خداوند متعال در قرآن کریم به شکل مبنایی با برده داری مبارزه کرده و همه آنسانها را آزاد قرار داده و آنان را از یک پدر ومادر آزاد می داند، زیرا حضرت آدم نه برده ای زاده و نه کنیزی پس همانا همه مردم آزادند.
برخی برای مبارزه با اسلام و اهداف بلند آن میگویند: «ما انسانها فهمیدیم که برده داری بد و ضد انسانی است و آن را از بین بردیم، اما چطور خدا نفهمید که آن را اجازه داد».
در پاسخ باید گفت: خداوند متعال در قرآن کریم به شکل مبنایی با برده داری مبارزه کرد و همه انسانها را آزاد قرار داد و آنان را از یک پدر ومادر معرفی میکند و میفرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی[حجرات/ 13] ای مردم همانا ما شما را از یک مرد و زن آفریدم» امیرالمومنین(علیهالسلام) نیز در این راستا تاکید میفرماید: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ آدَمَ لَمْ يَلِدْ عَبْداً وَ لَا أَمَةً وَ إِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ أَحْرَار[1]ای مردم همانا حضرت آدم نه بردهای زاده و نه کنیزی پس همانا همه مردم آزادند» در جای دیگری می فرماید: «لَا تَكُونَنَّ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّا[2] مبادا برده غیر باشی، قطعا خداوند تورا آزد قرار داده است.» این بحث که بنیان آزادی انسان را خدوند متعال بنا نهاده روشنتر از این است که تبین بیشتری را بطلبد.
بردهداری یک معضل اجتماعی بود که در زمان بعث، به علت فراگیری بیش از حد، امکان ریشه کنی آن به صورت یکدفعه و آنی وجود نداشت و فقط باید تدریجی و پیوسته رقم می خورد، لذا اسلام برنامه دقیق و زمانبندى شدهای را براى آزادى بردگان ارائه کرد تا آزادى بردگان عکس العمل نامطلوبى در جامعه به وجود نیاورد. اسلام هرگز ابداع کننده بردگى نبوده است، بلکه در حالى ظهور کرد که مساله بردگى سراسر جهان را فرا گرفته و با تار و پود جوامع بشرى آمیخته شده بود.
آز آنجا که اگر نظام غلطى در بافت جامعهاى وارد شود ریشهکن کردن آن احتیاج به زمان دارد، و اگر اسلام طبق یک فرمان عمومى دستور مىداد همه بردگان موجود در آن را آزاد کنند، چه بسا بیشتر آنها تلف مىشدند، زیرا گاه نیمى از جامعه را بردگان تشکیل مىدادند، آنها نه کسب و کار مستقلى داشتند، و نه خانه و وسیلهاى براى ادامه زندگى، اگر در یک روز و یک ساعت معین همه آزاد مىشدند، یک جمعیت عظیم بیکار به وجود میآمد که هم زندگى خودش با خطر مواجه بود و هم ممکن بود نظم جامعه را مختل کند، و به هنگامى که محرومیت به او فشار مىآورد به همه جا حملهور شده و درگیرى و خونریزى به راه افتد.
لذا باید تدریجا آزاد میشدند، و کم کم آنان نیز جذب جامعه شوند، تا نه جان خودشان به خطر بیفتد، و نه امنیت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست این برنامه حساب شده را تعقیب کرد و بعد از مدتی با همین برنامه درست، اثری از برده داری در جامعه اسلامی نماند و بردگان نیز هیچ خطری در جامعه ایجاد نکردند.
_________________________________
پی نوشت
[1]. الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب، دار الکتب الإسلامية، تهران، 1407 ق، ج 8، ص 69.
[2]. نهج البلاغة، سید رضی، محقق دکتر صبحي صالح، هجرت، قم، ص 401.
