عقاید صحیح و نادرست دو امر جدا از هم هستند و عقاید صحیح باید مورد پذیرش عقل و شرع قرار بگیرند.
![](https://btid.org/sites/default/files/media/image/6158256641fda768489918.jpg)
عقیده داشتن از جمله اموری است که در زندگی هر فردی وجود دارد. درست یا غلط اموری هستند که ما به آنها اعتقاد داریم؛ اما عقایدی مورد پذیرش هستند که از یک اصول صحیح و درست نشأت گرفته باشند؛ ازاینرو ما در اعتقاد داشتن یا نداشتن آزاد هستیم، اما به ترویج هر عقیدهای مجاز نیستیم، شهید مطهری در این رابطه مینویسد: «آنچه مورد منع یا جواز قرار میگیرد، اعمالی است که عقیده، انسان را ملزم میکند به آنها پایبند باشد، مانند دعوت دیگران به آن عقیده و قانع کردن مردم برای پذیرش آن و یا نوشتن و منتشر کردن آن عقیده و یا تلاش برای از بین بردن عقاید و اعمالی که مخالف با آن عقیده است. اینگونه امور است که قابلیت منع یا جواز را دارد».[1]
همانطور که اشاره شد عقاید ما به صحیح و باطل تقسیم میشوند. عقیده حق عقیدهای است که از عقل گرفته شده و یا مورد تأیید وحی و انبیای الهی قرار گرفته باشد،[2] بهعنوانمثال عقیده به حقانیت دین اسلام در میان سایر ادیان ازجمله اموری است که مورد تأیید کلام وحی قرارگرفته است، قرآن کریم در این رابطه میفرماید: «وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ»؛[3] «هرکسی جز اسلام، دينى [ديگر] جويد، هرگز از وى پذيرفته نشود و وى در آخرت از زيانكاران است».
عقاید زمانی پسندیده است که برخواسته از عقل و انتخاب صحیح باشد و عقاید اجباری صحیح نیست، چون اگر اجبار در عقیده چیز درستی بود خداوند این کار را در ایمان آوردن بندگانش انجام میداد، قرآن کریم میفرماید: «وَ لَوْ شاءَ رَبُّک لآَمَنَ مَنْ فِی الأَْرْضِ کلُّهُمْ جَمِیعاً أَفَأَنْتَ تُکرِهُ النّاسَ حَتّی یکونُوا مُؤمِنِینَ»؛[4] «اگر خدای تو (در مشیّت ازلی) میخواست اهل زمین همه یکسره ایمان میآوردند، آیا تو میخواهی تا به جبر و اکراه همه را مؤمن و خداپرست گردانی؟!»
در نتیجه نمیتوان بهطورکلی عقیدهمند بودن را نکوهش کرد و همه عقاید را به یک شکل تصور کرد، بلکه عقاید به موضوعات مختلف تعلق میگیرند و همه آنها به یک صورت نیستند، بلکه عقایدی که مورد تأیید عقل و یا شرع باشند، مورد پذیرش هستند.
پینوشت:
[1]. سید حسین اسحاقی، آزادی عقیده در اسلام، مجله رواق اندیشه، شماره 29، اردیبهشت 1383.
[2]. حسینعلی منتظری، اسلام دين فطرت، نشر سايه، ص80.
[3]. آل عمران: 85.
[4]. یونس: 99.