آیات 19 تا 22

22:39 - 1397/02/02

سوره التوبه (9): آیات 19 تا 22

اشاره

أَ جَعَلْتُمْ سِقٰایَهَ اَلْحٰاجِّ وَ عِمٰارَهَ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرٰامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللّٰهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ وَ جٰاهَدَ فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ لاٰ یَسْتَوُونَ عِنْدَ اَللّٰهِ وَ اَللّٰهُ لاٰ یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلظّٰالِمِینَ (19) اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ هٰاجَرُوا وَ جٰاهَدُوا فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ بِأَمْوٰالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِنْدَ اَللّٰهِ وَ أُولٰئِکَ هُمُ اَلْفٰائِزُونَ (20) یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَهٍ مِنْهُ وَ رِضْوٰانٍ وَ جَنّٰاتٍ لَهُمْ فِیهٰا نَعِیمٌ مُقِیمٌ (21) خٰالِدِینَ فِیهٰا أَبَداً إِنَّ اَللّٰهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ (22)

ترجمه:

19-آیا سیراب کردن حجاج و آباد ساختن مسجد الحرام را همانند(عمل)کسی قرار دادید که ایمان به خدا و روز قیامت آورده و در راه او جهاد کرده است، (این هر دو)هرگز نزد خدا مساوی نیستند،و خداوند گروه ظالمان را هدایت نمی کند.

20-آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند مقامشان نزد خدا برتر است و آنها به موهبت عظیم رسیده اند.

21-پروردگار،آنها را به رحمتی از ناحیه خویش و خشنودی و باغهای بهشتی که در آن نعمتهای جاودانه دارند بشارت می دهد.

22-همواره و تا ابد در این باغها(و در لابلای این نعمتها)خواهند بود زیرا نزد خداوند پاداش عظیم است.

شان نزول:

در شان نزول آیات فوق روایات مختلفی در کتب اهل سنت و شیعه نقل شده است،که از میان آنها آنچه صحیح تر بنظر می رسد،ذیلا می آوریم.

دانشمند معروف اهل سنت حاکم"ابو القاسم حسکانی"از"بریده"نقل می کند که"شیبه"و"عباس"هر کدام بر دیگری افتخار می کردند و در این باره مشغول به سخن بودند که علی ع از کنار آنها گذشت،و پرسید به چه چیز افتخار می کنید؟"عباس"گفت امتیازی به من داده شده که احدی ندارد،و آن مساله آب دادن به حجاج خانه خدا است.

"شیبه"گفت من تعمیر کننده مسجد الحرام(و کلید دار خانه کعبه)هستم علی ع گفت:با اینکه از شما حیا می کنم باید بگویم که با این سن کم افتخاری دارم که شما ندارید،آنها پرسیدند کدام افتخار؟!.

فرمود:من با شمشیر جهاد کردم تا شما ایمان به خدا و پیامبر ص آوردید.

"عباس"خشمناک برخاست و دامن کشان به سراغ پیامبر ص آمد(و به عنوان شکایت)گفت:آیا نمی بینی علی چگونه با من سخن می گوید؟ پیامبر ص فرمود:علی را صدا کنید،هنگامی که به خدمت پیامبر ص آمد فرمود چرا این گونه با عمویت(عباس)سخن گفتی؟.

علی ع عرض کرد ای رسول خدا!اگر من او را ناراحت ساختم با بیان حقیقتی بوده است،در برابر گفتار حق هر کس می خواهد ناراحت شود،و هر کس می خواهد خشنود! جبرئیل نازل شد و گفت ای محمد!پروردگارت به تو سلام می فرستد،و می گوید این آیات را بر آنها بخوان" أَ جَعَلْتُمْ سِقٰایَهَ الْحٰاجِّ و..."

"آیا سیراب کردن حجاج و عمران مسجد الحرام را هم چون ایمان به خدا و روز رستاخیز و جهاد در راه او قرار دادید،هرگز مساوی نیستند" (1).

همین روایت،به همین مضمون،یا با تفاوت کمی،در کتابهای فراوانی از اهل سنت نقل شده،مانند تفسیر"طبری"و"ثعلبی"،"اصحاب النزول واحدی"، "تفسیر خازن بغدادی"،"معالم التنزیل"علامه بغوی،"مناقب ابن مغازلی"، "جامع الاصول"ابن اثیر،"تفسیر فخر رازی"و کتابهای دیگر (2).

بهر حال حدیث فوق از احادیث معروف و مشهوری است که حتی افراد متعصب به آن اعتراف کرده اند و ما پس از اتمام تفسیر این آیات باز در این باره سخن خواهیم گفت.

تفسیر:

مقیاس افتخار و فضیلت

با اینکه آیات شان نزول خاص دارد در عین حال مکمل بحث آیات گذشته است و نظیر آن در قرآن فراوان می باشد.

