حس و حالتون و علاقه ای که به پسرعموی خودتان دارید رو درک می کنم، ولی بیان حستون به ایشون، اون هم در این سن که در اوج هیجانات و احساسات به سر می برید به نظرتون چه اتفاقی می افتد؟
از دو حال خارج نیست؛ یاممکن است که ایشون هم به شما علاقه مند باشد که تهش همین رل زدن و رابطه می شود که آخر و عاقبتش هم معلوم نیست چه می شود! یا اینکه ممکن است اصلا به شما علاقه ای نداشته باشد و تهش ضربه روحی است که شما بابت این کار خواهید دید.
فرض بگیرید که به ایشون ابراز علاقه کردید، خب با این کار دنبال چه چیزی هستید؟ آیا هدفتون ازدواج هست؟ به نظر خودتون شما یا ایشون در حال حاضر شرایط ازدواج رو دارید؟ چه بسا زمان نسبتا قابل توجهی پیش روی تان هست تا آمادگی ازدواج رو داشته باشید. به علاوه تا اون موقع هم معلوم نیست که نظر شما همچنان همین مورد برای ازدواج باشد؛ چراکه باتوجه به سنی که دارید، در اوج هیجانات و احساسات به سر می برید و طبعا ملاکهای انتخابتون بیش از هرچیز جنبه احساس و عاطفی رو به خودش می گیرد و تا آن زمان که آمادگی لازم رو برای ازدواج داشته باشید، ممکن است نظرتون تغییر کند. بنابراین با این توضیحاتی که داده شد منطقی نیست که بخواهید به این علاقه مندی خودتون توجه کنید. خب پس راهکار چیه و چه باید کرد؟
راهکار این است که تمرکز فکری تان را از ایشان بردارید و نسبت به این قضیه عادی رفتار کنید. برای اینکه این مسئله از دغدغه اولیه شما به یک امر عادی تبدیل شود یک فرایندی را پشت سر باید بگذرانید از جمله:
1- مرحله انکار
2- مرحله عصبانیت
3- مرحله چانی زنی
4- مرحله افسردگی و ناراحتی
5- مرحله پذیرش و عادی شدن مسئله
مرحله انکار
در ابتدا ممکن است فراموش کردن فرد محبوبتان باورنکردنی به نظر برسد.
مرحله عصبانیت
پس از تحلیل رفتن تدریجی و کمتر شدن شوک اولیه، احساس درد، غم و گناه در این مرحله کمتر میشود. در این مرحله فرد میخواهد هر کسی و هر چیزی را برای این فقدان سرزنش کند. سؤالی که افراد در این مرحله از خود میپرسند این است که «چرا من؟» چرا...
مرحله چانه زنی
این مرحله، ادامهٔ مرحلهٔ عصبانیت و خشمگینشدن است. در این مرحله هنوز امید دارید که می تواند به فرد موردنظر برسد.
مرحله افسردگی و ناراحتی شدید
مرحلهٔ چهارم بیشترین قابلیت را دارد تا فراموشکردن محبوب را تبدیل به فقدانی ناتوانکننده برای همهٔ عمر کند. وقتی که فرد نبود فرد موردعلاقهٔ خود را میپذیرد و کاملاً دچار ناامیدی میشود، در واقع در این مرحله قرار میگیرد.
مرحله پذیرش
پذیرش، آخرین مرحلهٔ فراموشکردن است. این مرحلهای است که هر کسی برای رسیدن به آن تلاش میکند. در این مرحله فرد با خودش آشتی میکند و خودش را آماده میکند تا با آرامش از آن عبور کند.
بنابراین با این توضیحات برای اینکه این مسئله تبدیل به یک امرعادی در شما شود، این مراحل را باید طی کنید. سرعت طی شدن از این مراحل بسته به میزان وابستگی و علاقه فرد می تواند متفاوت باشد. لذا گذر زمان مسئله رو برای شما عادی خواهد کرد.
