سوال اعتقادی: دخترم به وجود خدا شک داره...

08:28 - 1401/04/08

سلام علیکم.
دختر بنده ۱۹ سالشه و دانشجو . به نماز مقید نیست و میگه من هنوز به وجود خدا اطمینان کافی ندارم و زیاد شک میکنم.
لطفا راهنمایی بفرمایید که از چه منابعی استفاده کنیم تا انشالله شک و شبهه ای نداشته باشه.
ممنون

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/213025

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
9 + 5 =
*****
تصویر اعظمی علی

با عرض سلام و خسته نباشید پاسخ 
پاسخ شما مفصلا در لینک های زیر بیان شده است  وتفصیلا حکمت ازدواج متعدد بیاان شده است
https://btid.org/fa/news/112023
https://btid.org/fa/news/161799

نکته ای دیگر که قابل بیان است این است که ما نباید بدون این که مصلحت ها و مفاسد یک امر را بفهمیم قضاوت بکنیم. پیدا شدن این مصلحت ها در جامعه موجب ابادی آن می شود ولی باید باید به نحو صحیح در جامعه اجرا شود.
اسلام برای ازدواج مجدد مرد شرایطی را گذاشته است و طبق ان شرایز مانند رعایت عدالت در بین زنان و... اجازه ازدواج را داده است همچنین در ایران نیز عقد نامه ها به گونه ای تنظیم شده است که اگر مرد بدون اجازه همسرش ازدواج  کرد زن حق طلاق پیدا می کند و می تواند طلاق بگیرد .
 

تصویر اعظمی علی

قسم دوم سوال شما نیز این چنین می باشد 
فقه شیعه پویایی خود را در رابطه با احکام خود دارد و توان پاسخگویی به مسائل روز را نیز دارد 
و این که گفتید هماهنگ با روز باشد در این راستا باید به این نکته توجه کنیم:
احکام اسلام را خداوند وضع کرده است و خدا نیز در این مسیر تمام مصالح و مفاسد را در نظر گرفته است و طبق این مصالح و مفاسد دین حالت جاودانگی تا قیامت را به خود گرفته است هر چند ما از این مصلحت ها غافل باشیم و همسویی با عصر همیشه دال بر درستی نیست و همیشه به چشم خود می بینیم قوانین بشری با هزاران تبصره وتک ماده توان پاسخ گویی بیش از چند سال را ندارند.
برای پی بردن به برخی از این مصلحت ها نکاتی را یاد اور می شویم.

