پیامبر(ص) در تمام دوران تاریخ اسلام الگویی شایسته در حیا و عفت و پاکدامنی برای مسلمانان بوده است.
![پیامبر و بیماری سندرم (2) پیامبر](https://btid.org/sites/default/files/media/image/139312211004147804906624_0.jpg)
در مقاله قبلی، سه مورد از نشانههای سندرم که اسلامستیزان به پیامبر نسبت داده بودند را مورد بررسی قراردادیم و روشن شد که تمام این نسبتها خلاف واقع و از ساختههای ذهنی این گروه افراطی بوده است. از دیگر علائم بیماری سندرم بیمیلی یا ضعف شدید در مسائل جنسی و شهوانی است چنانکه بیماران سندرمی از آن رنج میبرند. در موارد کمی نیز در بین بیماران سندرمی افرادی پیدا میشود که میل به مسائل جنسی زیادی دارند. وی برای رسیدن به خواستههای شهوانی خود از تمام ظرفیتهای دینی و حکومتی استفاده مینمود. این گروه اسلامستیز، برای اثبات ادعای خود به برخی از آیات و روایات و گزارههای تاریخی که بیشتر در منابع اهل سنت آمده استناد جستهاند.
نسبت مسائل شهوانی و جنسی به پیامبر(ص) از تهمتهای کهنهای است که دشمنان اسلام برای پیشبرد اهداف خود، گاهی آن را در قالبی جدید و تحت عنوانی زیبا و عوامفریب، به دنیای بشری عرضه میکند. امروزه اسلامستیزان این نسبتهای ناروا را به نام بیماری سندرم به تصویر کشاندهاند. بهطورقطع ساحت پیامبر اکرم(ص) که نمونه زهد و تقوا بوده از چنین نسبت های نارو مبراست چنانکه قرآن، سنت، اجماع و عقل و نیز دوست و دشمن بر آن تصریح نموده اند. در ادامه برای روشن شدن زوایای مختلف این مسئله و نشان دادن دروغ این جماعت، لازم است تا این موضوع را در دو محور و یک نتیجه مورد بررسی قرار دهیم.
یک: تشریع قوانین الهی برای همه انسانها
مدعی، گاهی برای اثبات میل جنسی پیامبر(ص) که حاکی از بیماری سندرم برای آن حضرت بوده است، به آیات قرآنی تمسک میکند که درباره مسائل جنسی سخن به میان آورده است. یکی از این آیات، آیه 50 سوره احزاب است که خداوند میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا؛[1] ای پیامبر! برایت حلال کردیم آن همسرانت را که مهرشان را دادهای و کنیزانی که خدا غنیمت به تو داده است و دخترعموها و دخترعمهها و دخترداییها و دخترخالههایت را که با تو مهاجرت نمودهاند و زن مؤمنی که خود را به پیامبر [مجانی و بدون مهر] هبه کند، اگر پیامبر او را به همسری بخواهد؛ این حکم ویژه توست نه مؤمنان. یقیناً ما آنچه را در مورد همسران و کنیزانشان بر آنان لازم و مقرّر داشتهایم، میدانیم؛ [این گشایش در ازدواج] برای آن است که بر تو سختی و حَرَجی نباشد؛ و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است.» استناد به این آیه برای اثبات میل جنسی پیامبر(ص) بسیار بیاساس و مضحکانه است. این معنا از نگاه عقل ناقص شما درست است، درحالیکه این آیه با تمام خصوصیاتی که در آن آمده، برای تمام مسلمانان وضعشده است و همه آنها میتوانند با دخترعمو، دخترخاله ازدواج کنند. در این آیه تنها یک گروه از زنان برای مسلمانان جایز شمرده نشده و آن زنی است که خود را به پیامبر هبه کند، پیامبر نیز میتواند بدون مهریه با او ازدواج کند.[2] مدعی در این آیه تنها به این فراز از آیه «خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ» تمسک کرده و این حکم را به همه آیه سرایت میدهد و نتیجه میگیرد که ازدواج با دخترخاله و دایی، دخترعمو و عمه، کنیز و ... تنها برای پیامبر جایز است و سایر مسلمانان حق ازدواج با این گروه را ندارند. درحالیکه این حکم، هیچ ارتباطی با دیگر قسمتهای آیه ندارد و تنها شامل آن زنی است که خود را به پیامبر(ص) با اختیار خود هبه کند.
