بازماندگان سلطنت پهلوی، مواردی را به عنوان نقطه ضعف در نظام جمهوری اسلامی مطرح میکنند، اما وجود همان موارد در رژیم پهلوی را نادیده میگیرند! عربپرستی، حضور نظامی در دیگر کشورها و استبدادی بودن حکومت، موضوعاتی است که خیلی سعی میکنند به نظام جمهوری اسلامی متصل کنند، ولی وجود پررنگ آنها در حکومت پهلوی را به حساب نمیآورند!
![ما آریایی هستیم عرب نمی پرستیم ما آریایی هستیم عرب نمی پرستیم](https://btid.org/sites/default/files/media/image/457278_876.jpg)
دشمنی و مخالفت هم آدابی دارد که یکی از مهمترین آنها رعایت انصاف و پرهیز از تناقض است، در غیر این صورت، به لجبازی منتهی میشود که از هیچ منطق و استدلالی پیروی نمیکند و اخلاقی بچگانه است.
بازماندگان سلطنت پهلوی در بسیاری از موارد به همین ویژگی مبتلا هستند و مواردی را به عنوان نقطه ضعف در نظام جمهوری اسلامی مطرح میکنند، اما وجود همان موارد در رژیم پهلوی را نادیده میگیرند!
به عنوان نمونه، در طول این سالها همواره شاهد بودیم که نظام را به عربپرستی متهم میکنند و شعار «ما آریایی هستیم، عرب نمیپرستیم» را مطرح میکنند! این در حالی است که نمونههای ارادت پهلوی به اعراب بسیار زیادتر از آن است که قابل انکار باشد.
به عنوان نمونه، در سال 1354 و وسط عید نوروز به دلیل مرگ ملک فیصل -پادشاه سعودی- در ایران به دستور محمدرضا پهلوی یک هفته عزای عمومی اعلام شد![1] همچنین شاه پس از فرار از کشور، مجبور شد به یک حاکم عربی به نام انور سادات پناه ببرد که بوسه و تعظیم فرح دیبا بر قبر او یکی دیگر از جلوههای ارادت به اعراب به حساب میآید![2] علاوه بر این، همسر اول محمدرضا شاه یعنی فوزیه، دختری عرب بود و با این وضعیت، معلوم نیست بازماندگان سلطنت پهلوی چرا این حقایق تاریخی را نادیده میگیرند؟!
از دیگر موضوعات قابل طرح در این زمینه میتوان به اعتراض نسبت به حضور نظامی جمهوری اسلامی در برخی کشورها اشاره کرد که آن را نادرست میدانند، اما همین اقدام از سوی شاه که در کشورهایی مثل عمان، سوریه و ویتنام انجام گرفت، هرگز به چشم سلطنتطلبان نمیآید! جالب است بدانید که پهلوی دوم به صراحت میگفت: منافع کشور، ایجاب میکند که ارتش حتی در خارج از مرزها قربانی بدهد تا منافع ملی و سیاسی کشور حفظ شود![3]
نمونهی دیگر از این تناقضها به دیکتاتوری و مستبد خواندن نظام جمهوری اسلامی برمیگردد! این در حالی است که مردم ایران هم در تظاهراتهای گسترده در طول سالهای پیش از انقلاب و هم در پای صندوق رأی در فروردین 1358 برای تعیین نوع حکومت و نیز در چند دههی اخیر در انتخابات گوناگون، حمایت و دلبستگی خود را به جمهوری اسلامی اعلام کردند، ولی حکومت پهلوی -در زمان هر دو پادشاه- با کودتا و بدون مراجعه به آرای عمومی بر سر کار آمد.
در همین راستا سخنان «مهدیقلی هدایت» مشهور به «مخبرالسلطنه» که بیش از شش سال در حکومت پهلوی اول نخست وزیر بود، به وضوح از ذات آن رژیم پرده برمیدارد. وی در کتاب خود به نام خاطرات و خطرات، صفحهی 403 مینویسد: «اسم حزب، پیش پهلوی نمیشود برد! روزی در هیئت [دولت] فرمودند هر مملکتی رژیمی دارد، رژیم ما یک نفره است!» پهلوی دوم نیز دست کمی از شاه قبلی نداشت و میگفت: چون متکی به آرای مردم نیستم آزادم![4]
پرداختن به تمام تناقضها در حوصلهی این یادداشت نمیگنجد و نیاز به وقت و فرصت بیشتری دارد، اما تعجب و سوال جدی این است که چرا بازماندگان سلطنت پهلوی بدون فکر و تحقیق و با قیافهای حق به جانب به طرح این موارد میپردازند و متأسفانه برخی افراد نیز آنها را باور و تکرار میکنند!
پینوشت:
[1] اندیشه برتر (btid)
[2] رسا (rasa)
[3] اندیشه برتر (btid)
[4] اسدالله علم، یادداشتهای علم، ج2، ص 609