چالش هژمونی آمریکا حاصل نظم جدید جهانی

07:55 - 1401/02/24

شرایط کنونی نظام بین‌الملل، عمیقاً به مرحله بلوغ برخی قدرت‌های بزرگ و ورود آنها به تعارض با قدرت هژمون شباهت دارد، تا جایی‌که اساساً انتساب «هژمون» به آمریکا را دچار چالش کرده است.

پایان هژمونی نظام سلطه

چندی پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی،  در دیدار صدها نفر از دانشجویان و اعضای تشکل‌های دانشجویی فرمودند: «امروز جهان در آستانه یک نظم جدید بین‌المللی است که این نظم، بعد از دوران نظم دو قطبی جهان، و نظریه نظم جهانِ تک قطبی در حال شکل گیری است که البته در این دوره آمریکا روز به روز ضعیف‌تر شده است.»

ایشان افزودند: «قضایای جنگ اخیر اوکراین را باید عمیق‌تر و در چارچوب شکل‌گیری نظم جدید جهانی دید که احتمالاً فرآیندهای پیچیده و دشواری، در پی آن شکل خواهد گرفت. نظم در عرصه سیاست معانی و ابعاد مختلفی دارد‌.»

از یک بُعد، نظم به منزله سلسله مراتب جهانی، و از بُعد دیگر نظم به مثابه رژیم ها، الگوهای رفتاری، قوانین و مقررات بین‌المللی و از بُعد سوم نظم، مترادف با روح و فلسفه سیاسی و اقتصادی حاکم بر مناسبات و ترتیبات بین المللی است.

در هر سه قلمرو، ایران در قامت یک قدرت منطقه‌ای با تاریخ و ارزش های اسلامی و باستانی، می تواند با پیش گرفتن بینشی جامع و سیاستگذاری سنجیده در حوزه های گوناگون به ویژه در اقتصاد و تجارت بین‌الملل، سهم تاریخی خود را در این دوران گذار دریافت کند.

شرایط کنونی نظام بین‌الملل، عمیقاً به مرحله بلوغ برخی قدرت‌های بزرگ و ورود آنها به تعارض با قدرت هژمون شباهت دارد، تا جایی‌که اساساً انتساب «هژمون» به آمریکا را دچار چالش کرده است.

در این چهارچوب، چین اصلی‌ترین و جدی‌ترین بازیگر رقیب آمریکا معرفی می‌شود. همین، مبنایی بود تا آمریکا در اواخر سال ۲۰۱۱، راهبرد چرخش به آسیا را اعلام کند و از افزایش اولویت آسیا در سیاست خارجی خود سخن بگوید. "جان مرشایمر" دانشمند علوم سیاسی آمریکایی که یک رئالیست تهاجمی محسوب می‌شود بر این باور است که سرریز توسعه اقتصادی چین به حوزه نظامی، قطعی است و بنابراین، جنگ، سرنوشت محتوم آمریکا و چین خواهد بود.

روسیه اما در سطحی متفاوت از چین، وارد منازعات ژئوپلیتیکی و رقابت آشکار در میان بحران‌ها با آمریکا شده است. آنچه هفته‌ها است در اوکراین می‌گذرد، نمونه بارز تقابل میان دو قدرت برای حفظ - تغییر مرزهای قدرت‌افکنی است؛ توسعه ناتو به مرزهای روسیه با پیوستن اوکراین به ناتو، در ادراک مقامات روسی، نزدیک‌ترشدن تهدید تلقی شد و بنابراین باعث انتخاب گزینه نظامی از سوی روسیه گردید.

اگر روسیه در این نبرد بتواند به اهداف خود دست‌یابد و عملاً پیروز این معرکه باشد، عملاً یک قدرت‌نمایی سطح بالا در مقابل خواسته‌های توسعه‌طلبانه آمریکا رخ داده و اگر شکست بخورد، باز هم بعید است سطح و عمق روابط آمریکا و روسیه مانند گذشته باشد.

به‌نظر می‌رسد آنچه در عمل رخ خواهد داد، نوعی پیروزی نسبی برای روس‌ها خواهد بود، به‌گونه‌ای که هیچ‌یک از طرفین احساس شکست مطلق نداشته باشند. البته حتی پیروزی قاطع روسیه در جنگ اوکراین هم صرفاً یک تکه مهم از پازل تغییر نظم خواهد بود، نه گام نهایی و تمام‌کننده آن. به‌خصوص که هنوز بازیگر قدرتمندی چون چین، در ورود به مباحث این جنگ، رویکردی اصولی و البته احتیاط‌آمیز دارد.

اگر اینگونه به تغییر نظم نگریسته شود، عملاً کشورهایی همچون جمهوری اسلامی ایران نیز می‌توانند در مقیاسی منطقه‌ای و حتی بین المللی، به تغییر نظم کمک کنند.

البته پیش‌زمینه همه اینها، شناسایی دقیق و عمیق روندهای منطقه‌ای و جهانی است تا نه تنها غافل‌گیری راهبردی در مسیر دستیابی به منافع و امنیت ملی رخ ندهد، بلکه جمهوری اسلامی ایران بتواند در معماری امنیتی و سیاسی آینده، مشارکتی معنادار داشته باشد.

در هر حال به‌نظر می‌رسد آنچه در قالب «موازنه نرم» در مقابل هژمون در ادبیات روابط بین‌الملل مطرح شده، می‌تواند فرایند تغییر نظم را با سرعتی بیشتر پیش برد و سرآغاز پایان هژمونی ایالات متحده آمریکا بر جهان قلمداد شود.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 2 =
*****