غصب خلافت اگرچه مانع تحققِ اسلامِ ناب محمدی در صدر اسلام گشت؛ ولی نتوانست از رشد آن در دنیا و انتشار معارف نابش، جلوگیری نماید.
![](https://btid.org/sites/default/files/media/image/139407091810554116212634_1.jpg)
با غصب خلافت زحمات پیامبر هدر رفت | یکی از مخاطبان کانالِ «اندیشه تشیع» در ایتا، سؤالِ قشنگی فرستاده بود. حیفم اومد سؤالش رو با جواب به صورت عمومی منتشرنکنم؛ چون ممکنه این سؤالِ خیلیای دیگه هم باشه.
دوستِ خوبمون اینطوری گفته بود: چرا با اینکه پیامبر در روز غدیر از جمعِ زیادی مسلمانِ حاجی برای امام علی بیعت گرفتن، در فاصله زمانی کوتاهی، (حدود هفتاد روز بعد در زمان شهادت رسولالله) همه اونها، بجز ی تعداد کم، امام علی رو تنها گذاشتن؟! چرا چند نفر در سقیفه تونستن رأی مردمو عوض کنن؛ ولی امام علی و چند یار وفادارشون، نتونستن مردم رو تو صراط مستقیم نگه دارن؟ پس 23 سال زحمت پیامبر و ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین چه فایدهای داشت، وقتی بعد از هفتاد روز همه فراموش کردند؟
جوابی که برا دوستمون ارسال شد، این بود:
اینکه بعدِ پیامبر افراد زیادی برگشتن یا لااقل بگیم بسیاری از اونها از امیرالمؤمنین علیهالسلام حمایت نکردن، چیز خیلی عجیبی نیست. تو تاریخ نمونههای مشابهش هم وجود داره؛ مثلاً حضرت موسی نُه معجزه برای بنی اسرائیل آورد؛ اونها رو از چنگال فرعون با اون همه عذاب و شکنجه که بر سرشون میاورد، نجات داد، دریا رو براشون شکافت، دشمنِ دهها سالهشون (فرعون و سپاهیانش) رو غرق کرد. غذای بهشتیِ مَنّ و سلوی براشون آورد. تو بیابون که تشنه شده بودن، از سنگ براشون دوازده چشمه جاری کرد. تو گرمای آفتاب، ابر رو سایه سرشون کرد؛ اما همینکه سی روز به میعادگاه پروردگارش رفتو وعده سی روزش، چهل روز شد، نه تنها جانشینش هارون رو کنار گذاشتن که خودِ موسی و خداش رو هم انکار کردنو گوساله پرست شدن.
با این اوصاف، جریانات بعدِ پیامبر مساله تازهای نبود که بیسابقه باشه. مشابِهِش، بارها تو تاریخ تکرار شده بودو الآنم در زمانِ ما، به صورتهای مختلف در حالِ تکراره.
بزرگترین دلیلش هم دنیا خواهی و دنیا طلبیه. این جمله امام حسین علیهالسلام مشهوره که فرمودن: «مردم بنده دنیایند و دین لقلقه زبانشان است، تا زمانی که دنیاشان تأمین باشد، دیندارند؛ اما همینکه صحنه بلا پیش آید، دینداران کم میشوند».[1]
عموم مردمِ حاضر در زمانِ پیامبر و بعدِ اون هم از این قاعده مستثنی نبودن؛ خصوصاً که بسیاری از اونها، بعد از فتح مکه و نزولِ سورهی برائت از مشرکین، با اکراه مسلمون شده بودنو اعتقاد قلبی به اسلام نداشتن. افراد بسیاری هم به جهت از دست دادن نزدیکاشون تو جنگهای مختلف با مسلمونا، از اسلام کینه به دل داشتنو، عامل اصلی اونو امیرالمؤمنین علیهالسلام میدونستن؛ برای همین دنبال فرصتی بودن که ی روزی عقده گشایی کنن و مولارو به گمانِ خودشون به زمین بزنن. وقتی که پیامبر به رحمت خدا رفتن، این فرصت براشون فراهم شده بود و ازین بابت خوشحال بودن.
عدهای فرصت طلبو، ریاست طلبو، دنیا دوست هم که شرایط رو همه جوره به نفع خودشونو بر علیه امیرالمؤمنین می دیدن، از این فضا نهایت استفاده رو بردن و مسیر خلافت رو به نفع خودشون و حزبشون عوض کردن. بعدم مناصب و پستها رو بین خودشون تقسیم کردن.
تا اینجا تقریباً علت به ثمر ننشستنِ زحماتِ 23 ساله پیامبر در ظاهرِ کار مشخص شد؛ اما این تمام ماجرا نیست؛ چون معنای اینا این نیست که رسالت پیامبر به طور کلی بی فایده و بیثمر بوده و دشمن به اهدافش رسیده. اینکه بعد از گذشتن هزار و چهارصد سال و با وجود انواع دشمنی، اسلام بیشترین پیشرفتو در میان ادیان داره و روز به روز بر طرفدارانش افزوده میشه[2] و لرزه بر اندام دشمنانش انداخته، نشان از این داره که رسالت پیامبر بیتأثیر و بی فایده نبوده.
درسته که مسیر خلافت بعدِ وفات پیامبر، منحرف شد؛ ولی با تدبیر و صبر امیرالمؤمنین علیهالسلام و اهلبیتشون، در حالِ حاضر کار پیروانشون به جایی رسیده که الآن حکومت تشکیل دادن و به یک تهدید جدی برای دشمنای اسلام و منافعشون، در منطقه و جهان، تبدیل شدن. امروز که ایران حکومتش بر پایه ولایت اهلبیت و اسلام محمدی هست، قلبهای زیادی رو تو دنیا متوجه مکتب حقه تشیّع کرده و نقش تعیین کنندهای رو تو جهان ایفا میکنه. انشاءالله که این حرکت به فضل الهی ادامه پیدا میکنه تا به ظهور حجّتِ حق و جهانی شدنِ اسلام شیعی ختم بشه و ثمرهی رسالتِ پیامبر در اون دوران به صورت کامل آشکار بشه.
پینوشت:
[1]. بحارالانوار، دار احیاء التراث، ج44، ص383.
[2]. مرکز تحقیقاتی پیو، چرا اسلام سریعترین رشد در میان گروههای مذهبی را دارد، https://b2n.ir/n45174.