دیه، نمایان‏گر بها و ارزش انسان نیست، چون ارزش انسان بسیار بالا است و قابل مبادله مالى نبوده و با معیار های مالی نمی توان سنجید.
دیه مربوط به جبران خسارت جانى با توجه به بُعد اقتصادى آن است. توضیح این که: انسان‏ها ابعادى دارند، از جمله:
1- بُعد انسانى و الهى: همه (چه زن و چه مرد) از روح ملکوتى الهیّه بهره‏مندند و از این جهت بین زن و مرد هیچ تفاوتى نیست. زن به همان درجه و مرتبه از کمال انسانی می تواند دست یابد که مردان می توانند دست یابند . هیچ یک از قوانین و احکام اسلامی در این جهت بین زن و مرد تفاوتی قرار نداده است.
2- بعد علمى و دانش‏طلبى: خداوند در هر دو ابزار شناخت قرار داده است و هر دو مى‏توانند به معارف عالى دست پیدا کنند. در این بعد نیز بین زن و مرد تفاوتى نیست.
3- بعد جسمانى و مادى: در این بعد بین زن و مرد تفاوت هست. این تفاوت باعث مى‏شود که هر یک از دو جنس (مذکر و مونث) به مقتضاى شرایط وجودى خویش مسئوولیت هایى را پذیرا باشند. اسلام با توجه به همین امر  مسئوولیت‏هاى اقتصادى خانواده را بر دوش مرد خانواده قرار داده و بر آنها تکلیف نموده است نه بر زنان و زنان نیز هیچ گاه نمی گویند که چرا این مسئولیت بر ما تکلیف نشده است.
مرد از توانمندى جسمى و روحى ویژه‏اى
برخوردار است، بر خلاف زن که جنبه عاطفه و احساس او غلبه دارد. بر این اساس وظائف سخت‏ترى بر عهده مردان گذاشته شده است، از قبیل کار و تلاش براى تأمین غذا و پوشاک و مسکن و سائر لوازم زندگىِ و ایجاد امنیت و نگهدارى خانه و خانواه و دفاع از آنان در برابر تهاجم بیگانگان و حفظ و نگهدارى جامعه و اداره اجتماع و حفظ و امنیت و نگهدارى خانه و خانواده و دفاع از آنان در برابر تهاجم بیگانگان و حفظ و ایجاد امنیت اجتماعى، که همه وظائف سختى است که بر اساس توانایى‏هاى مرد بر دوش او سنگینى مى‏کند. زن نیز بر اساس توانایى وجودى خود وظائف متناسب دارد.
 واقعیت این است که مردان در اقتصاد خانواده (با توجه به مسئولیت های تعیین شده در اسلام بر آن ها )بیشتر نقش دارند، از این رو با فوت آنان ضربه اقتصادى بیشترى به خانواده وارد مى‏گردد.
بنابر این زن و مرد از جهت توان جسمى متفاوتند که این فرق موجب تفاوت در نقش آن دو در امور اقتصادى مى‏شودو بر طبق آن مسئولیت هائی بر عهده آنها گذاشته و تکلیف می شوند.پس تفاوت‏ها بر اساس تناسب است، نه نقص و کمال.
نتیجه:
همان گونه که قرار دادن مسؤولیت‏هاى اقتصادى همانند: نفقه، مهریه و دیه عاقله که در اسلام بر دوش مردان قرار داده شده است، طبعاً از دست رفتن مرد خانواده، ضربه اقتصادى به افراد خانواده (زن و فرزندان) وارد مى‏شود.
شریعت اسلام براى جبران این ضربه و کاهش آن، مسئله دو برابر بودن دیه مردان را مطرح کرده است.
 اگر با دقت در این حکم شرعى نگاه کنیم، متوجه مى‏شویم که در این جا، اسلام مراعات حال زنان خانواده را نموده است؛ زیرا دو برابر بودن دیه مرد به این معنا است که مبلغ دو برابرى نصیب دیگر افراد خانواده (زن و فرزندان) شود. در طرف دیگر نصف بودن دیه زن به این معنا خواهد بود که در صورت قصاص باید نصف دیه پرداخت شود تا زن و فرزندان مرد (که مورد قصاص قرار خواهد گرفت) از این درآمد بتوانند زندگى کنند؛ بنابراین از هر طرف نگاه کنیم، در این مسئله مراعات حال زن و فرزندان خانواده شده است، و اصولاً در برخی موارد مرد و زنى که دیه آن‏ها طرح مى‏شود، وجود ندارند تا از آن بهره‏مند شوند؛ بنابراین مسئله دیه در قانون اسلامى، هماهنگ با شرایط مردان و زنان و مسئولیت‏هاى آن‏ها در خانواده تنظیم شده و کاملاً حکیمانه است.

 

تصویر اعظمی علی

با سلام مجدد 
 

قرآن برای این که اثبات کند یک کتاب بشری نیست دعوت به مبارزه و آوردن مثل و مانند خود ویا یکی از سوره های خود را کرده است
با توجه به کلماتي همانند مشابه، نظير و... که اين کلمات نيز به معناي مماثلت مي‌آيند، مي‌توان گفت: مثل به معناي مشابهت دو چيز در صفات اصلي و صفات ممتاز آن دو است. بنابراين وقتي گفته مي‌شود: «مثل قرآن» يعني متني که صفات اصلي و ممتازي که قرآن واجد آن صفات است، دارا باشد. در زبان فارسي نيز چنين است. وقتي گفته مي‌شود فلان شعر، همانند اشعار حافظ يا سعدي است، يعني ويژگي‌هاي ممتازي که در شعر حافظ و سعدي وجود دارد، در اين شعر نيز وجود دارد.