نظرات
سلام و احترام
سوال اساسی که در مورد برداری وجود دارد این است که در دوران کنونی اگر شرائط فراهم باشد، آیا اسلام دوباره اجازه به گرفتن برده میدهد یا خیر!؟
با سلام
اسلام دوباره اجازه به گرفتن برده نمیدهد و این کار را با بستن سرچشمه هاى بردگى انجام داده است.
بردگى در طول تاریخ اسباب فراوانى داشته که امروزه همه انها مردود است، نه تنها اسیران جنگى و بدهکارانى که قدرت بر پرداخت بدهى خود نداشتند به صورت برده درمى آمدند که زور و غلبه نیز مجوز برده گرفتن و بردهدارى بود اما اسلام جلو تمام این مسائل را قاطعانه گرفت، زیرا خداوند متعال در قرآن کریم به شکل مبنایی با برده داری مبارزه کرد و همه انسانها را آزاد قرار داد و آنان را از یک پدر ومادر معرفی میکند و میفرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی[حجرات/ 13] ای مردم همانا ما شما را از یک مرد و زن آفریدم» امیرالمومنین(علیهالسلام) نیز در این راستا تاکید میفرماید: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ آدَمَ لَمْ يَلِدْ عَبْداً وَ لَا أَمَةً وَ إِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ أَحْرَار[1]ای مردم همانا حضرت آدم نه بردهای زاده و نه کنیزی پس همانا همه مردم آزادند» در جای دیگری می فرماید: «لَا تَكُونَنَّ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّا[2] مبادا برده غیر باشی، قطعا خداوند تورا آزد قرار داده است.» این بحث که بنیان آزادی انسان را خدوند متعال بنا نهاده روشنتر از این است که تبین بیشتری را بطلبد.
آنچه به نظر میرسد، شما در نوشتار خویش دچار مغالطه شدهاید و مقصود از برده داری که در اسلام وجود داشته است، را درک نکردهاید، زیرا بین برده داری که در عرف وجود دارد و برده داری که در اسلام بیان شده است، تفاوت است. برای مقصود از برده داری در اسلام به این نوشتار مراجعه کنید«برده داری در اسلام »
و آنچه در برده داری اسلام مطرح است، این است که فرد به گونهای عمل می کند که دیگر آزادی که از سوی خداوند به وی داده شده از وی سلب میگردد، به همین خاطر این گونه نیست که آزادی همیشه مقدس و محترم باشد، آنچنان که شما سعی کردهاید آن را از حدیث امام علی(علیهالسلام) استفاده کنید. به همین خاطر شهید مطهری میفرماید: «ملاک شرافت و احترام آزادی انسان این است که انسان در مسیر انسانیت باشد، انسان را در مسیر انسانیت باید آزاد گذاشت نه انسان را در هر چه خودش انتخاب میکند و لو بر ضد انسانیت باشد.»[ فلسفه ی اخلاق، شهید مطهری، ص۳۵۹-۳۵۵.] به همین خاطر اگر شخصی بر ضد انسانیت قیام کند، چرا باید وی را آزاد گذاشت، و وی را در بند نکرد.
جناب کمالی آیات [فرقان/44؛ اعراف/179] هیچ تائیدی بر برده داری نیست، و برنامه اسلام ریشه کنی تدریجی و مدیریت شده این معزل اجتماعی است، زیرا اگر اسلام طبق یک فرمان عمومى دستور مى داد همه بردگان موجود در آن را آزاد کنند ، چه بسا بیشتر آنها تلف مىشدند، زیرا گاه نیمى از جامعه را بردگان تشکیل مىدادند، آنها نه کسب و کار مستقلى داشتند، و نه خانه و لانه و وسیله اى براى ادامه زندگى .
در این زمینه می توانید به مقالات متعددی که در زمینه آزاد سازی تدریجی بردگان در اسلام آمده مراجعه کنید اسلام دوباره اجازه به گرفتن برده نمیدهد و این کار را با بستن سرچشمه هاى بردگى انجام داده است.
