چکیده: آنها که بقعه ائمه مظلوم بقیع را خراب کردند مسلمان نبودند؛ که اگر بویی از اسلام برده بودند هرگز اقدام به چنین عملی نمیکردند. عملی که هیچگاه رضایت پیامبر در آن نبوده است و آنها به نام اسلام چنین کاری را انجام دادند.
آنها که بقعه ائمه مظلوم بقیع را خراب کردند مسلمان نبودند؛ که اگر بویی از اسلام برده بودند هرگز چنین عملی را انجام نمیدادند. عملی که هیچگاه رضایت پیامبر در آن نبوده است و آنها به نام اسلام چنین کاری را انجام دادند. مگر پیامبر نفرموده بود که:
مَنْ زارَنی اَوْ زارَ اَحَداً مِنْ ذُرِّیَّتی، زُرْتُهُ یومَ الْقِیامَةِ فَاَنْقَذْتُهُ مِنْ اهوالِها [۱]
آن کس که مرا یا یکی از فرزندانم را زیارت کند، روز قیامت او را دیدار خواهم کرد و از ترس و وحشت آن روز، نجاتش خواهم داد.
و شاید حسن مجتبی را فرزند پیامبرشان نمیدانستند!
مزارها به کنار مگر بقیع قدمگاه پیامبر نیست؟ مگر محل عبادت پیامبر نیست؟ مگر شاهد نمازهای شب رسول خدا نبوده است؟[۲] اگر هست پس چرا باید چنین خاکی باشد؟ صحن و سرا به کنار، دریغ از یک چراغ!
از عایشه نقلشده است که رسول خدا شبهنگام و آنگاهکه همه چشمها به خواب میرفت، بهآرامی رختخواب را ترک میکرد و از منزل خارج میشد. خود من و گاهی خدمتکارم به دستور من او را تعقیب میکردیم و میدیدیم که به بقیع میرفت و در آنجا توقف طولانی مینمود و مکرر دستها را بهسوی آسمان برمیداشت و به دعا و استغفار بر اهل بقیع مشغول میگردید. یک بار پس از مراجعت رسول خدا، از علت این عمل سؤال نمودم، در پاسخ من فرمود: من از طرف خدا مأموریت دارم که برای اهل بقیع استغفارکنم. [۳]
پیامبر به زیارت بقیع رفته و برای مدفونان آنجا دعا میکردند. البته این کار را یک بار و دوبار انجام ندادند و این کاری بود که ایشان هر شب جمعه انجام میدادند. [۴] در روایتی نیز از آن حضرت آمده که در روز قیامت، هفتاد هزار تن با صفات نیکو از بقیع محشور میشوند. [۵] یعنی اینها همه برای روشن کردن یک چراغ در آنجا کافی نیست؟
بله این روزها یادآور تخریب دوم بقیع به تاریخ ۸ شوال ۱۳۴۳ هـ ق [۶] است. چراکه تخریب اول در سال ۱۲۲۱ هـ ق اتفاق افتاده بود [۷] ولی بقاع متبرک در سال ۱۲۳۴ هـ ق به دستور سلطان محمود ثانی (حکومت: ۱۲۲۳-۱۲۵۵ هـ ق) بازسازی شد. [۸]
این روزها سندی است در مظلومیت اسلام، سندی است در مظلومیت اهل بیت علیهم سلامالله، سندی است بر کفر وهابیت و دوری آنان از سیره پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله. بله آنها حتی قصد داشتند بارگاه نبوی را نیز تخریب کنند ولی ترس از وحدت شیعه و سنی علیه وهابیت، آنها را از این کار منصرف کرد [۹] و امروز هم رمز آباد کردن بقیع در ایجاد وحدت بین تمام مسلمانان و دشمنی همگانی شیعه و سنی علیه تکفیریهای وهابی است.
بقیع را خیلیها با گنبد و بارگاه دیدهاند که در ادامه برخی از آن خاطرات میآید؛ خاطراتی که کاش برای ما هم تکرار شود.
ابن بطوطه در نیمه اول قرن هشتم، بقیع را چنین وصف کرده است: مقبرهای متعلق به همسران پیغمبر، مقبره عباس و امام حسن (ع) با گنبدی بلند و محکم و قبر فاطمه بنت اسد در نزدیکی آن [۱۰]
صلاح الدین خلیل بن أیبک الصفدی نیزاشاره کرده که مدفن چهار امام شیعه و عباس عموی پیامبر دارای گنبد بوده است. [۱۱] فرهاد میرزا، از شاهزادگان قاجار، در سال ۱۲۹۳ شمسی و محمدحسین خان فراهانی در ۱۳۰۳ شمسی بقیع را همراه بقعهای برای چهار امام مظلوم ذکر کردهاند. [۱۲] و از همه گویاتر عکسهای آن روزگاران نه چندان دور است. روزگارانی که هنوز از آن ۹۰ سال نگذشته است.
آن روزها اعتراضها به این عمل پست فطرتانه زیاد بود. عملی که مستر ریتر (RITER) آن را اینگونه نقل میکند:
چون وارد بقیع شدم، آنجا را همانند شهری دیدم که زلزله شدیدی در آن به وقوع پیوسته و به ویرانهای مبدل ساخته است؛ زیرا در جایجای بقیع بهجز قطعات سنگ و کلوخ بههمریخته و خاکها و زبالههای رویهم انباشته و تیرهای چوب کهنه و شیشههای درهمشکسته و آجرها و سیمانهای تکهتکه شده، چیز دیگری نمیتوان دید، فقط در بعضی از رهگذرهای تنگ این قبرستان از میان این زبالهها راه باریکی برای عابرین بازنمودهاند، ... ولی این ویرانیها و خرابیها نه در اثر وقوع زلزله و یا حادثه طبیعی، بلکه با عزم و اراده انسانها به وجود آمده است و همه آن گنبد و بارگاههای زیبا و سفیدرنگ که نشانگر قبور فرزندان و یاران پیامبر اسلام (ص) بود، با خاک یکسان گردیده است». [۱۳]
-----------------------
پینوشت
[۱] - وسائل الشیعه، حر عاملی، ج ۱۴، ص ۳۳۱، باب ۲؛ مزار المفید، ح ۲۳؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۰۰، ص ۱۲۳؛ موسوعه، ج ۱، ص ۲۶۸
[۲] - ابن کثیر، ج ۸، ص ۲۲۸
[۳] - تاریخ حرم ائمه بقیع، ص ۶۰
[۴] - ابن قولویه، ص ۵۲۹
[۵] - تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۸۹-۹۰؛ وفاء الوفاء، ج ۳، ص ۷۹
[۶] - مدینه شناسی، محمدباقر نجفی، جلد ۱، صفحه ۳۳۳.
[۷] - من اخبار الحجاز و النجد، ص ۱۰۴؛ البقیع قصة التدمیر، ص ۸۴
[۸] - پنجاه سفرنامه، ج ۳، ص ۱۹۶
[۹] - بقیع خاموش پر فریاد، صص ۳۸ و ۴۲.
[۱۰] - سفرنامه ابن بطوطه، ج ۱، ص ۱۲۸
[۱۱] - الوافی بالوفیات، ج ۴، ص ۱۰۳
[۱۲] - سفرنامه فرهاد میرزا معتمدالدوله، ص ۱۷۰ ـ ۱۷۳، ۱۹۰ و سفرنامه میرزامحمدحسین حسینی فراهانی، ص ۲۲۸ ـ ۲۳۴.
[۱۳] - تاریخ حرم ائمه بقیع، ص ۱۱۰.