تاریخ زیست انسان در روی زمین و همچنین بررسی تعالیم ادیان آسمانی بهویژه اسلام گواهی میدهد که جوامع بشر نه فقط در امور معنوی و یافت مسیر سعادت اخروی به ادیان الهی نیازمند هستند؛ بلکه برای آغاز پیشرفتهای دنیوی و کشف اسرار عالم طبیعت نیز به تعالیم وحیانی محتاج هستند.
انسان مغرور و جاهل که فقط بر پیشرفتهای علم تجربی تکیه کرده، ادعا میکند که با نابودی تمام عرصههای دانش تجربی، باز هم جوامع بشری به سوی علم و دانش حرکت میکنند، اما با نابودی ادیان و کتابهای آسمانی، دیگر هیچ انسانی در اندیشه امور فراطبیعی و نیاز به عبادت و بندگی نخواهد بود.
واقعیتها نشان از این دارد که دینداری و بندگی از روز نخست آفرینش انسان پدید آمد و همواره خداوند، افراد معصوم را مامور میساخت تا به سوی جوامع بشری آمده و با هدایت مردم، آنان را به مسیر بندگی دعوت کنند. اما پرسش مهم آن است که چه عاملی سبب شد تا انسانها به سوی پیامبران جذب شوند و مسیر بندگی را انتخاب کنند؟ به تعبیر دیگر، با وجود مخالفتهای شدید با دینداری در طول تاریخ، چرا هیچگاه اعتقاد به دین و بندگی از زندگی انسان حذف نشد؟
پاسخ به این پرسش، توانایی انسان در اندیشیدن و دارا بودن او از نیروی عقل است. عقل مانند هر موجود دیگری، آفریده خداوند است و در نهاد انسان قرار داده شد. تنها وظیفه عقل و حکمت آفرینش او این بود که انسان را به مسیر صحیح یعنی خداپرستی هدایت و راهنمایی کند. از اینرو خداستیزان و دینگریزان که ادعا میکنند با قدرت عقل و خرد توانستند به مسیر بدون خدا قدم بگذارند، کاملا در اشتباه هستند؛ زیرا عقل بر خلاف حکمتی که برایش آفریده شده، توصیه نمیکند.
بر همین اساس در تعالیم اسلامی به این نکته مهم اشاره شده که خداوند دو راهنما و حجت برای انسانها در نظر گرفته است؛ نخست، راهنمایی در بیرون انسان که همان پیامبران و معصومان علیهمالسلام هستند؛ دیگر، راهنمای درونی انسان که عقل و اندیشه است.[1] پیامد و نتیجه منطقی این جمله آن است که حتی در صورتی که خداوند هیچ پیامبر و نماینده معصومی نداشت، باز هم انسان میتوانست به مسیر بندگی و عبادت خدا قدم بگذارد. در احادیث نیز به این نکته اشاره شده که خدا اگر میخواست، میتوانست خودش را بدون هیچ واسطهای به انسان معرفی کند.[2]
البته در عرصههای پیشرفت دانش تجربی نیز نباید نقش ادیان الهی را در تشویق و توصیه انسان به کشف مسائل علمی نادیده گرفت. مرور در میراث بینظیر تعالیم اسلام نشان میدهد که این دین الهی در دانشهایی مانند کیهانشناسی،[3] زیستشناسی[4] و شیمی نکات مهمی را بیان کرده است.[5] حتی پیامبران الهی پیش از اسلام نیز آغازگر برخی دانشهای تجربی در میان جوامع بشری بودند.[6]
بنابراین ریشه و اساس پیشرفتهای بشر در دانش تجربی نیز یکی از نعمتهای الهی بهشمار میآید و انسان چه در عرصه مسائل دنیوی و چه در عرصه مسائل معنوی، از آموزههای ادیان آسمانی بینیاز نیست.
پینوشت:
[1]. کلینی، محمد، کافی، ج1، ص16، اسلامیة.
[2]. صفار، محمد، بصائر الدرجات، ج1، ص497، کتابخانه آیتالله مرعشی.
[3]. فصلت، 11.
[4]. کلینی، محمد، الكافي، ج2، ص503، اسلامیة.
[5]. امین، محسن، أعيان الشيعة، ج4، ص36، دار التعارف ؛ زمانی قمشهای، علی، هيئت و نجوم اسلامى، ج3، ص36، موسسه امام صادق علیهالسلام.
[6]. ابنطاوس، سیدعلی، فرج المهموم في تاريخ علماء النجوم، ص22-23، دار الذخائر ؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج55، ص236، اسلامیة.