آیات 13 تا 16

21:39 - 1397/06/15

سوره فصلت (41): آیات 13 تا 16

اشاره

فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ صٰاعِقَهً مِثْلَ صٰاعِقَهِ عٰادٍ وَ ثَمُودَ (13) إِذْ جٰاءَتْهُمُ اَلرُّسُلُ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاّٰ تَعْبُدُوا إِلاَّ اَللّٰهَ قٰالُوا لَوْ شٰاءَ رَبُّنٰا لَأَنْزَلَ مَلاٰئِکَهً فَإِنّٰا بِمٰا أُرْسِلْتُمْ بِهِ کٰافِرُونَ (14) فَأَمّٰا عٰادٌ فَاسْتَکْبَرُوا فِی اَلْأَرْضِ بِغَیْرِ اَلْحَقِّ وَ قٰالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنّٰا قُوَّهً أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اَللّٰهَ اَلَّذِی خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّهً وَ کٰانُوا بِآیٰاتِنٰا یَجْحَدُونَ (15) فَأَرْسَلْنٰا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی أَیّٰامٍ نَحِسٰاتٍ لِنُذِیقَهُمْ عَذٰابَ اَلْخِزْیِ فِی اَلْحَیٰاهِ اَلدُّنْیٰا وَ لَعَذٰابُ اَلْآخِرَهِ أَخْزیٰ وَ هُمْ لاٰ یُنْصَرُونَ (16)

ترجمه:

13-اگر آنها رویگردان شوند بگو:من شما را به صاعقه ای همانند صٰاعِقَهِ عٰادٍ وَ ثَمُودَ تهدید می کنم!.

14-در آن هنگام که رسولان آنها از پیش رو و پشت سر(و از هر سو)به سراغشان آمدند و آنها را به پرستش خدای یگانه دعوت کردند آنها گفتند:اگر پروردگار ما می خواست فرشتگانی نازل می کرد،لذا ما به آنچه شما مبعوث به آن هستید کافریم!.

15-اما قوم عاد به ناحق در زمین تکبر ورزیدند،و گفتند چه کسی از ما نیرومندتر است؟ آیا آنها نمی دانستند خداوندی که آنها را آفریده از آنها قویتر است،آنها(به خاطر این پندار)پیوسته آیات ما را انکار می کردند.

16-سرانجام تند بادی شدید و هول انگیز و سرد و سخت در روزهایی شوم و پر غبار بر آنها فرستادیم،تا عذاب خوار کننده را در زندگی دنیا به آنها بچشانیم،و عذاب آخرت از آن هم خوار کننده تر است و(از هیچ سو)یاری نمی شوند.

تفسیر:

از صاعقه ای همچون صاعقه عاد و ثمود بترسید!

به دنبال گفتار مؤثری که در زمینه توحید و شناسایی خداوند در آیات گذشته آمد،در آیات مورد بحث مخالفان لجوج را که اینهمه نشانه های روشن و آیات بینات را نادیده می گیرند شدیدا انذار کرده و به آنان هشدار می دهد و می گوید:"اگر با این همه دلائل روی گردان شوند به آنها بگو:من شما را به صاعقه ای همچون صاعقه قوم عاد و ثمود تهدید می کنم"( فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ صٰاعِقَهً مِثْلَ صٰاعِقَهِ عٰادٍ وَ ثَمُودَ ).

از آن بترسید که همان صاعقه های مرگبار و آتش زا و در هم کوبنده به سراغ شما بیاید و به زندگی ننگین شما خاتمه دهد  1.