در نخستین آیه می گوید:"آیا سیراب کردن حاجیان خانه خدا و عمران مسجد الحرام را همانند کار کسی قرار دادید که ایمان به خدا و روز قیامت دارد و در راه خدا جهاد کرده است این دو هیچگاه در نزد خدا یکسان نیستند و خداوند جمعیت ستمکار را هدایت نمی کند"( أَ جَعَلْتُمْ سِقٰایَهَ الْحٰاجِّ وَ عِمٰارَهَ الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللّٰهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ جٰاهَدَ فِی سَبِیلِ اللّٰهِ لاٰ یَسْتَوُونَ عِنْدَ اللّٰهِ


 1) -تفسیر مجمع البیان ذیل آیات مورد بحث.
 2) -برای توضیح بیشتر در باره این حدیث و مشخصات مدارک آن به کتاب احقاق الحق جلد 3 صفحه 122 تا صفحه 127 مراجعه فرمائید.

وَ اللّٰهُ لاٰ یَهْدِی الْقَوْمَ الظّٰالِمِینَ).

"سقایه"هم مصدر است به معنی آب دادن و هم به معنی"وسیله"و "پیمانه"ای است که با آن آب می دهند(همانگونه که در آیه 70 سوره یوسف آمده است)و هم به معنی ظرف بزرگ یا حوضی است که آب در آن می ریزند، در مسجد الحرام در میان چشمه زمزم و خانه کعبه محلی وجود دارد که به نام "سقایه العباس"معروف است،گویا در آنجا ظرف بزرگی می گذاردند که حاجیان از آن آب بر می داشتند.

از تواریخ چنین بر می آید که قبل از اسلام منصب"سقایه الحاج"در ردیف منصب کلید داری خانه کعبه و از مهم ترین مناصب محسوب می شد.

ضرورت و نیاز شدید حجاج در ایام حج به آب آن هم در آن سرزمین خشک و سوزان و کم آب که غالب ایام سال هوا گرم است به این موضوع(سقایت حاج)اهمیت خاصی می داد،و کسی که سرپرست این مقام بود،از موقعیت ویژه ای طبعا برخوردار می شد چرا که خدمت او به حجاج یک خدمت حیاتی به شمار می رفت.

هم چنین"کلید داری"و عمران و آبادی مسجد الحرام که مقدس ترین و بزرگ ترین کانون مذهبی حتی در زمان جاهلیت محسوب می شد،احترام فوق العاده ای برای شخص یا اشخاصی که متصدی آن بودند،بر می انگیخت.

با همه اینها قرآن مجید می گوید ایمان بخدا و جهاد در راه او از تمام این کارها برتر و بالاتر است! ***در آیه بعد به عنوان تاکید و توضیح می فرماید"کسانی که ایمان آوردند، و هجرت نمودند،و در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند،اینها در پیشگاه خداوند مقامی برتر و بزرگ تر دارند"( اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ هٰاجَرُوا وَ جٰاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللّٰهِ بِأَمْوٰالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِنْدَ اللّٰهِ ).

"و اینها به افتخار بزرگی نائل شده اند".( وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْفٰائِزُونَ ) ***در آیه بعد می گوید خداوند سه موهبت بزرگ در برابر این سه کار مهم (ایمان،هجرت و جهاد)به آنها می بخشد:

1-"آنها را به رحمت گسترده خود بشارت می دهد"و از آن بهره مند می سازد( یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَهٍ مِنْهُ ).

2-"آنها را از رضامندی و خشنودی خویش بهره مند می کند" (و رضوان).

3-"باغهایی از بهشت در اختیار آنها می گذارد که نعمت هایش دائمی و همیشگی است".( وَ جَنّٰاتٍ لَهُمْ فِیهٰا نَعِیمٌ مُقِیمٌ ). ***در آیه بعد برای تاکید بیشتر اضافه می کند"جاودانه در آنها تا ابد خواهند ماند"( خٰالِدِینَ فِیهٰا أَبَداً ).

"زیرا نزد خداوند پاداشهای عظیم است"که در برابر اعمال بندگان به آنها می بخشد( إِنَّ اللّٰهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ ).

***

در اینجا به دو نکته باید توجه داشت.

اشاره
1-تحریف تاریخ:

همانگونه که در شان نزول آیات فوق خواندیم،مطابق روایتی که در بسیاری از معروفترین کتب اهل سنت نقل شده،این آیات در مورد علی ع و بیان فضائل او نازل شده هر چند مفهوم آن عام و گسترده است(و بارها گفته ایم شان نزولها مفاهیم آیات را محدود نمی سازد).

