-روزى حضرت على علیه السلام دید در خانه چیزی برای خوردن ندارند، به ناچار چادر حضرت فاطمه علیها السلام را که از جنس پشم بود نزد مردى یهودى به نام زید گذاشت و در مقابل قدرى جو برای پخت نان قرض گرفت . آن مرد یهودى چادر را به خانه برد و در اتاقی گذاشت
روزى حضرت على علیه السلام دید در خانه چیزی برای خوردن ندارند، به ناچار چادر حضرت فاطمه علیها السلام را که از جنس پشم بود نزد مردى یهودى به نام زید گذاشت و در مقابل قدرى جو برای پخت نان قرض گرفت . آن مرد یهودى چادر را به خانه برد و در اتاقی گذاشت . به هنگام شب، زن مرد یهودى دید نورى تمام اتاق را روشن کرده . زن وقتى که آن حالت عجیب را دید نزد شوهرش رفت و آنچه دیده بود نقل کرد. شوهرش بسیار تعجب کرد و به سرعت داخل اتاق شد و متوجه شد که نور از چادر حضرت فاطمه علیها السلام است که مانند ماه تابان، خانه را روشن کرده است . یهودى از مشاهده این حالت تعجبش زیادتر شد. پس آن زن و شوهر، به خانه خویشان و دوستان خود رفتند و هشتاد نفر از آنها را به خانه آوردند که همگى آنها از برکت نور چادر فاطمه علیها السلام مسلمان شدند.(1)
مادرم سر سجادّه به خواهرم چه زیبا میگفت: دخترم این چادر یادگار حضرت فاطمه زهراست، و این مهر نماز از خاک فرزندش امام حسین علیه السلام در کربلاست و من تو باید محافظ این چادر و این خاک باشیم.
…………………………
(1)مناقب ابن شهر آشوب ج 3، ص 387 ؛ الخرائج راوندى ج 2 ص 537