در آغاز این سوره خواندیم بعضی از سران مشرکان مکه مانند"ولید بن مغیره"(و به روایتی عتبه بن ربیعه)برای تحقیق پیرامون قرآن و دعوت پیامبر ص خدمتش آمدند و سؤالاتی کردند و پیامبر ص در ضمن پاسخ آیات آغاز این سوره را برای آنها تلاوت کرد،هنگامی که به آیات فوق رسید و آنان را به صاعقه ای همچون صاعقه عاد و ثمود تهدید نمود چنان تکان خوردند و در وحشت فرو رفتند که دیگر قادر به ادامه سخن نبودند،برخاستند به سوی گروه خود بازگشتند، و تاثر شدید خود را از این کلمات اضطراب انگیز بیان کردند.

"صاعقه"به گفته"راغب"در"مفردات"صدای مهیبی است که در جو ایجاد می شود و آتش یا مرگ یا عذاب همراه دارد(و به همین جهت است که گاهی صاعقه را به مرگ،و گاه به آتش اطلاق می کنند).

"صاعقه"طبق تحقیقات دانشمندان امروز جرقه عظیم الکتریسته است که در میان قطعه ابری که بار مثبت دارد با زمین که بار منفی دارد ایجاد می شود و معمولا به نوک کوه ها،درختان و هر شیء مرتفع و در بیابانهای مسطح به انسانها و چارپایان می خورد،حرارت آن به قدری زیاد است که هر چیزی در میان آن قرار گیرد تبدیل به خاکستر می شود،و صدای مهیب و زمین لرزه شدیدی را در همان نقطه به همراه دارد، و می دانیم خداوند گروهی از اقوام سرکش پیشین را به وسیله آن مجازات کرد،و عجیب اینکه با تمام پیشرفتهای علمی که نصیب بشر شده هیچ وسیله ای برای دفع آن وجود ندارد و انسان از مبارزه با آن عاجز است.

اما چرا از میان همه اقوام در اینجا انگشت روی قوم عاد و ثمود گذاشته شده است؟ .


 1) "فاء"در"فان اعرضوا"بنا بر آنچه گفته شد"فاء تفریع"است،و این انذار کوبنده را فرع بر اعراض از آیات توحیدی پیشین قرار می دهد

این به خاطر آن است که عرب از وضع آنها آگاهی داشته،و آثار ویرانه های شهرهای آنها را با چشم خود دیده بودند،بعلاوه به حکم آنکه یک قوم بیابان گرد بودند از خطرات صاعقه به خوبی آگاهی داشتند.

*** سپس می افزاید:"به خاطر بیاورید هنگامی را که پیامبران الهی از هر سو، از پیش رو و پشت سر،به سراغشان آمدند و آنها را به پرستش خدای یگانه دعوت کردند" ( إِذْ جٰاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاّٰ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللّٰهَ ).

تعبیر" مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ "ممکن است اشاره به همان باشد که در بالا گفتیم یعنی پیامبران الهی از تمام وسائل هدایت و تبلیغ استفاده کردند، و از هر دری ممکن بود وارد شدند تا در دل این سیاه دلان نفوذ کنند.

و نیز ممکن است اشاره به پیامبرانی باشد که در زمانهای مختلف در میان این اقوام آمدند و ندای توحید سر دادند.

اما ببینیم آنها در برابر تلاش عظیم و گسترده این رسولان الهی چه پاسخی گفتند؟! می فرماید:"آنها گفتند:اگر پروردگار ما می خواست فرشتگانی نازل می کرد تا دعوت او را به ما ابلاغ کنند نه انسانهایی همانند خود ما"( قٰالُوا لَوْ شٰاءَ رَبُّنٰا لَأَنْزَلَ مَلاٰئِکَهً ).

اکنون که چنین است"ما به طور مسلم به آنچه شما به آن فرستاده شده اید کافریم،و اصلا اینها را از سوی خداوند نمی دانیم"( فَإِنّٰا بِمٰا أُرْسِلْتُمْ بِهِ کٰافِرُونَ ) مفهوم این سخن آن نیست که شما رسولان خدائید و ما به رسالت شما ایمان نمی آوریم،بلکه منظور این است شما اصلا رسالتی ندارید فقط ادعایی بی اساس می کنید و به همین دلیل ما تسلیم سخنان شما نخواهیم شد(بنا بر این منظور از جمله"ما ارسلتم به"یا استهزاء و سخریه است و یا مقصود این است که طبق ادعای شما چنین رسالتی دارید).