دو: بررسی روایات جنسی و فلسفه ازدواجهای پیامبر(ص)
مدعی در کنار تمسک به آیات قرآنی به گزارههای تاریخی و روایی که در منابع اهل سنت آمده[3] نیز استناد جسته تا پیامبر(ص) را فردی هوس ران و شهوانی معرفی نموده و از این درگاه، بیماری سندرم را برای آن حضرت ثابت نماید. در پاسخ به این ادعای بیاساس که بیشتر برگرفته از وهمیات و تخیلات این گروه از اسلامستیزان بوده باید گفت:
1. تمام این روایات از جعلیات دوران خلفای اموی و عباسی است که برای توجیه شهوترانیهای زیاد خود و دادن وجه شرعی به آنها، اقدام به جعل چنین روایاتی نمودند.[4]
2. در سند بیشتر این روایات نام افرادی چون کعب الاحبار یهودی، ابوهریره وجود دارند که در فسق و فجور مشهور بودند. راویان اهل سنت تعداد زیادی از این روایات را از کتاب بخاری و مسلم نقل کردهاند که از جهت سندی و محتوایی نقدهای فراوانی بر آنها وجود دارد. آیتالله محمدصادق نجمی در کتاب سیری در صحیحین روایات زیادی از این دو کتاب را با دلایل محکم مورد نقد و خدشه قرار داده است و ثابت میکند که بیشتر روایات این دو کتاب جعلی و ساختگی است و با کتاب و سنت همخوانی ندارد. برای نمونه به دو روایتی که در کتاب بخاری آمده و دشمنان اسلام برای نسبت شهوانی دادن به پیامبر اسلام(ص) به آن استناد جستهاند، اشاره میکنیم تا ساختگی اینگونه احادیث برای ما روشنتر شود. در حدیثی از بخاری که از عایشه نقلشده آمده: «عدهای از مهاجرین حبشه در میان مسجد پیامبر(ص) مشغول بازی و رقص شمشیر میشدند. رسول خدا (ص) نیز عایشه را دعوت مینمود که رقص و بازی آنان را تماشا کند و گاهی از طرف عایشه درخواست میشد که پیامبر به او اجازه چنین تماشا را بدهد ... آن حضرت گاهی عایشه را به دوش گرفت تا از بالای شانه او رقاصان حبشی را تماشا کند ... پیامبر(ص) برخلاف عمر که سخت مخالف چنین رقصهایی بود، حبشیها را به رقص تشویق مینمود.»[5] در روایتی دیگر از انس بن مالک نقلشده که «پیامبر در یک ساعت از شبانهروز بر زنهایش که تعداد آنان 11 نفر بوده میگذشت و با همه آنها همبستر میشد! راوی میگوید: به انس گفتم مگر پیامبر اینقدر توان داشت، گفت: صحبت ما در این بود که او نیروی سی نفر مرد را دارا بود.»[6] این روایات علاوه بر اینکه از جهت سند ضعیف و قابل استناد نیستند از جهت محتوا نیز نقدهای فراوانی بر آن وارد است. این چه پیامبری است که در مسجد وی که از قداست و احترام والایی برخوردار است، رقاصی کنند ولی او مانع نگردد و تشویقشان کند و اگر عمر بخواهد جلوگیری کند بگوید: عمر کار به کار آنان نداشته باش؟! این کدام پیامبری است که همسر جوان خود را به تماشای رقاصان و نامحرمان تشویق کند و آنقدر بایستد تا چشم همسرش از تماشای نامحرمان سیر گردد؟! چگونه ممکن است پیامبری که در دوران کودکی از شرکت در مجالس جشن جاهلی دوری میکرد و حتی فکر شرکت در این مجالس را هم به ذهنش خطور نمیداد حال در دوران پیامبری و در دوران پیری به چنین کارها اقدام کند و همسرانش را به تماشای نامحرمان تشویق کند؟![7] چگونه ممکن است اعمالی که ازنظر اسلام و پیامبر ممنوع و حرام گردیده حال پیامبر خود خلاف آن دستورات عمل کند؟!
3. بهطورقطع بخشی از قوانین دین اسلام و پیامبر(ص) برای مدیریت و ساماندهی و محدود کردن مسائل جنسی بوده که در آن دوران اوضاع وخیمی داشته است. برای نمونه: نزدیکی در وقت عادت ماهیانه را ممنوع کرد، نزدیکی از راه مقعد را ممنوع کرد(حتی این کار را برابر کفر دانست)، نگاه کردن به نامحرم را تیری از جانب شیطان دانست، با آمدن اسلام ازدواج یک مرد با دو خواهر در یکزمان حرام شد، لواط، فاحشه گری که در جامعه آن روز وجود داشت، حرام شد. مردم آن زمان که گاهی در یکزمان 10 زن میگرفتند به دستور پیامبر به 4 زن کاهش یافت.[8] حال چگونه ممکن است پیامبری(ص) که این قوانین را وضع کرده خود برخلاف آن عمل کند!
