حاکمیت نظام طبقاتی در زمان خلفا و برخورد علوی

15:47 - 1401/04/21

خلفای سه گانه بر خلاف دستور قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله، در تقسیم بیت المال و مناصب و مسئولیت های حکومتی، نظام طبقاتی ایجاد کردند و بین عرب و غیرعرب تفاوت گذاشتند. امیرالمومنین علیه السلام پس از به رسیدن به حاکمیت، این نظام طبقاتی را در هم شکست و با عدالت علوی، با امتیازات نابجا و نادرست مبارزه کرد.

قرآن کریم بدون تبعیض تمام بشر را در برابر خدا و مقررات اسلامی یکسان می داند و شاخص برتری را فقط تقوا معرفی می کند؛ « ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و ملت ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. بی تردید گرامی ترین شما نزد خدا، پرهیزکارترین شماست. یقیناً خدا دانا و آگاه است.»[1]

از این رو پیامبر صلی الله علیه و آله که الگوی بشریت هستند، بین عرب و غیرعرب فرقی نمی گذاشت و بیت المال را به طور عادلانه بین همه مسلمان ها تقسیم می نمود، اما خلفای سه گانه برخلاف سیره رسول الله صلی الله علیه و آله عمل نمودند. از باب مثال خلیفه اول بزرگ انصار را به فرماندهی لشکر قرار نداد تا آنجا که صدای اعتراض انصار بلند شد و او مجبور شد ثابت بن قیس از انصار را به سمت فرماندهی لشکر تعیین کند، ولی در بقیه موارد، ریاست لشکرها و حاکمیت شهرها را تنها به قریش داده بود. [2]

نظام تبعیض در زمان خلیفه دوم و سوم
خليفه دوم نیز همین روش تبعیض آمیز و طبقاتی خلیفه ی اول را در پیش گرفت تا آنجا که اعضای شش نفره شورای تعیین خليفه را همگی از قریش قرار داد و به دیگر اقوام و قبائل توجهی نکرد. در حالی که در میان انصار کسانی بهتر از طلحه و زبیر و عبدالرحمان ابن عوف وجود داشتند. افزون بر این، خلیفه دوم قریش را بر عرب، و عرب را بر غیرعرب ترجیح داد، به طوری که غیر قریش از قریش، و غير عرب از عرب حق نداشت دختر بگیرد. او جامعه را در سطح وسیعی به صورت طبقاتی در آورد.[3] خلیفه سوم نیز روش دو خلیفه ی پیشین را پی گرفت. او فامیل خود از بنی امیه را بر سایر قریش مقدم کرد. نتیجه ی عملکرد خلفا باعث شد، حکومت قریشی شده و ثروت های فراوان در دست قریش قرار گیرد و جامعه اسلامی آن روز به صورت طبقاتی در آید و کسانی که از آفریقا و ایران و روم اسلام می آوردند، اسلام را یک نظام طبقاتی می دیدند.[4]

برخورد امام عدل با تبعیض و ناعدالتی ها

تبعیض

پس از قتل عثمان و بیعت مردم با امیرالمومنین علیه السلام، آن حضرت بر اساس سنت پیامبر و دستورات الهی عمل نمود و بین مهاجر و انصار، عرب و عجم، قریش و غیرقریش فرقی نگذاشت و دستور فرمود، تا بیت المال را بین مسلمانان به طور مساوی تقسیم نموده و به هر کسی سه دینار بدهند. خود نیز سه دینار برداشت و به غلامش قنبر هم سه دینار داد. آن حضرت برخلاف خلفای قبلی، انصار را به حکومت شهرها و امارت لشکرها گماشت. مثلا قیس بن سعد بن عباده را والی مصر و سهل بن حنیف را والی بصره و عثمان بن حنیف را والی مدینه تعیین فرمود و از غیر قریش، مالک اشتر را والى مصر قرار داد.[5]

به این ترتیب، آن حضرت نظام طبقاتی را شکست و امتیازات باطل قریش را از میان برداشت و عدالت اجتماعی را ایجاد نمود. اگر آن حضرت این خدمت را انجام نمی داد، مردم خیال می کردند اسلام، حکومت قریشی است.

برای مطالعه بیشتر به مقاله زیر مراجعه کنید؛

https://btid.org/fa/news/95269

پی نوشت
[1] سوره حجرات، ص۱۳.
[2] غارات، ص32؛ تاريخ یعقوبي، ج۲، ص29.
[3] معالم المدرستین، ج2، ص364؛ موطا، ج2، ص60.
[4] معالم المدرستين، ج2، ص164.
[5] نقش ائمه در احیای دین، ج2، ص484؛ نهج البلاغه، نامه53.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 0 =
*****