اساساً مسئله تحدى و همانند آوردن قرآن، تنها در قالب الفاظ و زیبایى وآهنگ آن خلاصه نمى شود؛ بلکه مى توان گفت که اساس این تحدى در مورد حقایقى است که قرآن آنها را بیان و در قالبى منحصر به فرد، ارائه نموده است، قالبى که از یک سو نثر است و محدودیت قافیه و ردیف را ندارد و از سوى دیگر، همانند نظم است و از زیبایى، روانى و آهنگ پذیرى برخوردار است و از ملال آورى متن ساده به دور است.

با توجه به معنای تحدی و مثل آوردن روشن می شود که قرآن کلام بشر نیست زیرا اگر کلام بشری بود در طول این 14 قرن یقینا یک مانند و مثلی برای آن می آوردند، با توجه به این مقدار از افرادی که دشمن اسلام هستند. 

تصویر اعظمی علی

سلام مجدد 
برای برطرف شدن شبهات ذهنی دخترتون بهتر این است که به صورت دقیق سوالاتش رو از سایت بپرسد تا در اسرع وقت کارشناسان سوالات رو پاسخ بدهند تا انشالله هیچ شک و شبهه ای باقی نماند با این حال ما یک پاسخ کلی در اثبات خدا بیان کردیم انشالله مفید واقع شود.

جهت مطالعه بیشتر نیز می توانید به مقالات کارشناسان کلام و عقاید رجوع کنید:
https://btid.org/fa/news/173099
https://btid.org/fa/news/181903
https://btid.org/fa/news/204228
https://btid.org/fa/news/191654
https://btid.org/fa/news/175248
https://btid.org/fa/news/208351

تصویر اعظمی علی

با سلام و احترام

اعتقاد به وجود خدا، مهمترین عقیده دینی نزد پیروان ادیان الهی به شمار می‌آید و برای اثبات خدا استدلال های عقلی فراوانی بیان شده است؛ برهان حدوث، برهان حرکت، برهان امکان و وجوب، برهان صدیقین و برهان نظم، برهان علیت،…. این استدلال ها می باشند.
ویژگی مشترک برهان‌های اثبات خدا، کاربرد روش عقلی در آنهاست. بیشتر این استدلال‌ها، وابسته به اثبات اصل علیت و باطل بودن دور و تسلسل هستند.
با توجه به اقتضای این محیط به چند استدلال اشاره می شود و برای مطالعه بیشتر می توانید به منابع مراجعه فرمایید:
 
الف) یکی از برهان های اثبات خدا برهان نظم است
این استدلال، با مشاهده نظم و نظام خاصی که بر جهان حاکم، به وجود آفریننده و نظم دهنده‌ای پی برده می‌شود. ویژگی این استدلال این است که فهم آن برای عموم مردم نسبت به سایر استدلال هایی که برای اثبات خدا ارائه شده است، آسان‌تر است. صورت مشترک این برهان، مشتمل بر دو مقدمه است:
مقدمه۱. جهان طبیعت در بردارنده پدیده‌های منظم است؛
مقدمه۲. هر نظمی نیازمند تدبیر و چاره‌اندیشی فاعلی نظم آفرین است؛
نتیجه: جهان آفرینش، ناظم و آفریننده‌ای دارد که آنرا نظم می‌بخشد. 

