علت اصلی اینکه روابط عاطفی زود آسیب می بیینند، نادیده گرفته شدن نیازهای افراد است.
بی توجهی به احساسات و نیازها می تواند در طول زمان وارد هر رابطه ای شود. حتی در روابط سالم و بلند مدت، معمولا هم زنان و هم مردان در زمان خاصی احساس بی توجهی و نادیده گرفته شدن می کنند. وقتی دونفر برای مدت طولانی باهم هستند، ممکن است شروع به بدیهی گرفتن یکدیگر بکنند. شاید آن ها به حضور طرف مقابل عادت کنند. درحالی که این رویه هر از گاهی عادی است، اما اگر نادیده گرفته شدن جدی و بلند مدت شود می تواند برای رابطه مضر باشد.
هیچ رابطه عاطفی کامل و بی عیب و نقص نیست و همه ممکن است دچار اشتباهاتی بشوند که به زعم خودشان هیچ ایرادی ندارد اما در حقیقت صدمه ی زیادی به رابطهها وارد میکند؛ این اشتباهات ممکن است شریک عاطفی و همسر را به شدت آزار بدهد. با نادیده گرفتن نیازهای همسر، احتمالا دیر یا زود آن رابطه به چالش کشیده خواهد شد. نادیده گرفتن نیازهای همسر باعث ایجاد احساس سر خوردگی و دوست داشتنی نبودن در همسر را ایجاد میکند، مهم ترین این نیاز ها که ممکن است توسط همسر نادیده گرفته شود عبارتنداز؛
۱. نیاز به گفت و گو
۲.نیاز به توجه
۳.نیاز به گذراندن وقت کنارهم
۴.نیاز به تعریف و تمجید
۵.نیاز به امید و انگیزه
عدم برآورده شدن نیازهای طبیعی فرد در رابطه ممکن است خیلی زود یا کمی دیرتر تاثیر خود را بر روی رابطه نشان دهد، و یک رابطه را به بدترین شکل ممکن به پایان برساند. طبیعتا برای پیشگیری از چنین مسائلی زوجین باید تلاش کنند قبل از وقوع بحران سواد عاطفی و مهارت های ارتباطی خود را افزایش دهند تا با شناخت اصول و نیازهای طبیعی که لازمه هر رابطه ای است، بتوانند یک ارتباط سالم را شکل بدهند. بنابراین به بیان دلایلی که زمینه ایجاد نادیده گرفتن همسر میشود، میپردازیم؛
۱. عدم درک متقابل
هر فردی برای دیدن احساسات دیگران نیاز به توانایی درک کردن دارد، ولی متاسفانه همه افراد این توانایی را ندارند. درک متقابل نیاز به هوش هیجانی، تجربه های مفید در این زمینه و حتی فرزندپروری صحیح دارد. در واقع درک متقابل یک مهارت است، برخی افراد با داشتن هوش هیجانی بالا این موهبت را دارند که احساسات دیگران را ببینند و درک کنند اما برخی دیگر نیاز دارند این مهارت را بیاموزند. حتی اگر افراد هوش هیجانی بالایی داشته باشند باید یاد بگیرند با احساسات دیگران چطور برخورد کنند. برخی این آموزش را در خانواده میبینند، پدر و مادری دارند که به نیازهای آنها توجه میکنند و در خانه آنها احساسات دیگران اهمیت دارد اما برخی چنین تجربهای ندارند، حتی در این زمینه آسیب دیدهاند و خودشان تجربهای از دیده شدن احساساتشان و درک شدنشان نداشتهاند بنابراین نمیتوانند دیگران را درک کنند.
۲. خودخواهی
گاهی عدم مهارت و استعداد نیست که فرد طرف مقابلش را درک نمیکند یا احساساتش را نمیفهمد، بلکه کاملا آگاهانه و از روی خودخواهی این احساسات را نادیده میگیرد. متاسفانه خودخواهی در روابط رواج زیادی دارد و آفتی بسیار سمی و مخرب است. فرد خودخواه نه تنها احساسات طرف مقابل را نادیده میگیرد بلکه شعله خشم و کینه هم را در فرد بیدار میکند.
۳. دنیا را از چشم خود دیدن
برخی از افراد خودخواه نیستند اما نمیتوانند دنیا را از دریچه چشم دیگران ببینند، افکاری دارند که روی آن پافشاری میکنند و تصور میکنند دیگران نیز باید آن را بپذیرند. مثلا زمانی که همسر یک رفتاری را انجام نمیدهد، انتظار دارد که همسرش هم آن رفتار را انجام ندهد، و به صورت تحمیلی اصرار میشود که خواستهشان اعمال شود. همین عامل باعث نادیده گرفتن احساس همسر میشود.