این همان بهانه ای است که قرآن کرارا از منکران دعوت انبیا نقل می کند که انتظار داشتند پیامبر الهی همیشه فرشته ای باشد،گویی بشر هرگز شایستگی این مقام را ندارد،چنان که در آیه 7 سوره فرقان نیز آمده است، وَ قٰالُوا مٰا لِهٰذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعٰامَ وَ یَمْشِی فِی الْأَسْوٰاقِ لَوْ لاٰ أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیراً :"آنها گفتند:چرا این پیامبر غذا می خورد،و در بازارها راه می رود؟ چرا لا اقل فرشته ای بر او نازل نشده تا همراه وی مردم را انذار کند"؟! بی خبر از آنکه رهبر انسان باید از نوع انسان باشد،تا به دردها و نیازها و مشکلات و مسائل مختلف زندگی او آشنایی داشته باشد،تا بتواند قدوه و اسوه او گردد،لذا قرآن در آیه 8 سوره انعام تصریح می کند که"اگر او را فرشته قرار می دادیم حتما وی را به صورت انسانی در می آوریم"!( وَ لَوْ جَعَلْنٰاهُ مَلَکاً لَجَعَلْنٰاهُ رَجُلاً ).

*** در آیات بعد چنان که روش قرآن است بعد از ذکر اجمال به تفصیل در باره عاد و ثمود پرداخته،می گوید"اما قوم عاد در زمین بدون حق تکبر کردند.

(و هر کبری ناحق است)تا آنجا که گفتند:چه کسی از ما نیرومندتر است"؟! ( فَأَمّٰا عٰادٌ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ قٰالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنّٰا قُوَّهً ).

می دانیم آنها جمعیتی بودند که در سرزمین"احقاف"در ناحیه"حضرموت" در جنوب"جزیره عربستان"زندگی داشتند،و از نظر قدرت جسمانی،و تمکن مالی،و تمدن مادی کم نظیر بودند،قصرهای زیبا و قلعه های محکم می ساختند، مخصوصا بر مکانهای مرتفع بناهایی که نشانه قدرت و وسیله خودنمایی بود بر پا می کردند،مردمانی خشن و جنگجو بودند،و این قدرت ظاهری آنها را سخت مغرور کرده بود چنان که خود را جمعیتی شکست ناپذیر و برتر از همه می پنداشتند، و به همین دلیل در برابر خدا و پیامبرشان"هود"به طغیان و سرکشی و تکذیب و انکار برخاستند.

اما قرآن در پاسخ این ادعا می گوید:"آیا آنها نمی دانستند خداوندی که آنان را آفریده از آنها قویتر است"؟!( أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللّٰهَ الَّذِی خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّهً ).

نه تنها خالق آنها که خالق تمام آسمانها و زمین است،اصلا این دو قدرت قابل مقایسه نیست،قدرت ناچیز وابسته فانی کجا،و قدرت بی انتهای جاودانی و ذاتی حق کجا؟و خاک را با آفریننده افلاک چه نسبت؟ما للتراب و رب الارباب؟  1.

در پایان آیه می افزاید:"آنها بر اثر این پندار بی اساس پیوسته آیات ما را انکار می کردند"( وَ کٰانُوا بِآیٰاتِنٰا یَجْحَدُونَ ).

