اسلام به دلیل جامعیت و سازگاری آموزههای آن با سرشت خدادادی انسان، هرگز با اندیشه خودساخته توتالیتر، قابل مقایسه نخواهد بود.
واژه توتالیتر به معنای جامع، همهگیر و یکّهتاز آمده است و در اصطلاح علوم سیاسی به طور معمول به تشکیلات و حکومتهایی گفته میشود که خواهان فراگیر شدن نقش حکومت، در همه عرصههای جامعه هستند، به عبارت دیگر به ایدئولوژی یا جنبشی که طرفدار فراگیر شدن یک قدرت است، توتالیتر [توتالیتاریسم] گویند.[1] که دارای خصوصیات منحصری است.[2]
توجه به این نکته بسیار ضروری است که بین دیدگاه توتالیتر و اسلام، تفاوتهای اساسی وجود دارد که به چند نمونه آن اشاره میشود:
یک. توتالیتر دیکتاتورمحور و اسلام، عدالتمحور
استبداد و دیکتاتوری، در تار و پود اندیشه توتالیتر نمایان است، در حالیکه اساس اسلام و آموزههای آن با هر گونه دیکتاتوری مبارزه میکند، زیرا خواست اسلام، نهادینه شدن آموزههایی است که در سرشت و فطرت همه انسانها به طور مشترک قرار دارد و خواه ناخواه انسان به دنبال تحقق آن است، هر چند در تطبیق مصادیق دچار اشتباه میشود، بنابراین اسلام با هر گونه ظالم مستکبر و دیکتاتور، در زمینه فرهنگی،[2] اقتصادی،[3] حکمرانی[4] و... مبارزه میکند، چراکه خواهان اجرا و فراگیری عدالت، توسط عموم مردم، با راهنمایی و هدایت فرستاده خداست.[5]
دو. تفاوت اساسی در ضرورت وجود رهبری
هسته مرکزی اندیشه توتالیتر، وجود رهبری است که هدفی جز، سرکوبی مخالفان ندارد، از اینرو بر مدار هیچ قانونی پایبند نیست.
این در حالی است که وجود رهبر در اسلام، هرچند از ضروریات است، ولی رهبر آنها اگر نخستین گل سرسبد عالم، پیامبر صلیاللهعلیهوآله هم باشد، باز خود را مقید به اجرا کردن قوانین الهی میداند،[6] آن هم قوانینی که منافعش، برای عموم مردم است، نه برای عدهای خاص![7]
سه. تفاوت در نگاه به عموم مردم
اندیشه توتالیتر، با قرار دادن قدرت سیاسی در دست یک حزب، حکمرانی، نظارت و کنترل همه بنیادهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اخلاق خصوصی مردم را تحت اختیار آن قرار میدهد و دست هر گونه تشکّل، نظارت و دخالت مردمی را قطع میکند، در صورتی که نظام اسلام، برای مشارکت دادن مردم در امور مختلف اهمیت قائل شده است، مانند:
-مشارکت در عدالت گستری: «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»؛[8] «تا مردم قیام به عدالت کنند»،
-مشارکت در انجام وظیفه همگانی، نسبت به امر به معروف و نهی از منکر،[9]
-مشارکت در احساس مسئولیت، نسبت به همدیگر: «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِه»؛[10] «همه شما (همانند چوپان) سرپرست هستيد و همه شما درباره زير دستانتان بازخواست مىشويد» و حتی انتقاد سازنده از مسئولان بالادستی.[11]
بنابراین نظام اسلام، با اندیشه خودساخته توتالیتر، هرگز قابل مقایسه نخواهد بود.
پی نوشت:
[1]. بیات، عبدالرسول، فرهنگ واژهها، موسسه اندیشه و فرهنگ دینی، 1390ش، ص229.
[2]. هانا آرنت، توتالیتاریسم، ترجمه محسن ثلاثی، نشر ثالث، 1401ش، چاپ26، ص 19.
[2]. مبارزه با سامریها، طه: 85.
[3]. مبارزه با اندیشه قارونی، قصص: 78.
[4]. مبارزه با فرعونیت، طه: 24.
[5]. حدید: 25.
[6]. نحل: 44.
[7]. سبأ: 47.
[8]. حدید: 25.
[9]. توبه: 71.
[10]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، داراحیاءالتراث العربی، 1403ق، چاپ دوم، ج72، ص38.
[11]. شریف رضی، محمدبن حسین، نهج البلاغه، صبحی، هجرت، 1414ق، چاپ اول، ص439.