۴. داشتن نقطه امن
گاهی اوقات زوجین در اول رابطه خیلی به هم و خواسته های یکدیگر توجه میکنند و همه تلاششان را میکنند تا بتوانند به موقع احساسات یکدیگر را بفهمند و نیازهایشان را برطرف کنند. اما بعد از اینکه هر دو از داشتن هم خیالشان راحت شد تبدیل به نقطه امن یکدیگر میشوند و دیگر ترس از دست دادن هم را فراموش میکنند. شاید قانون ازدواج باعث شود زوجین به راحتی یکدیگر را از دست ندهند اما اگر زوجین مراقب رابطهشان نباشند صمیمیت رابطهشان از بین میرود و یکدیگر را از نظر عاطفی از دست میدهند. زوجین باید بعد از ازدواج هم احساسات همسرشان را بشنوند و برایشان مهم باشد که آنها را برطرف کنند.
۵. عدم ابراز نیاز و احساسات توسط همسر
یکی از مهمترین مواردی که باعث میشود در زندگی مشترک زوجین نتوانند احساسات یکدیگر را ببینند این است که طرف مقابل اصلا این احساسات را بیان نکند یا شیوه ابرازش را بلد نباشد. ابراز احساسات یک مهارت بسیار مهم است که همه آن را نیاموختهاند، این که افراد بتوانند احساساتشان را به شیوه صحیح، در زمان و مکان مناسب به طرف مقابل نشان دهند در برطرف شدن و دیده شدن آن نقش بسیار مهمی دارد. برخی مواقع خانمها دلشان میخواهد بدون اینکه بگویند چه میخواهند همسرشان ذهن آنها را بخواند، و وقتی همسرشان توانایی ذهن خوانی ندارد با او سر و سنگین میشوند. وقتی هم همسرشان از آنها میپرسد که چه باید بکند، میگویند: “دیگه بعد از گفتن من فایده نداره خودت باید میفهمیدی”! از طرفی برخی آقایان نیز عادت ندارند در مورد افکار و احساساتشان صحبت کنند، متاسفانه عدم ابراز احساسات باعث میشود زوجین بدون اینکه بدانند چرا حالشان خوش نباشد.
۶. درگیر کار و روزمرگی شدن
متاسفانه برخی افراد فراموش میکنند که کار میکنند تا زندگی بهتری داشته باشند. برای زندگی بهتر همه عمر و روزشان را صرف کار میکنند و متوجه نیستند که در حال فدا کردن زندگیشان هستند تا بدون وقفه کار کنند. با توجه به شرایط اقتصادی افراد باید برای تامین مخارج زندگی کار کنند تا بتوانند مایحتاج اولیه زندگی را فراهم کنند اما اگر در این بین رابطهشان را هم نادیده بگیرند شرایط بد، قدرت بیشتری میگیرد. برعکس اگر به همسرشان توجه کنند، میتوانند هر شرایطی را با یکدیگر پشتسر بگذارند. اما برخی افراد معتاد به کار کردن هستند، حتی با وجود شرایط اقتصادی خوب، ذهن کمالگرایشان اجازه نمیدهد دست از کار بکشند. همسر و احساسات او را کنار میزنند تا بتوانند بیشتر و بیشتر کار کنند. برخی نیز به کار پناه میبرند، برای فرار از مشکلاتِ رابطهشان به کارشان میچسبند غافل از اینکه تا زمانی که این مشکلات ریشه یابی و حل نشود هیچجا پناهگاه امنی برای آنها نیست.
بنابراین احساس نادیده گرفته شدن در رابطه دشوار است. اما زوجین باید این را بدانند که همه چیز می تواند بهبود یابد. رابطه بین زوجین همیشه میتواند بهتر شود و آنها می توانند بار دیگر لحظات پر از عشق و محبت داشته باشند. لازمه این کار این است که در مسیر درستی قدم بردارند و برای حل مشکل خود تلاش کنند، و احساسات یکدیگر را نادیده نگیرند. بنابراین مهم نیست که طرز فکر یا احساسات همسر چگونه است، زوجین باید برای آنها ارزش قائل شوند حتی اگر باورشان ندارند. در واقع همسران نیاز دارند که زوجشان آنها را درک کند، بدون اینکه زود قضاوتشان کنند.