چکیده: از روز اوّلی که مسجد بنا گردید برای آن بود که بندگان الهی در کنار هم جمع شوند و آنجا را محل اعتکاف و حضور خود قرار دهند؛ اما مگر مشغلهها میگذارد.
![اعتکاف، فرهنگی برای نو شدن اعتکاف، فرهنگی برای نو شدن](https://btid.org/sites/default/files/media/image/12277_63645.jpg)
از روز اوّلی که مسجد بنا گردید برای آن بود که بندگان الهی در کنار هم جمع شوند و آنجا را محل اعتکاف و حضور خود قرار دهند[۱]؛ اما مگر مشغلهها میگذارد. آنقدر غرق شدیم که شهد شیرین عبودیت را فراموش کردیم و در خصوصیترین لحظات مزاحمهایی داریم. دیگر از خلوت خبری نیست و شببیداریهای بیمورد مارا از سحر محروم کرده است. اینها بیماریهای کوچکی نیست؛ بلکه دردهایی بزرگ است. ویروسی که روزگار با همهٔ مشغلههایش برای انسان امروزی پیش آورده و او را با جهل و غفلت دمساز نموده است. انسانی که دیگر نمیداند از کجا آمده و غافل است به کجا میرود. آنکه خیرخواه است باید تدبیری کند تا این انسان از غرق شدن در دنیا نجات یابد و خودش را از این گرداب هولانگیز نجات دهد و چه موجودی خیرخواهتر از خدا.
او برای ما بیمارستانهایی تخصصی فراهم کرده که با مراجعه به آن خود را مداوا نماییم. مکه، مدینه و عتبات عالیات از این دسته است؛ امّا دست خیلیها کوتاه و خرما بر نخیل. ازاینرو برای هر شهر و محله ای اورژانسهایی برای نجات انسان از خودبینی و غفلت، ایجاد گردید. این اورژانس الهی اعتکاف است که زمان خاصی هم ندارد ولی اعمال و احکام خاص آن، شمیمی از احرام را همراه خود دارد. مانند احرام برخی از کارهای جایز هم ممنوع میشود تا ما را خدایی تر کند. برخی از فرصت اعتکاف برای توبه و تجدیدنظر در اعمال استفاده میکنند و برخی به دنبال دیدن معشوق حقیقی و رسیدن به اویند. آری این اعتکاف است که فیض سحر را به ما میچشاند و راه رفتن سریع و تند بهسوی دوست را به ما یادآور میسازد. چراکه خدا در قرآن به ما یادآوری کرده بود: «إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْءًا وَأَقْوَمُ قِیلًا[۲] قطعاً برخاستن شب رنجش بیشتر و گفتار [در آن هنگام] راستینتر است.» ولی ما فراموش کرده بودیم. خدا فرموده بود: «الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی بِه [۳] روزه برای من است و خودم پاداش آن هستم.» و ما غفلت کردیم. ما را به ذکر و دعا خوانده بود تا ما را اجابت کند، «اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ[۴]». وما ندایش را بیپاسخ گذاشتیم.
قلبمان بهسوی زمستان میرفت و بهار را فراموش کرده بود؛ ناگاه عدهای خدایی بر آن شدند تا با محبوب همیشگی خویش، انسی بیشتر بگیرند. ما نیز به خود آمدیم و در بین آنها خود را جا دادیم تا قلب ما نیز بهاری شود و آرام گیرد. آری بهدرستی اعتکاف زمانی است که خوبان را ببینیم و خوبیها را تجربه کنیم و بوی خوبیها را بهجای عطر دنیایی استعمال و استشمام کنیم.
فرهنگ اعتکاف فرهنگی برای بهاری شدن است؛ فرهنگی که منیّت ما را در زمستان هوای نفس جا میگذارد و با نسیم توحید جانی دوباره به زندگی میبخشد. محبوب حقیقی را به ما یادآوری میکند و دل آرام را به ما مینمایاند؛ که:
«أَلا بذکر اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ[۵]
آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش پیدا میکند».
----------------------
پینوشت
[۱] - اشاره به آیه ۱۲۵ سوره بقره.
[۲] - مزمل / ۶
[۳] - من لا یحضره الفقیه ج ۲: ۷۵
[۴] - غافر / ۶۰
[۵] - رعد / ۲۸