ولی از آنجا که بعضی از مفسران اهل سنت تمایل ندارند فضائل چشمگیری برای علی ع اثبات شود با اینکه او را چهارمین پیشوای بزرگ خود می دانند، اما مثل اینکه از این می ترسند که اگر در برابر مدارکی که امتیازات فوق العاده علی ع را اثبات می کند،تسلیم شوند،ممکن است جمعیت شیعه در برابر آنها بپاخیزند و آنها را در تنگنا قرار دهند،که چرا دیگران را بر علی ع مقدم داشتید از این رو بسیار می شود که از واقعیت های تاریخی چشم می پوشند، و تا آنجا که بتوانند به ایراد در این گونه احادیث از نظر سند می پردازند،و اگر جای دست اندازی در سند پیدا نکنند،سعی می کنند به گونه ای دلالت آن را مخدوش سازند،این گونه تعصب ها متاسفانه حتی در عصر ما ادامه دارد و حتی بعضی از دانشمندان روشنفکر آنان از این بر کنار نمانده اند.

فراموش نمی کنم در گفتگویی که با یکی از دانشمندان اهل سنت داشتم، هنگامی که سخن از اینگونه احادیث به میان آمد جمله عجیبی اظهار داشت،او می گفت به عقیده من،شیعه می تواند تمام اصول و فروع مکتب خویش را از "منابع و مدارک و کتابهای ما"اثبات کند،چون به قدر کافی احادیثی که به نفع مکتب شیعه باشد،در کتب ما وجود دارد! ولی برای اینکه خود را از همه این منابع و مدارک یکباره راحت کند، گفت به عقیده من پیشینیان ما افراد خوش باوری بودند و تمام احادیثی را که شنیده اند در کتب خود آورده اند،و ما نمی توانیم آنچه را آنها نوشته اند به سادگی بپذیریم!(البته سخنش شامل کتب صحاح و مسانید معتبر و درجه اول آنان نیز می شد!).

به او گفتم روش محققانه این نیست،که انسان مکتبی را قبلا روی یک سلسله وراثت ها بپذیرد و بعد هر حدیثی با آن موافق باشد صحیح و هر حدیثی با آن تطبیق نکند از آثار خوش باوری پیشینیان بداند هر چند حدیث معتبری باشد چه خوب است به جای این طرز فکر راه دیگری انتخاب کنید،قبلا خود را از هر گونه عقیده موروثی خالی سازید،سپس در برابر مدارک منطقی بنشینید، آن گاه انتخاب عقیده کنید!.

خوب ملاحظه می فرمائید چرا و به چه علت احادیث مشهور و معروفی که از مقام والای علی ع خبر می دهد،و برتری او را بر دیگران اثبات می کند، این چنین مورد بی مهری بلکه مورد تهاجم رگبارهای ایرادات قرار گرفته،و گاهی نیز به دست فراموشی سپرده می شود و اصلا سخنی از آن به میان نمی آید، گویی اصلا این همه احادیث وجود خارجی ندارند!! با توجه به آنچه در بالا گفتیم به گفتاری از مفسر معروف نویسنده "المنار"می پردازیم:

او در شان نزول آیات فوق روایت معروف بالا را به کلی کنار گذارده و روایت دیگری که با محتوای آیات اصلا منطبق نیست،و باید آن را به عنوان یک حدیث مخالف قرآن کنار زد،معتبر دانسته است، و آن حدیثی است که از "نعمان بن بشیر"نقل شده که می گوید:کنار منبر پیامبر ص در میان جمعی از صحابه نشسته بودم،یکی از آنها گفت من بعد از اسلام عملی را بالاتر از این نمی دانم که حاجیان خانه خدا را سیراب کنم،دیگری گفت عمران مسجد الحرام از هر عملی بالاتر است،سومی گفت جهاد در راه خدا از آنچه گفتید بهتر می باشد، عمر آنها را از گفتگو کردن نهی کرد،و گفت صدای خود را کنار منبر رسول خدا بلند نکنید-و آن روز،روز جمعه بود-ولی هنگامی که نماز جمعه را خواندم نزد رسول خدا می روم و از او در باره مساله ای که اختلاف کردید سؤال می کنم(بعد از نماز نزد رسول خدا رفت و سؤال کرد)در این موقع آیات فوق نازل شد. (1)

در حالی که این روایت از جهات مختلفی با آیات مورد بحث ناسازگار است،و می دانیم هر روایتی که مخالف قرآن بوده باشد باید آن را دور افکند، زیرا:

اولا در آیات فوق مقایسه میان"جهاد"و"سقایه الحاج"و"عمران" مسجد الحرام نشده است بلکه در یک سوی مقایسه"سقایت حاج"و"عمران" مسجد الحرام قرار گرفته،و در سوی دیگر"ایمان به خدا و روز رستاخیز و جهاد"و این نشان می دهد که افرادی آن اعمال را که در دوران جاهلیت انجام داده بودند با ایمان و جهاد مقایسه می کردند،که قرآن صریحا می گوید این دو برابر نیستند،نه مقایسه"جهاد"با"عمران مسجد الحرام"و"سقایه الحاج" (دقت کنید).

