آیات 17 تا 18

21:41 - 1397/06/15

سوره فصلت (41): آیات 17 تا 18

اشاره

وَ أَمّٰا ثَمُودُ فَهَدَیْنٰاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا اَلْعَمیٰ عَلَی اَلْهُدیٰ فَأَخَذَتْهُمْ صٰاعِقَهُ اَلْعَذٰابِ اَلْهُونِ بِمٰا کٰانُوا یَکْسِبُونَ (17) وَ نَجَّیْنَا اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ کٰانُوا یَتَّقُونَ (18)

ترجمه:

17-اما ثمود را هدایت کردیم،ولی آنها نابینایی را بر هدایت ترجیح دادند،لذا صاعقه، آن عذاب خوار کننده،به خاطر اعمالی که انجام می دادند آنها را فرو گرفت.

18-و کسانی را که ایمان آوردند و تقوا را پیشه داشتند نجات بخشیدیم.

تفسیر:

سرنوشت قوم سرکش ثمود

بعد از توضیحی که در آیات گذشته پیرامون قوم عاد آمد در دو آیه مورد بحث از قوم ثمود سخن به میان آورده می گوید:"اما ثمود را هدایت کردیم (پیامبران صالح را با دلائل روشن به سوی آنها فرستادیم)ولی آنها نابینایی و گمراهی را بر هدایت ترجیح دادند"!( وَ أَمّٰا ثَمُودُ فَهَدَیْنٰاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمیٰ عَلَی الْهُدیٰ ).

"لذا صاعقه عذاب خوار کننده به خاطر اعمالی که انجام می دادند دامان آنها را فرو گرفت"( فَأَخَذَتْهُمْ صٰاعِقَهُ الْعَذٰابِ الْهُونِ بِمٰا کٰانُوا یَکْسِبُونَ ).

آنها گروهی بودند که در سرزمین"وادی القری"(منطقه ای میان مدینه و شام)زندگی داشتند،خداوند زمینهایی آباد و خرم و سرسبز و باغهایی پر نعمت به آنها داده بود،در کشاورزی ابتکار و قدرت فراوان به خرج می دادند،عمرهایی طولانی،اندامهایی قوی و نیرومند داشتند،در ساختن بناهای محکم و پیشرفته چنان ماهر بودند که قرآن در آیه 82 سوره حجر می گوید: در دل کوه ها خانه های امن و امان می ساختند.

پیامبر بزرگشان با منطق نیرومند و توام با محبت فراوان،و همراه با معجزه الهی،به سراغ آنان آمد،اما این قوم مغرور و از خود راضی نه تنها دعوت او را نپذیرفتند بلکه برای او و یاران اندکش،ناراحتیهای فراوان به وجود آوردند نتیجه آن این شد که خداوند این مغروران را به عذابی سخت و خوار کننده گرفتار ساخت.

در سوره اعراف آیه 78 می خوانیم زمین لرزه ای شدید آنها را فرو گرفت، و صبحگاهان جسمهای بیجانشان در خانه هاشان باقی مانده بود" فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَهُ فَأَصْبَحُوا فِی دٰارِهِمْ جٰاثِمِینَ ".

و در سوره حاقه آیه 5 آمده است که"قوم ثمود به وسیله یک عامل ویرانگر نابود شدند"" فَأَمّٰا ثَمُودُ فَأُهْلِکُوا بِالطّٰاغِیَهِ ".

و در سوره هود آیه 67 می خوانیم که"قوم ستمگر ثمود به وسیله صیحه آسمانی از میان رفتند،در خانه هاشان به رو افتادند و مردند"" وَ أَخَذَ الَّذِینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَهُ فَأَصْبَحُوا فِی دِیٰارِهِمْ جٰاثِمِینَ ".

اما در آیات مورد بحث چنان که دیدیم تعبیر به"صاعقه"شده است.

ممکن است در ابتدا تصور شود که میان این تعبیرات منافاتی وجود دارد، ولی کمی دقت نشان می دهد که چهار تعبیر فوق  1به یک حقیقت بازگشت می کند: زیرا"صاعقه"چنان که قبلا هم اشاره کردیم هم دارای صدای وحشتناکی است .


1) "رجفه"و"طاغیه"و"صیحه"و"صاعقه"

که از آن می توان به"صیحه"آسمانی تعبیر کرد،و نیز آتش سوزانی همراه دارد،و هم بر نقطه ای که فرود می آید تولید لرزه شدید می کند،و هم یک وسیله ویرانگر است.

در حقیقت بلاغت قرآن ایجاب می کند که ابعاد مختلف یک عذاب را با تعبیرات گوناگون در آیات مختلف بیان کند تا در نفوس انسانها تاثیر عمیقتری بخشد، در واقع آنها با عوامل مختلف مرگ آور در یک حادثه روبرو شدند که هر کدام به تنهایی برای نابودیشان کافی بود"صیحه ای مرگبار""زمین لرزه ای کشنده" "آتشی سوزان"و بالآخره"صاعقه ای وحشتناک".

*** ولی از آنجا که گروهی هر چند اندک به صالح ایمان آورده بودند و ممکن است کسانی سؤال کنند:پس سرنوشت آنها در میان موج وحشتناک صاعقه چه شد؟آیا آنها نیز به آتش دیگران سوختند؟قرآن در آیه بعد می افزاید:"کسانی را که ایمان آوردند و تقوی پیشه داشتند نجات بخشیدیم"( وَ نَجَّیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَ کٰانُوا یَتَّقُونَ ).

این گروه را ایمان و تقوایشان نجات داد،و آن گروه طاغی را کفر و اعمال سوئشان گرفتار عذاب الهی ساخت،و هر کدام می توانند الگویی برای گروهی از این امت باشند.

بعضی از مفسران گفته اند:از میان آن همه جمعیت تنها یکصد و ده نفر!به صالح ایمان آوردند،و خداوند آن گروه اندک را حفظ کرد و به موقع نجات داد.

***

نکته:

انواع هدایت الهی

می دانیم هدایت بر دو گونه است:"هدایت تشریعی"که همان"ارائه طریق" و نشان دادن راه با تمام نشانه هاست،و"هدایت تکوینی"که"ایصال به مطلوب" و رسانیدن به مقصود است.

در آیات مورد بحث هر دو یک جا جمع شده است نخست می گوید:"ما قوم ثمود را هدایت کردیم"این هدایت همان هدایت تشریعی و ارائه طریق است،سپس می افزاید:"آنها نابینایی را بر هدایت ترجیح دادند"این همان هدایت تکوینی و ایصال به مقصود است.

به این ترتیب هدایت به معنی اول که وظیفه مسلم انبیای الهی است حاصل شد،اما هدایت به معنی دوم که به اراده و اختیار هر انسانی بستگی دارد از سوی این قوم مغرور و خود خواه حاصل منتفی شد،چرا که آنها گمراهی را بر هدایت ترجیح دادند" فَاسْتَحَبُّوا الْعَمیٰ عَلَی الْهُدیٰ ".

این خود دلیل روشن و بارزی است بر مساله"آزادی اراده انسان"و عدم اجبار او در اعمالش،و عجب اینکه با این صراحت و روشنی آیات باز بعضی از مفسران همچون"فخر رازی"به خاطر پیشداوریهایی که در مورد ترجیح مکتب جبر داشته اند در اینجا اصرار و پافشاری بر انکار دلالت آیه کرده اند و سخنانی گفته اند که از شان یک محقق دور است  1.

***


 1) به"تفسیر کبیر فخر رازی"ذیل آیات مورد بحث مراجعه شود
برچسب‌ها: