ادله بسیاری بر اثبات خداوند متعال وجود دارد که هرگونه شک و شبههای را از انسان میزداید.
شبهه: خدا خارج از محدوده فهم و درک بشر است، پس نمیتوان آنرا اثبات یا رد کرد. ادیان میگویند خدا از محدوده عقل خارج است، اما آنرا عقلی میدانند و وجود آن را فرض میگیرند، اما ما عدم آن را فرض میگیرم.
پاسخ:
شبهه کننده در این سخن، با خلط بین اثبات و فهم کنه ذات الهی، در صدد است از نفی فهم کنه ذات خداوند، عدم وجود خدا را نتیجه بگیرد، در حالیکه این برداشت کاملا اشتباه است و علمای دین هرگز چنین سخنی نگفتهاند.
لذا در پاسخ به این شبهه میگوییم:
نکته اول: علمای اسلام اعم از فلاسفه، متکلمین و عرفا، برای اثبات وجود خداوند متعال ادله عقلی بسیاری مطرح کرده و به تبیین عقلی و دقیق آنها پرداختهاند، ادلهای که بر مبنای براهین منطقی استوار بوده و کاملا عقلی هستند، مانند برهان امکان و وجوب ابن سینا، برهان حدوث، برهان حرکت و... لذا اینچنین نیست که ما وجود خداوند متعال را فرض بگیریم و هیچ دلیل عقلی بر اثبات وجود خدا نداشته باشیم.[1]
نکته دوم: آنچه توسط ادیان نفی میشود، فهم کنه ذات ربوبی و فهم دقیق وجود خداوند متعال است، نه اثبات آن؛ برای روشن شدن بحث به این مثال توجه کنید، فرض کنید دیوار گرم شده و ما با دست گذاشتن روی دیوار متوجه میشویم که دیوار گرم شده و چون میدانیم دیوار به خودی خود گرم نمیشود، عقل ما تشخیص میدهد حتما عاملی خارجی دیوار را گرم کرده است، لذا میگوییم حتما علتی خارجی وجود دارد و دیوار را گرم کرده است، اما نمیدانیم آن عامل چیست، آیا خورشید است، آیا بخاری است، آیا آتش است و... حال سوال این است که آیا از اینکه نمیدانیم آن عامل چیست، میتوان نتیجه گرفت عاملی وجود ندارد؟ هرگز، چون عقل بشری میگوید دیوار به خودی خود گرم نمیشود، پس حتما عاملی دارد و لو ما ندانیم آن عامل چیست.
در اینجا نیز میگوییم آنچه توسط ادیان نفی میشود، فهم کنه ذات ربوبی است، یعنی ما نمیدانیم دقیقا خدا چه موجودی است، چگونه حیاتی دارد و... چون ما محدودیم و او نامحدود، یعنی چون خدا محدود نیست، جنس و فصل ندارد، لذا قابل فهم و درک مفهمومی نیست و تنها باید او را شهود کرد و به اندازه ظرفیت وجودی خود او را درک کرد. اما این سخن به معنای عدم وجود خدا نیست، ادله بسیاری بر اثبات خداوند متعال وجود دارد که هرگونه شک و شبههای را از انسان میزداید.
نکته سوم: آنچه قابل فهم نیست کنه ذات ربوبی است، نه فهم مقام صفات و اسمای الهی؛ اگر به کتب کلامی مراجعهای داشته باشیم خواهیم دید بعد از اثبات خداوند متعال به اثبات صفات الهی میپردازند و صفات را به دو دسته صفات ذات و صفات فعل تقسیم میکنند و اثبات میکنند خدا باید تمام صفات کمالی مانند علم، قدرت و حیات را داشته باشد، اثبات میشود خدا بینیاز است و هیچ نیازی به کسی و چیزی ندارد. لذا به اندازه عقل و توان بشر میتوان خدا را در مقام صفات و اسما شناخت، بلکه میتوان هر نوع نقص و کمبودی را از او نفی کرد و با قطعیت گفت ذات او کامل است و هیچ نقص و هیچ نیازی ندارد، لذا خدا جسم نیست، خدا خواب و خوارک و پوشاک و ... ندارد، خدا جهل و عجز و ناتوانی ندارد، قدرت او بر همه عالم سیطره دارد و مدیر و مدبر عالم است.[2]
بنابراین باید بین مقام اثبات خدا، مقام اسما و صفات و کنه ذات ربوبی، فرق گذاشت و گفت آنچه قابل فهم نیست و از درک بشر، بلکه از درک تمام مخلوفات فراتر است، فهم کنه ذات خداوند متعال است و فهم دقیق وجود او، اما آدمی با همین دانش محدود خود و با همین عقل ناقص خود میتواند اسما و صفات او را بشناسد و خداوند متعال را در مقام اسما و صفات توصیف کند.
________________________
[1]. برای مطالعه بیشتر به کتاب «تبیین براهین اثبات خدا» از آیت الله جوادی آملی مراجعه کنید.
[2]. برای مطالعه بیشتر به کتاب «الهیات علی هدی کتاب و السنه» از آیت الله سبحانی جلد اول مراجعه کنید.
شبهه: خدا خارج از محدوده فهم و درک بشر است، پس نمیتوان آنرا اثبات یا رد کرد. ادیان میگویند خدا از محدوده عقل خارج است، اما آنرا عقلی میدانند و وجود آن را فرض میگیرند، اما ما عدم آن را فرض میگیرم.
پاسخ: آنچه توسط ادیان نفی میشود، فهم کنه ذات ربوبی است، یعنی ما نمیدانیم دقیقا خدا چه موجودی است، چگونه حیاتی دارد و... چون ما محدودیم و او نامحدود، یعنی چون خدا محدود نیست، جنس و فصل ندارد. اما این سخن به معنای عدم وجود خدا نیست، ادله بسیاری بر اثبات خداوند متعال وجود دارد که هرگونه شک و شبههای را از انسان میزداید.