ثانیا:جمله" وَ اللّٰهُ لاٰ یَهْدِی الْقَوْمَ الظّٰالِمِینَ "نشان می دهد که اعمال گروه اول توأم با ظلم بوده است،و این در صورتی است که در حال شرک واقع شده باشد، چه اینکه قرآن می گوید:" إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ " (2). و اگر مقایسه میان "ایمان"و"سقایت حاج توأم با ایمان و جهاد"بوده باشد جمله"و اَللّٰهُ لاٰ یَهْدِی الْقَوْمَ الظّٰالِمِینَ "مفهومی نخواهد داشت.

ثالثا:آیه دوم مورد بحث که می گوید آن کسانی که ایمان آوردند و هجرت کردند و جهاد نمودند مقام والاتری دارند،مفهومش این است از کسانی که ایمان و هجرت و جهاد نداشتند،برترند،و این با حدیث نعمان سازش ندارد،زیرا گفتگو کنندگان طبق آن حدیث همه از مؤمنان بودند و شاید در مهاجرت و جهاد شرکت داشتند.


 1) -تفسیر المنار جلد 10 صفحه 215
 2) -سوره لقمان آیه 13

رابعا:در آیات گذشته سخن از اقدام مشرکان به عمران مساجد بود ( مٰا کٰانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَسٰاجِدَ اللّٰهِ )و آیات مورد بحث که به دنبال آن قرار دارد،همان موضوع را تعقیب می کند،و این نشان می دهد که عمران مسجد الحرام و سقایت حاج در حال شرک موضوع بحث این آیات است و این چیزی است که با روایت نعمان تطبیق نمی کند.

و تنها مطلبی که ممکن است در برابر این استدلالات گفته شود،این است که تعبیر به" أَعْظَمُ دَرَجَهً "نشان می دهد که هر دو طرف"مقایسه"عمل خوبی هستند،اگر چه یکی از دیگری برتر بوده است.

ولی جواب این سخن روشن است،زیرا افعل تفضیل(صفت تفضیلی) غالبا در مواردی به کار می رود که یک طرف مقایسه واجد فضیلت است،و طرف دیگر"صفر"می باشد،مثلا بسیار شده است که می گویند"دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است"،مفهوم این سخن آن نیست که"هرگز به مقصد نرسیدن و تصادف کردن و نابودی"چیز خوبی است،ولی"دیر رسیدن"از آن بهتر است،و یا اینکه در قرآن می خوانیم" وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ "(سوره نساء 128):

"صلح از جنگ بهتر است"معنی این جمله آن نیست که جنگ چیز خوبی است،و یا اینکه می خوانیم" وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ "(سوره بقره آیه 221):

"بنده با ایمان از بت پرست بهتر است" آیا بت پرست خیر و فضیلتی دارد؟و در همین سوره توبه آیه 108 می خوانیم:" لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْویٰ مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ ":"مسجدی که اساس آن از روز نخست بر پایه تقوی گذارده شده است(از مسجد ضرار همان مسجدی که منافقان برای ایجاد تفرقه ساخته بودند)برای عبادت شایسته تر است.

با اینکه می دانیم عبادت در مسجد ضرار هیچ گونه شایستگی ندارد و نظیر این تعبیرات در قرآن و کلمات عرب و سایر زبانها فراوان است.

از مجموع آنچه گفته شد،نتیجه می گیریم که روایت"نعمان بن بشیر" چون بر خلاف محتوای قرآن است باید کنار گذارده شود،و آنچه با ظاهر آیات می سازد همان حدیث مشهوری است که در آغاز بحث تحت عنوان شان نزول بیان کردیم،و این فضیلتی است برای پیشوای بزرگ اسلام علی ع.

خداوند همه ما را به پیروی از حق و پیروی از اینگونه پیشوایان ثابت قدم بدارد،و چشم و گوش باز و فکر دور از تعصب و عنایت کند.

***2-از آیات فوق استفاده می شود که مقام"رضوان"که از بزرگترین مواهب و مقاماتی است که خداوند به مؤمنان و مجاهدان می بخشد،چیزی است غیر از باغهای بهشت و نعمت های جاویدانش و غیر از رحمت گسترده پروردگار (شرح این موضوع به خواست خدا در ذیل آیه 72 همین سوره در تفسیر جمله "و رِضْوٰانٌ مِنَ اللّٰهِ أَکْبَرُ "خواهد آمد).

برچسب‌ها: