اناجیل

21:24 - 1394/10/20

امكان خطای نویسندگان اناجیل
سالها پس از زندگی مسیح علیه السلام و در خوشبینانه‌ترین احتمال، در حدود سالهای 20 الی 70 م این كتابها به رشته تحریر درآمد. طبعاً گذشت چنین زمانی مسائلی را به وجود می‌آورد. چند نفر كه ادعا می‌شود دو تن از ایشان حواری بودند و دو نفر دیگر از شاگردان حواریون - كه خود شاهد عینی زندگی مسیح علیه السلام نبودند - دست به قلم بردند. در خوشبینانه‌ترین حالت می‌توان گفت كه نویسنده این كتابها افراد مؤمن و عاشق مسیح علیه السلام بودند و با هدف گسترش پیام مسیح علیه السلام دست به تألیف چنین كتابهایی زدند و سعی كردند كه این كتابها را صحیح و بی خطا بنگارند؛ ولی باز نكاتی وجود دارد كه توجه به آنها ضروری می‌نماید:
اوّل اینكه آیا این افراد معصوم بودند یا امكان خطا و اشتباه هم داشتند؟ خود مسیحیان چنین ادعایی درباره ایشان ندارند. مطمئناً كسی درباره این افراد ادعای عصمت نكرده و اگر هم ادعا كند، دلیلی برای اثباتش ندارد؛ مگر اینكه بگوید: این افراد تحت حمایت روح القدس این كتابها را نگاشته اند. در آن حال، باور این سخن برای محقق بی طرفی كه سخت می‌تواند به گفته كلیسا اعتماد پیدا كند، محال است و طبیعی است كه ایشان، گرچه سعی خود را برای بی خطا بودن نوشته هایشان كردند، ولی چون بشر بودند، امكان اشتباه در نوشته هایشان وجود داشته است.
و نكته دوم اینكه خود نویسندگان عهد جدید، این كتابها را به عنوان كتاب مقدّس ننوشتند؛ بلكه اكثر این كتابها، نامه‌های شخصی‌ای بوده است كه برای مؤمنان دیگر می‌نوشتند. بنابراین، وقتی نویسنده كتاب، خود ادعای مقدّس بودن نوشته‌اش را به عنوان كلام الهی ندارد، چرا ما باید چنین ادعایی را در مورد وی مطرح كنیم؟
اشكال دور و حجیت كتاب مقدّس
در قرنهای اوّل و دوم میلادی، بیش از صد انجیل در شرح حال حضرت عیسی علیه السلام و تعالیم او نوشته شد. در نتیجه، عقاید متفاوت و مختلفی هم پیدا شد. این امر، كلیسا را بر آن داشت تا شوراهای متعددی را برای تنقیح و تهذیب این كتابها و عقاید ناشی از آنها، تشكیل دهد. اولین شورایی كه در این راستا تشكیل شد، شورایی بود كه با حضور 300 اسقف و به دعوت قسطنطین، نخستین قیصر مسیحی، در شهر نیقیه آسیای صغیر در سال 325 م تشكیل شد. در این شوراها، قانونهای مختلفی به تصویب رسید؛ از جمله اینكه تعداد كتابهای عهد جدید به طور رسمی اعلام شد و از بین كتابهای متعدد، 27 كتاب به عنوان كتابهایی كه با الهام الهی نوشته شده اند، انتخاب گردید و بقیه آنها كنار گذاشته شد و كلیسا آنها را به رسمیت نشناخت. (19) البته به رسمیت شناخته شدن این كتابها، در یك شورا نبوده است؛ بلكه در خلال تشكیل چند شورا این كتابها به طور رسمی مورد قبول كلیسا قرار گرفت.
یكی از مهم‌ترین سؤالهایی كه درباره اعتبار عهد جدید مطرح است، این سؤال است كه چرا با وجود دهها انجیل، چهار انجیل متی، مَرقُس، لوقا و یوحنّا برگزیده می‌شود؟ آیا واقعاً فقط همین چهار كتاب مقدّس بودند و بقیه مقدّس نبودند؟ مگر چه برتری در این چهار كتاب وجود داشته است؟ مسیحیان در پاسخ می‌گویند كه كلیسا و شوراهای كلیسایی به این كتابها رسمیت و حجیت داد و دیگر كتابها را غیررسمی اعلام كردند؛ حال این سؤال به وجود می‌آید كه چرا كلیسا از میان این همه انجیل، فقط به همین چهار كتاب حجیت داد؟
و این خود یك دور باطلی است كه درباره حجیت كتاب مقدّس وجود دارد؛ زیرا خود كلیسا باید حجّیتش را از كتاب مقدّس بگیرد و این كتاب مقدّس است كه به كلیسا حجیت می‌دهد و از طرفی، باز این كلیسا است كه از میان دهها انجیل، به این چهار انجیل و 27 كتاب حجیت داد و بقیه كتابها را از دور خارج كرد. حال سؤال اینجاست كه چگونه كلیسایی كه حجیتش را باید از كتاب مقدّس بگیرد، می‌تواند به خود كتاب مقدّس حجیت بدهد؟
ادامه دارد...

•    پاورقــــــــــــــــــــی
________________________________________
19) تاریخ كلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ویلیام میلر، ترجمه علی نخستین، ص 244؛ آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی، ص 147؛ هبة السماء، علی الشیخ، صص 50 - 51.

برچسب‌ها: