مرز تقیه و جهاد تبیین

11:30 - 1401/08/05

تقیه از آموزه‌های اعتقادی بسیار معقول شیعیان است. عدم دقت در معنای آن یا خلط در تشخیص موارد آن، می‌تواند در جهاد تبیین نقص و کوتاهی ایجاد کند. از این رو ترک جهاد به بهانه تقیه و نیز اقدامات مخرب به بهانه تبیین مردود است.

مفهوم شناسی تقیه

تقیه یکی از اعتقادات شیعیان است که بسیار مورد هجوم قرارگرفته است. تقیه تفاوت اساسی با نفاق دارد، واژه تقیه در لغت به معنای پرهیز، نگاه‌داری و پنهان کردن است.[1] در اصطلاح هر پنهان کردنی تقیه نیست، بلکه تقیه پنهان کردن مذهب و اعتقاد خویش یا خودداری از اظهار آن، در مواردی که ضرر جانی یا مالی متوجه شخص باشد، است.[2] دقت شود که نفاق پنهان کردن شرک و کفر ولی تقیه پنهان کردن ایمان است.

ازجمله واژگانی که ممکن است با تقیه خلط شود، اصطلاح جهاد تبیین است که بسیار مورد تأکید مقام معظم رهبری قرارگرفته است. این اصطلاح نیز [مانند نفاق] ممکن است در مقام فهم یا اجرا با مسئله تقیه اصطکاک و برخورد داشته باشد و باعث کج‌فهمی و انحراف شود.

اگر تقیه را درست متوجه نشویم ممکن است به بهانه تقیه از انجام جهاد تبیین، بازبمانیم و اگر در درکِ حدود جهاد تبیین دچار اختلال شویم، ممکن است به نام جهاد تبیین باعث شعله‌ور شدن آتش آشوب و تفرقه شویم و جان شیعیان را به خطر بی اندازیم. شاید ازلحاظ مفهومی تفاوت جهاد تبیین و تقیه روشن باشد، اما در اجرا و تطبیق احتمال سوءبرداشت زیاد است.

ماهیت جهاد تبیین
جهاد تبیین، جهاد رسانه‌ای است که در جنگ بین روایت‌ها باعث رسوا شدن روایت‌های دروغ دشمنان اسلام و انقلاب می‌شود. در این جهاد عظیم، گاهی روشنگری و بیان حقیقت در بحبوحه و گرماگرم جوششِ احساسات و فضایی پرتنش انجام می‌شود و باعث می‌شود که شخص تبیین‌گر مورد هجوم و ترور شخصیتی وسیع قرار بگیرد. گاهی حتی جان جهادگر عرصه تبیین یا جان طرفداران حقیقت، بابیان حقایق به خطر می‌افتد. از طرفی ترک جهاد تبیین فساد عظیمی به دنبال دارد، حدومرز حق‌‌گویی کجاست؟!

مرز تقیه و جهاد تبیین
برای جدا شدن تقیه، محافظه‌کاری و نفاق توجه به این شرایط لازم است:

1. پنهان کردن حق، درجایی که اظهار آن هیچ اثر روشنگری و تبیین ندارد و برخلاف آن اثری منفی یا تهدیدآمیز برای حقایق دارد واجب است. جهاد تبیین درجایی معنا پیدا می‌کند که تبیین بتواند اتفاق بیافتد.

2. بین ضررهای شخصی با ضررهای عمومی، بین ضررهای غیرقابل‌جبران و اساسی با ضررهای جزئی تفاوت است. اگر برای دورماندن از ضرر و اذیت جزئی و شخصی بخواهیم حقیقت را کتمان کنیم، تقریباً جهاد تبیین را باید تعطیل کرد. برخی افراد محافظه‌کاری و عافیت‌طلبی خود را پشت عنوان تقیه پنهان می‌کنند. برای مثال از دست دادن برخی دنبال کنندگان یا ترس از عصبانیت و فحاشی برخی شیاطین رسانه‌ای نمی‌تواند توجیه عاقلانه‌ای برای ترک جهاد باشد.

3. جایز بودن تقیه به اهمیت آن مطلب حق و جایگاه فرد تقیه‌کننده نیز مربوط است.  برای مثال پیامبران الهی علیهم‌السلام اصلاً نمی‌توانند در اصل دعوت مردم به توحید و معاد تقیه کنند، زیرا اساس مأموریت ایشان همان رساندن پیام الهی و بیان حقیقت عظیم توحید است. بسیاری از پیامبران در این راه جان، آبرو و اموال خویش را فدا کرده‌اند.[3] جهادگران عرصه تبیین باید به میزان اهمیت مسئله‌ای که قرار است بیان شود، توجه کنند.

4. در تقیه درجات و مراتب نیز باید رعایت شود. اگر با بیان حقیقت در لفافه و بیان کنایه‌آمیز یا طنز بتوان هم حقیقت را بیان کرد و هم جانِ طرفداران حق را محافظت کرد و جلوی مفاسد را گرفت، دیگر نوبت به سکوت و کتمان حقیقت نمی‌رسد. اگر با سکوت هدف از تقیه تأمین می‌شود، دیگر همراهی ظاهری با اهل باطل لازم نیست. برخی افراد به بهانه تقیه با کمترین توجیه عقلانی از جهاد تبیین دست می‌کشند و با اهل دروغ و باطل هم‌زبان می‌شوند و بر جبهه حق حمله می‌کنند.

در جهاد تبیین درک کردنِ عواملی مانند میزان اهمیت و جایگاه حقیقتی که بیان می‌شود، میزان اثرگذاری بیان حقیقت، شخصی یا عمومی بودن احتمال آسیب، جزئی یا اساسی بودن احتمال ضرر و دقت در روش‌های بیان مطلب، می‌تواند ما را از دچار شدن به ترس و محافظه نجات دهد و در اجرای صحیح جهاد تبیین یاری دهد.

پی‌نوشت:
[1]. اﺑﻦ‌ﻣﻨﻈﻮر، جمال‌الدین، ﻟﺴﺎن اﻟﻌﺮب، چاپ سوم، انتشارات دار صادر، 1414ق، ذیل وقی.
[2]. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه،چاپ اول، انتشارات دانشگاه تهران، 1385، ذیل واژه تقیه.
[3]. آیین رحمت، تقیه: https://b2n.ir/x33857.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 19 =
*****