*** آری انسان بی مایه و کم ظرفیت هنگامی که مختصر قدرتی در خود احساس کند سر به طغیان بر می دارد،و حتی گاه از بیخردی به مبارزه با قدرت خدا برمی خیزد،و خداوند بزرگ چقدر ساده و آسان با یک اشاره عوامل حیاتشان را به عامل مرگشان تبدیل می کند،چنان که در همین ماجرای عاد در آیه بعد اضافه می کند:"سرانجام تند بادی شدید و پر صدا و هول انگیز و سرد و سخت، در روزهایی شوم و پرغبار،بر آنها فرستادیم،تا عذاب خوار کننده را در زندگی دنیا به آنها بچشانیم"( فَأَرْسَلْنٰا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی أَیّٰامٍ نَحِسٰاتٍ لِنُذِیقَهُمْ عَذٰابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیٰاهِ الدُّنْیٰا ).

این تند باد عجیب چنان که در آیات دیگر قرآن آمده چنان آنها را از زمین .


 1) در واقع این تعبیر شبیه جمله"اللّٰه اکبر"است که خدا را برتر و بالاتر از همه موجودات معرفی می کند،در حالی که اصلا این دو قابل مقایسه نیستند،ولی چون خداوند با زبان ما با ما سخن می گوید این تعبیرات در کلام او دیده می شود

بلند می کرد و زمین می کوبید،همچون تنه های درخت خرما که از ریشه کنده شده باشد 1.

این تند باد هفت شب و هشت روز می وزید،و تمام زندگی این قوم جبار خود خواه مغرور را در هم می کوبید،و جز ویرانه ای از آن قصرهای پرشکوه و زندگی مرفه و اموال سرشار باقی نماند.

در پایان آیه می گوید:تازه این عذاب دنیا است،"و عذاب آخرت از آن هم خوار کننده تر است"( وَ لَعَذٰابُ الْآخِرَهِ أَخْزیٰ ).

به گونه ای که تمام این مجازاتهای دردناک در مقابل آن جرقه ای است در برابر دریای آتش! و از همه سختتر اینکه"هیچکس به یاری آنها نمی شتابد،و از هیچ سو یاری نمی شوند"( وَ هُمْ لاٰ یُنْصَرُونَ ).

آری آنها یک عمر تلاش کردند که خود را بزرگ نشان دهند،خداوند هم به هنگام عذاب مجازاتی خوار کننده در این دنیا و جهان دیگر برای آنان قائل شده است،تا بینی این متکبران مغرور را بر خاک بمالد.

"صرصر"(بر وزن دفتر)در اصل از ماده"صر"(بر وزن شر)به معنی محکم بستن است،و به همین جهت کیسه ای را که در آن پول می گذاردند و در آن را محکم می بستند"صره"(بر وزن طره)می نامیدند،سپس به بادهای بسیار سرد یا پر سر و صدا،و یا مسموم و کشنده،اطلاق شده است،و شاید تند باد عجیبی که قوم عاد را در هم کوبید دارای همه این صفات سه گانه بوده است.

"ایام نحسات"به معنی روزهای نحس و شوم است،و بعضی آن را به معنی روزهای پر گرد و غبار،یا روزهای بسیار سرد دانسته اند،جمع این سه معنی نیز در آیات مورد بحث ممکن است. .


 1) سوره قمر آیه 19-20،و سوره الحاقه آیه 6 به بعد

امیر مؤمنان علی ع به عنوان یک درس بیدار کننده اخلاقی در یکی از خطبه های نهج البلاغه انگشت روی همین داستان قوم عاد گذارده چنین می فرماید:

و اتعظوا فیها بالذین قالوا:من اشد منا قوه؟حملوا الی قبورهم،فلا یدعون رکبانا،و انزلوا الاجداث فلا یدعون ضیفانا،و جعل لهم من الصفیح اجنان، و من التراب اکفان،و من الرفات جیران:

"در این دنیا از کسانی پند گیرید که می گفتند:چه کسی از ما نیرومندتر است؟اما همانها را به سوی قبرهایشان حمل کردند،در حالی که اختیاری از خود نداشتند،و درون قبرها وارد شدند،در حالی که میهمان ناخوانده ای بودند، در دل سنگها خانه های قبر برای آنان ساخته شد،و از خاک کفنها،و از استخوانهای پوسیده همسایگان"!  1.