با سلام به شما کاربر محترم
حس و حالتون و علاقه ای که به پسرعموی خودتان دارید رو درک می کنم، ولی بیان حستون به ایشون، اون هم در این سن که در اوج هیجانات و احساسات به سر می برید به نظرتون چه اتفاقی می افتد؟
از دو حال خارج نیست؛ یاممکن است که ایشون هم به شما علاقه مند باشد که تهش همین رل زدن و رابطه می شود که آخر و عاقبتش هم معلوم نیست چه می شود! یا اینکه ممکن است اصلا به شما علاقه ای نداشته باشد و تهش ضربه روحی است که شما بابت این کار خواهید دید.
فرض بگیرید که به ایشون ابراز علاقه کردید، خب با این کار دنبال چه چیزی هستید؟ آیا هدفتون ازدواج هست؟ به نظر خودتون شما یا ایشون در حال حاضر شرایط ازدواج رو دارید؟ چه بسا زمان نسبتا قابل توجهی پیش روی تان هست تا آمادگی ازدواج رو داشته باشید. به علاوه تا اون موقع هم معلوم نیست که نظر شما همچنان همین مورد برای ازدواج باشد؛ چراکه باتوجه به سنی که دارید، در اوج هیجانات و احساسات به سر می برید و طبعا ملاکهای انتخابتون بیش از هرچیز جنبه احساس و عاطفی رو به خودش می گیرد و تا آن زمان که آمادگی لازم رو برای ازدواج داشته باشید، ممکن است نظرتون تغییر کند. بنابراین با این توضیحاتی که داده شد منطقی نیست که بخواهید به این علاقه مندی خودتون توجه کنید. خب پس راهکار چیه و چه باید کرد؟
راهکار این است که تمرکز فکری تان را از ایشان بردارید و نسبت به این قضیه عادی رفتار کنید. برای اینکه این مسئله از دغدغه اولیه شما به یک امر عادی تبدیل شود یک فرایندی را پشت سر باید بگذرانید از جمله:
1- مرحله انکار
2- مرحله عصبانیت
3- مرحله چانی زنی
4- مرحله افسردگی و ناراحتی
5- مرحله پذیرش و عادی شدن مسئله
مرحله انکار
در ابتدا ممکن است فراموش کردن فرد محبوبتان باورنکردنی به نظر برسد.
مرحله عصبانیت
پس از تحلیل رفتن تدریجی و کمتر شدن شوک اولیه، احساس درد، غم و گناه در این مرحله کمتر میشود. در این مرحله فرد میخواهد هر کسی و هر چیزی را برای این فقدان سرزنش کند. سؤالی که افراد در این مرحله از خود میپرسند این است که «چرا من؟» چرا...
مرحله چانه زنی
این مرحله، ادامهٔ مرحلهٔ عصبانیت و خشمگینشدن است. در این مرحله هنوز امید دارید که می تواند به فرد موردنظر برسد.
مرحله افسردگی و ناراحتی شدید
مرحلهٔ چهارم بیشترین قابلیت را دارد تا فراموشکردن محبوب را تبدیل به فقدانی ناتوانکننده برای همهٔ عمر کند. وقتی که فرد نبود فرد موردعلاقهٔ خود را میپذیرد و کاملاً دچار ناامیدی میشود، در واقع در این مرحله قرار میگیرد.
مرحله پذیرش
پذیرش، آخرین مرحلهٔ فراموشکردن است. این مرحلهای است که هر کسی برای رسیدن به آن تلاش میکند. در این مرحله فرد با خودش آشتی میکند و خودش را آماده میکند تا با آرامش از آن عبور کند.
بنابراین با این توضیحات برای اینکه این مسئله تبدیل به یک امرعادی در شما شود، این مراحل را باید طی کنید. سرعت طی شدن از این مراحل بسته به میزان وابستگی و علاقه فرد می تواند متفاوت باشد. لذا گذر زمان مسئله رو برای شما عادی خواهد کرد.
موفق باشید.