اگر در یک روز و یک ساعت معین همه آزاد مىشدند یک جمعیت عظیم بیکار ظاهر مىگشت که هم زندگى خودش با خطر مواجه بود و هم ممکن بود نظم جامعه را مختل کند، و به هنگامى که محرومیت به او فشار مىآورد به همه جا حملهور شود و درگیرى و خونریزى به راه افتد .اینجا است که باید تدریجا آزاد شوند، و جذب جامعه گردند ، نه جان خودشان به خطر بیفتد ، و نه امنیت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست این برنامه حساب شده را تعقیب کرد .
این برنامه مواد زیادى دارد در اینجا اجمالا فقط ماده اول یعنی بستن سرچشمه هاى بردگى مطرح مى شود:
بردگى در طول تاریخ اسباب فراوانى داشته که امروزه همه انها مردود است، نه تنها اسیران جنگى و بدهکارانى که قدرت بر پرداخت بدهى خود نداشتند به صورت برده درمى آمدند که زور و غلبه نیز مجوز برده گرفتن و بردهدارى بود اما اسلام جلو تمام این مسائل را قاطعانه گرفت، زیرا خداوند متعال در قرآن کریم به شکل مبنایی با برده داری مبارزه کرد و همه انسانها را آزاد قرار داد و آنان را از یک پدر ومادر معرفی میکند و میفرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی[حجرات/ 13] ای مردم همانا ما شما را از یک مرد و زن آفریدم» امیرالمومنین(علیهالسلام) نیز در این راستا تاکید میفرماید: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ آدَمَ لَمْ يَلِدْ عَبْداً وَ لَا أَمَةً وَ إِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ أَحْرَار[1]ای مردم همانا حضرت آدم نه بردهای زاده و نه کنیزی پس همانا همه مردم آزادند» در جای دیگری می فرماید: «لَا تَكُونَنَّ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّا[2] مبادا برده غیر باشی، قطعا خداوند تورا آزد قرار داده است.» این بحث که بنیان آزادی انسان را خدوند متعال بنا نهاده روشنتر از این است که تبین بیشتری را بطلبد.
برده داری از هر شکل و نوعش مورد پسند و انسانی نیست چنانکه کوروش کبیر هم در منشور حقوق بشر دستور برانداختن برده داری از هر شکل و نوعش در همه کشورهای متصرفه اش را داد ، در ایران باستان برده داری نبوده بلکه کارگران مزد میگرفتند برای کار
هر ملیتی که زیر چتر امپراطوری ایران می امد از این قانون بهره مند میشد
با سلام و احترام
جناب آندیا گرامی: لازم به ذکر است در هیچ قسمت از منشور کورش سخنی از لغو بردهداری نیست. او هیچگاه بردهداری را لغو نکرد. تنها اسیران یهودی را از بند آزاد نمود، برای اطلاع بیشتر آدرس ذیل و لینک های مرتبط را مطالعه فرمائید.
http://www.adyannet.com/fa/news/10935
موفق و پیروز باشید
پس اینکه میگند کوروش دست پرورده یهود هست و الان هم یهود اون رو بزرگ میکنند حقیقت داره؟ این راسته که از کوروش هیچ سند معتبری غیر از سخنان بی سر و ته یهود نیست؟
سلام بر شما :
جناب رضایی وقتی از برده داری صحبت میشود امپراطوری ایران زمان کوروش برده داری وجود نداشته که بخواهد لغو گردد ، در زمان کوروش کبیر کارگر و کارمند و حقوق بگیر وجود داشته طبق کتبیه هایی که موجود هست و کتابهای زیادی هم درهمین مورد وجود دارد که در ایران هم چاپ شده و حتی اندازه و حقوق و نوع اونها رو هم با جزییات نوشته
منظور از لغو برده داری سرزمینهای متصرفه ای بوده که به این امپراطوری عظیم ملحق میشدن و از برده داری خلاص میشدن چیزیزکه در ان زمان در مصر و چین و عربستان و بابل و … رایج بوده در ایران زمان کوروش بزرگ نبوده است و منشور کوروش در بند ۲۵ و ۲۶ بوضوح دستور لغو برده داری در سرزمین متصرفه اش را میدهد و این سندی است که میتوان فهمید که زمان این پادشاه قوانین مدون به چه صورتی بوده است هم در خود امپراطوری هم برای سرزمینهایی که به او ملحق میشدن چنانکه :
خط 25. وضع داخلی بابل و جایگاههای مقدسش قلب مرا تکان داد ... من برای صلح کوشیدم. نـَبونید، مردم درمانده بابل را به بردگی کشیده بود، کاری که در خور شأن آنان نبود.