***

نکته ها:

اشاره
1-عامل نابودی قوم عاد چه بود؟

مطابق آیه 13 همین سوره قوم"عاد"و"ثمود"هر دو با"صاعقه"نابود شدند،در حالی که آیات مورد بحث می گوید:آنها با تند باد سرد و شدید(صرصر) از میان رفتند،آیا این دو منافاتی با یکدیگر ندارد؟ در پاسخ باید گفت:مفسران و ارباب لغت برای"صاعقه"دو معنی ذکر کرده اند:معنی عام،و خاص.

"صاعقه"به معنی عام به معنی هر چیزی است که انسان را هلاک می کند و به گفته مجمع البیان:"المهلکه من کل شیء".

معنی خاص جرقه عظیم آتشینی است که از آسمان فرود می آید،و هر چیزی را که در مسیر آن قرار گیرد می سوزاند که شرح آن را در تفسیر همین .


 1) "نهج البلاغه"خطبه 111

آیات بیان کردیم(این جرقه بزرگ از مبادله الکتریسته میان ابر و زمین حاصل می شود).

بنا بر این اگر"صاعقه"به معنی اول باشد هیچ منافاتی با تند باد ندارد.

راغب در مفردات می گوید:بعضی گفته اند که"صاعقه"سه گونه است: صاعقه به معنی مرگ،و به معنی عذاب،و به معنی آتش،مخصوصا در آیه " أَنْذَرْتُکُمْ صٰاعِقَهً مِثْلَ صٰاعِقَهِ عٰادٍ وَ ثَمُودَ "به معنی عذاب تفسیر شده است، سپس"راغب"می افزاید:همه اینها در یک معنی جمع می شود:"صاعقه صدای شدیدی است که از جو برمی خیزد که گاه تنها در آن آتش است،و گاه عذاب دیگر،و گاه مرگ،صاعقه یک چیز است و اینها اثرات آن است  1.

این احتمال نیز وجود دارد که قوم عاد گرفتار دو گونه عذاب شدند،نخست تند بادی کوبنده که همه چیز آنها را در یک مدت طولانی در هم می کوبید بر دیار آنها مسلط شد،سپس صاعقه آتشین مرگبار به فرمان خدا آنها را فرو گرفت.

ولی پاسخ اول با در نظر گرفتن آیات دیگر قرآن که از مجازات قوم عاد سخن می گوید مناسبتر است 2.

***

2-روزهای نحس قوم عاد

گروهی معتقدند روزهای سال بر دو گونه است:روزهای نحس و شوم، و روزهای سعد و برکت،و به آیات فوق استدلال کرده اند،آنها می گویند:تاثیر مرموز و ناشناخته ای در روزها و شبها وجود دارد که آثار آن را احساس می کنیم، اما علل آن برای ما مبهم است.

در حالی که بعضی دیگر"ایام نحسات"را در آیات مورد بحث به معنی . .


 1) "مفردات راغب"ماده"صعقه"
 2) به سوره"ذاریات"آیه 41 و"حاقه"آیه 6 و"قمر"18 و 19 مراجعه شود

روزهای پر گرد و غبار تفسیر کرده اند.

و قوم عاد گرفتار چنین تند بادی شدند،به گونه ای که یکدیگر را با چشم نمی دیدند،چنان که از آیه 24 سوره"احقاف"نیز استفاده می شود،می فرماید:

هنگامی که تند باد به سوی آنها حرکت کرد آن چنان تاریک و پر غبار بود که آنها گمان کردند ابری پر باران به سوی آنها می آید،ولی به آنها گفته شد این همان عذابی است که در باره آن عجله داشتید،این تند بادی است که در آن عذاب دردناکی نهفته است.

به خواست خداوند در باره"ایام سعد و نحس"بحث مشروحتری در ذیل آیه 19 سوره قمر خواهد آمد.

برچسب‌ها: