عثمانبنعفّان در دوران خلافتش نتوانست رضایت مردمی را جلب کند و در دوران او، تبعیضها و ناعدالتیها به اوج خود رسید. امیرالمؤمنین علیهالسلام به او هشدار دادند و از سرنوشت شوم امام و رهبر ظالم آگاهش کردند که به بدترین عذاب در جهنم، دچار خواهد شد.
مسئله جانشینی و خلافت خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله اساسیترین چالشی است که امت مسلمان تا به امروز با آن روبرو بوده و به خاطر آن، خونهای زیادی ریخته شده است.[1] باور مکتب شیعه در این زمینه، برگرفته از استدلالهای روشن عقلی و نقلی است. شیعیان، امیرالمؤمنین علیهالسلام را جانشین بلافصل پیامبر معظم اسلام صلیاللهعلیهوآله میدانند. گزارشهای تاریخی و حدیثی متعددی گواهی میدهند که امیرالمؤمنین هیچگاه حق مسلّم خویش را فراموش نکردند و فقط به دلیل فرمان الهی و مصلحت اسلام، در برابر انحراف، سکوت اختیار کردند.[2]
با این حال، چنین مقرر شد که عثمانبنعفّان مانند دو خلیفه پیش از خود، حق امیرالمؤمنین علیهالسلام را غصب کرده و به ناحق بر مردم رهبری کند؛ اما لغزشهای اجتماعى در کارنامه عثمان بسیار زیاد بود. پس از آنکه عثمان بيتالمال مسلمانان را ناعادلانه بين نزدیکان خود تقسیم کرد،[3] مسلمانان مشهور و اصحاب پیامبر صلیاللهعلیهوآله در برابر اقدامات او سکوت نکردند؛ اما عثمان همه آنان را سرکوب کرد. همین ضعف مدیریت، عامل اصلی شورش علیه او شد و در نهایت به قتلش انجامید. در ادامه به چند نمونه از واکنشها به عملکرد عثمان اشاره میشود:
الف- پیغمبر صلیاللهعلیهوآله در حق عمار فرزند یاسر فرمودند: «عمار هیچگاه از حق جدا نمیشود»؛[4] اما عثمان در برابر نصیحتهای عمار تاب نیاورد و او را به شدت کتک زد تا شکم وی پاره شد.[5]
ب- عبداللّهبنمسعود یکی از مشهورترین صحابه پیامبر بود که با حضور در مسجد مدینه، سخن خود را آشکارا در مورد انحراف عثمان ابراز کرد؛ اما عثمان افزون بر توهین و ناسزا گفتن به وی، دستور داد تا وی را کتک زدند و با بدترین وضع از مسجد بیرون کردند.[6]
ج- ابوذر غِفارى یکی از یاران با وفای رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بود که در موردش فرمودند: «در زیر آسمان، کسی مانند ابوذر نیست که حقگو باشد». با این حال، عثمان نتوانست نهی از منکر او را تحمل کند؛ پس او را از مدینه به شام و در یک منطقه دوردست تبعید کرد تا آنکه همانجا وفات یافت.[7]
د- امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز بهعنوان سرآمد یاران خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله و برترین آنان، عثمان را موعظه و نصیحت فرموده و او را نسبت به جایگاه و مسئولیتش، هشدار دادند: «در روز رستاخيز امام و پيشواى ستمگر را حاضر میکنند، در حالیکه او يارى ندارد و عذری برای او پذیرفته نیست. پس او را به آتش دوزخ میاندازند و در آن، چنان چرخ میخورد كه سنگ آسياب میچرخد. سپس او را در قعر دوزخ به بند میكشند».[8]
بههر روی، عثمان به تمام تذکرات و هشدارها بیتوجهی کرد و همین باعث افزایش نارضایتیهای مردمی در سطح مملکت اسلامی شد و در پایان به قتل او انجامید.
پینوشت:
[1]. شهرستانی، محمد، الملل و النحل، ج1، ص31. الشریف الرضی.
[2]. کلینی، محمد، کافی، ج1، ص282، اسلامیة.
[3]. مادلونگ، ویلفرد، جانشينى محمد، ص117، آستان قدس رضوی.
[4]. نصربنمزاحم، وقعة الصفین، ص335، کتابخانه آیتالله مرعشی.
[5]. ابنعبدالبر، الاستيعاب، ج3، ص1136، دار الجیل.
[6]. بلاذری، احمد، أنساب الأشراف، ج5، ص525-524، دار الفکر.
[7]. کوفی، ابناعثم، الفتوح، ج2، ص375-374، دار الاضواء.
[8]. نهجالبلاغة، خطبه 164.