هر چند سگ، دارای صفات خوبی است؛ ولی نجاست او از مسلمات است.
آیات قرآن کریم تصریح در نجاست سگ ندارد؛ ولی به گونهای از سگ صحبت میکند که به یقین نمیتوان از آن پاک بودنش را ثابت کرد؛ زیرا زمانی که در مورد سگ اصحاب کهف صحبت میکند، محل سکونتش را از آنها جدا معرفی میکند و این دلالت بر جدا بودن محل سکونت سگ از محل سکونت انسان دارد.
سگ شکاری آموزش دیده
همچنین آنجا هم که در مورد خوردن شکار سگ صحبت می کند، نیز بحث در مورد سگ شکاری آموزش دیده است، نه هر سگی!
از طرفی همین آیه، [آیه سگ شکاری تعلیم دیده] در مقام بیان حلیت است، زیرا ابتدای آیه از حلیت سوال شده است، «يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ؛[1] از تو سؤال مىكنند چه چيزهايى براى آنها حلال شده است» پس در مقام بیان اصل حلال بودن شکار سگ آموزش دیده است، نه اینکه از گوشت شکار شده توسط سگ آموزش دیده، بدون شستشو بخورید! هرگز در مقام بیان این نیست که نشسته بخورید! تا نتیجه آن طهارت سگ باشد![2]
پس آیه در مقام بیان حلال بودن شکار سگ است نه خوردن بدون شستشوی آن!
از طرف دیگر آیه قرآن، صراحت در سگ شکاری آموزش داده شده دارد نه هر سگی!«مُكَلِّبينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّه؛[3] سگهاى شكارى که از آنچه خداوند به شما تعلیم داده به آنها یاد دادهاید.» همانگونه که روایات نیز این تصریح آیه را تائید کرده و آن را مخصوص سگ شکاری دانسته است.[4]
توهم تعارض بین روایات
روایات نیز با هم هرگز تعارض ندارند؛[5] زیرا روایات در مورد سگ، به صورت مطلق و مقید آمده است.
یک دسته به صورت مطلق می گوید از صید کلب «سگ» بخورید.[6]
دسته دیگر سگ را با قید آموزش دیده و شکاری میآورد، از صید سگ تعلیم دیده بخورید.[5] و این از مسلمات است که اهل علم، مطلق را بر مقید حمل می کنند؛ پس همه موارد را به «سگ تعلیم دیده شده» حمل میشود.
همچنین روایاتی که در مورد نجاست سگ آمده است نیز دو دستهاند، یک دسته روایاتی که همراه با سگ، کلمه «نجس» به کار رفته است[7] و دستهای دیگر کلمه «نجس» ندارد؛ ولی احکام نجاست را بار کرده است،[8] پس باز هم نمیتوان از آن حکم به طهارت سگ را استفاده کرد.
سُستترین دلیل
از همه سخیفتر اینکه کسی بگوید: «اینکه همه سگسانان، مانند گرگ و شغال و... پاک هستند؛ دلیل بر این است که سگ نیز پاک باشد!» عجیب تر اینکه این را دلیل عقلی میگیرد!
نخست اینکه: این استدلال سُست، دلیل عقلی نیست؛ بلکه قیاس است. از طرفی در فقه، استدلال به قیاس نیز باطل است.
اهل بیت علیهم السلام عدل قرآن
اگر حکمی در قرآن نباشد، باید به اهل بیت علیهم السلام رجوع کرد؛ زیرا «وَ مَا آَتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛[9] ای مردم هر چه را پیامبر به شما دستور داد، اجرا کنید و هر چه را نهی کرد باز ایستید.» همچنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «من دو چیز گرانبها را در میان شما به امانت مى گذارم که این دو از هم جدا نمى شوند.»[10]
پس اگر چیزی در قرآن یافت نشد، باید آن را در سخنان اهل بیت علیهم السلام که عدل قرآن هستند، جستجو کرد. و مجموع سخنان اهل بیت علیهم السلام صراحت در نجاست سگ است که در ابواب مختلف وسائل الشیعه آمده است.[11]
سخن بزرگان در نجاست سگ
بزرگانی مانند آیت الله خویی، نه تنها به نجاست سگ تصریح کردهاند و نجاست سگ و خوک را ذاتی میدانند؛[12] بلکه بر نجاست سگ، گاه با ادعای «اجماع»، گاه با کلمه «بلاخلاف» برخی با جمله «هو من مذهب علمائنا اجمع» و... تصریح کردهاند؛ حتی بسیاری از علمای اهل تسنن نیز به نجاست سگ حکم کردهاند.[13]
پی نوشت
[1]. سوره مائده، آیه4.
[2]. کتاب الطهاره، امام خمینی، ج3، ص216.
[3]. سوره مائده، آیه4..
[4]. تفسیر قمی، ج1، ص162.
[5]. بحوث فی شرح العروة، صدر محمدباقر، ج3، ص220.
[6]. تفسیر عیاشی، ج1، ص294؛ کافی، ج6، ص203.
[7]. کافی، کلینی، ج6، ص203.
[7]. وسائل الشیعه، حر عاملی، ج1، ص227.
[8]. همان، ص226.
[9]. سوره حشر، آیه7.
[10]. تفسیر قمی، ج2، ص345.
[11]. رک، ابواب نجاست سگ در کتاب های روایی و فقهی.
[12]. التنقيح في شرح العروة الوثقى، الطهارة2، ص،36.
[13]. دلیل العروة الوثقی، حلی حسین، ج1، ص429.
هر چند در قرآن کریم به نجاست سگ تصریح نشده است؛ ولی از لابلای آیات، به کمک روایات قطعی، نجاست آن مسلَّم است.