید موفقیت را قبل از خوشبختی تجربه کنید! این حرف مثل این میماند که بگویید من وقتی با ماشین به مقصد برسم، آنجا بنزین میزنم!
همه ما در دنیا دنبال تجربه کردن سطح بالاتری از زندگی هستیم؛ ماشین بهتر، خانه بزرگتر، رابطه عاشقانه و... .
قطعاً فکر میکنیم اگر به آن چیزها برسیم، خوشحالتر خواهیم بود. تقریباً میتوان گفت تمام مردم دنیا فکر میکنند باید موفق شوند تا خوشبخت شوند؛ مثلاً طرف میگوید وقتی پزشک شوم، دیگر خوشحال هستم یا وقتی خانهدار شوم یا ازدواج کنم، دیگر احساس خوشبختی میکنم؛ اما قصه کاملاً برعکس است. شما باید اول خوشبخت شوید تا به موفقیت برسید؛ چون شما برای رسیدن به چیزی که میخواهید، باید از چیزی که هستید به سمت چیزی که میخواهید شوید، حرکت کنید.
در این مسیر، استعدادها و مهارتهای شما، حکم ماشین را، و احساس خوشبختی هم حکم بنزین را دارد. شادی، سوخت حرکت به سمت موفقیت است؛ چون موفقیت یعنی به دست آوردن چیزهایی که دوست داریم و خوشبختی یعنی دوست داشتن چیزهایی که داریم.
شما نمیتوانید موفقیت را قبل از خوشبختی تجربه کنید! این حرف مثل این میماند که بگویید من وقتی با ماشین به مقصد برسم، آنجا بنزین میزنم!
هیچ روزی نباید در زندگی شما باشد که شما یا خوشبختی را تجربه کنید یا موفقیت را! اگر روزی در زندگی شما سپری شود و شما در آن روز، فقط مشغول رسیدن به نداشتههای خود باشید، آن روز از لذت زندگی کردن محروم خواهید شد و اگر روزی را سپری کنید که آن روز فقط از داشتههای خود لذت میبرید، دچار رکود و عقبماندگی شدهاید. در هر لحظه شما باید خوشبختی و موفقیت را با هم تجربه کنید و این یعنی هنر زندگی کردن.
حقیقت این است که اگر در حال حاضر از چیزی که هستید خوشحال نیستید، مطمئن باشید که بعد از رسیدن به چیزهایی که دلتان میخواهد هم خوشحال نخواهید بود. شاید بگویید نه اینطور نیست و مطمئن هستم که بعد از رسیدن به فلان چیز قطعاً خوشحال هستم؛ ولی من به شما ثابت میکنم که اینطور نیست.
اگر چیزی را در زندگی خود ندارید و فکر میکنید که اگر به آن برسید خوشحال میشوید، در واقع در یک دومینویی افتادید به نام دومینوی «اگر آنگاه» و این مسمومترین دومینوی دنیاست. اما دومینوی «اگر آنگاه» چیست؟
برای مثال مستأجری را فرض کنید که به درگاه خداوند دعا میکند اگر زیرزمینی هم داشته باشد که برای خودش باشد، آنگاه خوشبخت است. وقتی صاحبِ آن خانه زیرزمینی میشود، میگوید اگر خانهام، یک آپارتمان 60 متری شود، آنگاه دیگر خوشحال هستم. وقتی آپارتمان 60 متری را میگیرد، میگوید اگر یک خانه ویلایی 150 متری شود، آنگاه دیگر خوشحالم و بعد اگر بالاشهر شود و سپس اگر استخر و جکوزی داشته باشد و... . این قصه تا آخر عمر ادامه خواهد داشت.
در اینجا هر «اگر»، شبیه قطعهای از دومینوست؛ اگرِ اولی، اگرِ دومی را میاندازد و اگرِ دومی، اگرِ سومی را و این بازی تا آخر عمر ادامه دارد و روزی از روزهای زندگی شما که سخت مشغول محقق کردن یکی از آن اگرها هستید، خواهید دید که یک نفر دستش را جلوی دومینو نگه داشته و وقتی سر خود را بالا میآورید، میبینید که فرشته مرگ است. او میگوید: فرصت شما تمام شده است و بیا برویم! آن روز است که شما متوجه میشوید تمام آن روزهایی که مشغول انداختن آن اگرها بودید، آن روزها همان روزهایی بود که به آن، زندگی میگفتند؛ اما دیگر آن روز برای فهمیدن، خیلی دیر شده است.
ولی مژدهای که میتوانم به شما بدهم این است که شما میتوانید همین امروز دست خود را جلوی این دومینو نگه دارید و این بازی مسموم را برای همیشه تمام کنید و برگردید به تمام قطعههایی که روی زمین افتاده است نگاه کنید. آیا اینها همان اگرهایی نبودند که فکر میکردید بعد از آنها خوشحال خواهید بود؟! چرا صدها «اگر» روی زمین افتاده است و شما هنوز خوشحال نیستید؟! چون فرمول «اگر آنگاه»، دروغ بزرگی است که جامعه به ما القا کرده و ما باورش کردیم.
از امروز تصمیم بگیرید بدون هیچ «اگر و آنگاهی» خوشحال باشید! برگردید و تمرکز خود را روی داشتههای خود معطوف کنید تا بتوانید احساس خوشبختی را تجربه کنید و حالا این احساس خوشبختی را برای رسیدن به موفقیت، سوخت حرکت خود قرار دهید!
این همان چیزی است که تمام ادیان الهی به آن، «شکرگزاری» میگویند. چه زیبا امام جعفر صادق علیهالسلام فرمود: «مَن اُعطِیَ الشُّكَر اُعطِیَ الزِّیادةَ یَقولُ اللهُ عَزّوجَلّ لَئِن شكَرتُم لَاَزیَدنَّكُم»؛[1] «كسی كه توفیق شكرگزاری به او عطا شده، زیادتی نعمت هم نصیب او میگردد. خداوند متعال میفرماید: اگر شكرگزار باشید، حتماً شما را زیاده خواهم بخشید».
ضمناً نباید از این نکته نیز غافل شد که ریشه موفقیت، شادی است و ریشه شادی در شکرگزاری است.
پینوشت:
[1]. بحارالانوار، ج٧١، ص٤٠.