ب- برهان امکان و وجوب
خواجه نصیرالدین طوسی این برهان را بدین صورت بیان می کند:
1-    هر موجودی که فرض شود، یا ممکن الوجود است یا واجب الوجود.
2-    وجود هر ممکن الوجودی از غیرش است؛ زیرا ممکن الوجود برای وجود یافتن، نیازمند علتی غیر از خودش است.
3-    آن علت یا واجب الوجود است یا ممکن الوجود. اگر آن علت، واجب الوجود باشد، مطلوب (اثبات واجب الوجود) ثابت است؛ اگر ممکن الوجود باشد، برای موجود شدن نیازمند به علتی غیر از خود است. درباره علت دوم نیز دو گزینه واجب الوجود و ممکن الوجود بودن تکرار می‌شود.
4-    بنابراین سلسله ممکن الوجودها باید به واجب الوجود منتهی شود یا به دور یا تسلسل منتهی می‌شود.
5-    دور و تسلسل هر دو محالند.
نتیجه: بنابراین سلسله ممکن الوجودها باید به واجب الوجود منتهی شود.

ج) برهان صدیقین برهان دیگری است بر اثبات وجودخدا که از راه اصل هستی و اینکه اصل هستی و حقیقت آن، قابل انکار و تشکیک نیست، وجود خدا اثبات می‌شود.
تقریر پیشرفته و تکامل یافته این برهان را  مرحوم ملاصدرا  ارائه کرده است و بعد از او، این برهان توسط فلاسفه دیگر، به صورت‌های دیگری نیز بیان شده است. علامه طباطبایی صورت خاصی از این برهان اقامه می‌کند که به نظر وی، نیاز به هیچ مسئله فلسفی ندارد و هر کسی می‌تواند آنرا قبول کند. این تقریر به این صورت است.
مقدمه۱. اصل وجود( که غیر قابل تردید است)، عدم را نمی‌پذیرد؛
مقدمه2. آنچه قابلیت عدم ندارد و عدم نمی‌پذیرد، واجب الوجود است؛
نتیجه: اصل هستی، واجب الوجود است.
با توجه به این که اصل هستی، مسئله‌ای بدیهی است و هر کسی آنرا قبول دارد، وجود واجب الوجود بالذات که همان خدای ادیان است، نیز امری بدیهی است و نیازی به اثبات ندارد و با کوچکترین توجهی می‌توان به آن رسید.[1]

براهین اثبات خدا فراوان است و کسی که فطرت پاک و حقیقت طلب داشته باشد، شکی در وجود خدا نمی کند.
گاهی یک پیرزن با یک استدلال ساده پی به خدا می برد به گونه ای که وقتی از او سوال می شود چگونه خدا را شناختی؟ دست از چرخ نخ ریسی می کشد و می گوید حتی این چرخ ساده بدون فاعل کار نمی کند چگونه این عالم با این همه نظم بدون خالق و پروردگار باشد؟
از طرف دیگر اندیشمندانی که هزاران استدلال گفتند و شنیدند اما خوره شک و روح لجاجت نگذاشت به حقیقت پی ببرند.

پی نوشت:
[1] ویکی شیعه

برای مطالعه بیشتر:
https://btid.org/fa/news/188329
https://btid.org/fa/news/174924
https://btid.org/fa/news/188991

تصویر دریافت سوالات

ممنون از پاسخ مستدل و درست

البته ایشون یه وقتایی میگه از کجا معلوم که قرآن ساخته دست بشر نیست ویا چرا احکام و آیات قرآن بعضی هاش با عقل و شرایط امروز جور نیست یا باید در تفسیر این آیات به شرایط روز هم اهمیت داد مثل قانون ارث ویا دیه ویا چند همسری.

تصویر دریافت سوالات

سلام مجدد.
سوالی که  مدام برای ایشون مطرح هست این که چرا قانون داشتن چتد همسری برای مردان مجاز است در صورتی که در اوایل بعثت پیامبر گرامی در آن زمان مردان زوج های متعدد داشتند و نمی شد یک باره این حق را از آنان گرفت و طبعا مقابله می کردند ولی چ لزومی دارد در شرایط فعلی این این قانون اسلامی جاری باشد

ویا در نهج البلاغه روایت حضرت امیر از زنان که به نقض عقل متهم می شوند.