4. استفاده مدعی به برخی از گزارههای تاریخی مبنی بر شهوانی بودن پیامبر(ص) نیز بیاساس است. آنها با برداشت واهی و خیالی خود از تاریخ میگویند: چون پیامبر(ص) تا قبل از سن 50 سالگی باکسی غیر از خدیجه ازدواجنکرده بود، دچار بیماری سندرم نبوده است؛ زیرا هیچ میل شهوانی در او وجود نداشت تا بخواهد به سراغ زنان دیگر برود علاوه بر اینکه از خدیجه نیز شدید میترسید؛ اما پس از وفات خدیجه، پیامبر درحالیکه 50 سال داشته، تمایل او به زنان زیاد شد و زنهای زیادی را برای خود برگزید. این سخن نیز همانند دیگر گفتههای آنان بیاساس و برگرفته از وهمیات و تخیلات آنان است زیرا ازدواجهای پیامبر(ص) چنانکه صاحبنظران تصریح نموده دارای حکمت و مصلحت بوده است[9] چگونه ممکن است پیامبری که به دنبال هوس رانی است و خدیجه را مانع ازدواج خود تا سن 50 سالگی میدانست پس از وفات وی تا سالهای متمادی برای او قربانی کند بهگونهای که موجب اعتراض عایشه قرار گیرد؟[10] آیا پیامبری که به دنبال هوس رانی است باید با زیبا رویان ازدواج کند یا با پیرِ زنی مانند ام سلمه؟ کدام حاکم شهوتران را سراغ دارید که نامش 1400 سال به نیکی باقیمانده باشد و حرکتش، حرکتی عظیم لقب بگیرد و در تمام جنبههای آن از قبیل نظام ارث، سیاست، نظام اخلاقی و ... بنا نهد و تا امروزه میلیاردها میلیارد مسلمان باافتخار از سیره و عمل او پیروی کنند؟ آیا امکان دارد در کنار شهوترانی فردی بتواند جامعه پراکنده عرب را متحد کند و مبلغ مکتب فکری باشد که تابه امروز دستنخورده است؟ آیا میتواند یک فرد شهوتران چنان وجههای پیدا کند که مسلمانان امروز تمام عملکرد و رفتار خود را بر اساس عملکرد وی انجام دهند؟ و ده سؤال دیگر.
از جمعبندی این مطالب استفاده میشود که پیامبر(ص) تا قبل از 50 سالگی همسری غیر از خدیجه انتخاب نکرد. پسازآن نیز بنابر مصالحی که در منابع روایی و تاریخی آمده[11] اقدام به برخی ازدواجهای مصلحتی نمود. نسبت شهوانی دادن به پیامبر(ص) از نسبتهای سخیفی است که در تمام دوران تاریخ اسلام با رویکرد بیماری برای آن حضرت مطرح و تا به امروز نیز ادامه دارد. این نسبتها با ساحت پیامبر(ص) که الگوی حیا و عفت و پاکدامنی بوده و دوست و دشمن بر آن اقرار نموده، سازگار نیست.
پینوشت
1. احزاب (33): 50.
2. برگزیده تفسیر نمونه، ج 3، ص 622.
3. صحیح البخاری، ج 1، کتاب الغسل، ص 71 – 72 – 75؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 8، ص 136؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج 5، ص 115؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج 10، ص 193؛
4. نجمی، سیری در صحیحین، ج 1، ص 280 – 289.
5. صحیح البخاری، ج 1، ص 117، باب فضل استقبال القبله؛ نجمی، سیری در صحیحین، ج 1، ص 265 – 266.
6. صحیح البخاری، ج 1، ص 71 – 75،کتاب الغسل؛ سبل الهدی، ج 9، ص 74.
7. مستدرک الصحیحین، ج 4، ص 245؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 279.
8. مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص 365، نصیری، تاریخ تحلیلی صدر اسلام، ص 58 – 59.
9. ر م: حکیم زاده، تحلیل حکمتهای تعدد زوجات پیامبر (ص) و بازخوانی اختصاصات نبی در ازدواج.
10. ابن حجر عسقلانی، الاصابة، ج 8، ص 103.
11. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 20، ص 241.
نسبت شهوانی دادن به پیامبر(ص) از دیگر نسبت های ناروایی است که اسلام ستیزان در تمام دوران تاریخ اسلام برای لکه دار کردن وجه پاک آن حضرت از آن استفاده نموده اند. امروزه نیز این شهوانی بودن را در قالب بیماری سندرم برای آن حضرت مطرح می کنند. به طور قطع ساحت پیامبر(ص) که نمونه زهد و تقوا، حیا و پاک دامنی بوده از این نسبت های ناروا و واهی دشمنان اسلام مبرا بوده است.