خط 26. من برده داری را برانداختم. به بدبختیهای آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند.
پس این سخن شما درست نیست
ممنون
درمورد لینکی که دادید ذکر نکات زیر ضروری است:
۱. برده یعنی چه و اصولا برده کیست ؟ وقتی کوروش در منشور خود عنوان میکند که :
من امروز اعلام می کنم که هر کسی آزاد است که هر دینی را که میل دارد بپرستد و در هر نقطه که میل دارد سکونت کند مشروط بر اینکه در آنجا حق کسی را غصب ننماید و هر شغلی را که میل دارد پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو که مایل است به مصرف برساند مشروط بر اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند. هیچ کس را نباید به مناسبت تقصیری که یکی از خویشاوندانش کرده مجازات کرد .من برده داری را برانداختم. به بدبختی های آنان پایان بخشیدم .
یا در همین منشور عنوان میکند که :
من تا روزی که پادشاه ایران هستم نخواهم گذاشت کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد من حق وی را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد.من تا روزی که پادشاه هستم نخواهم گذاشت مال غیر منقول یا منقول دیگری را به زور یا به طریق دیگر بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال ، تصرف نماید و من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت که شخصی دیگری را به بیگاری بگیرد و بدون پرداخت مزد وی را به کار وا دارد.
آیا با این تفاسیر برده داری را در زمان خودش برنیانداخته یا دست کم برده داری در زمان او غیر قانونی نبوده است ؟ چرا بوده است و این همان فرقی است که بین این پادشاه با دیگر پادشاهان دیگر ایران و پادشاهان سراسر دنیا وجود دارد همانی که عزیزش کرد
۲. در زمان بقیه پادشاهان هخامنشی ممکن است هر اتفاقی انهم بصورت محدود افتاده باشد و من منکر انها نمیشم چه بصورت قانونی انجام شده باشد و یا غیر قانونی برده داری شده باز هم من انرا انکار نمی کنم چنانکه برده داری روش معمول در دنیای ان زمان در همه جوامع بوده که در ایران بازهم محدودتر بوده است اما دست کم قوانین مترقی کوروش بزرگ او را از دیگران متمایز کرده است
۳. توجه بدارید که تاریخ را از دید چه کسی ورق میزنید از دید یک رومی یا یونانی که رقیب یا دشمن ایران بودن یا از دید یک سند ایرانی ، اینها با هم تفاوت دارد.
تاریخ گویای وضعیت هست که نه سیاه نمایی میکند نه بزرگ نمایی و انچه به رخ میکشد حقیقتی است که برای دیدنش باید زحمت کنار زدن خاکهای زمان را بخود داد که نباید آنرا به هیچ زمانی و هیچ طرفی آلوده کرد
ممنون
با سلام و احترام
جناب آندیا گرامی: بهتر بود مباحث خود را درقسمت نظرات همان مطلب مطرح می کردید تا پاسخ مناسبی از نویسنده مطلب می گرفتید هرچند که اشکالات شما در مقاله پاسخ داده شده ولی به هرحال مباحث را در قسمت نظرات آدرس ذیل مطرح بفرمائید:
http://www.adyannet.com/fa/news/10935