با اینکه تکفیر مسلمانان بهویژه شیعیان همواره یکی از اصلیترین اعتقادات وهابیت بوده است، اما آنان تکفیر را به شیعه نسبت میدهند. باید چنین گفت که تکفیر در شیعه جایی ندارد و مکتب شیعه و فقهای شیعی، حکم بر تکفیر گویندهٔ شهادتین نمیشود.
تأملی در نسبت دادن تکفیر به شیعه | يكي از مفاهيم مهم، حساس و پرکاربرد ادبیات دینی، مفهوم كفر است كه آیات مختلفی در قرآن و روایات، پیرامون آن وجود دارد.
واژه «تکفیر» از ریشهٔ کفر و از مفاهیمی است که مانع وحدت بین مسلمانان و سبب کشتار بین مسلمانان شده است. موجهای مختلف تکفیر در طول تاریخ وجود داشته و موج جدید آن در عصر حاضر با فرقه وهابیت و جریانهای سلفی گرهخورده است. تکفیر مسلمانان بهویژه شیعه همواره یکی از اصلیترین اعتقادات وهابیت و جریانهای سلفی بوده است.
بااینوجود در عین ناباوری، این دشمنان اسلام که خواهان تفرقه میان مسلمین هستند با استناد به برخی از احادیث در کتب شیعه یا فتوای برخی از فقهای شیعه، چنین تبلیغ میکنند: مذهب شیعه، غیر خودشان از جمله اهلسنت را کافر میدانند و حکم به تکفیر آنها میدهند؛ درحالیکه هرگز چنین نیست و این نسبت، افترا و تهمت به شیعه است.
تكفير ، به معنای نسبت دادن كفر به مسلمان است.[1] به سبب تکفیر ، كسي از ديدگاه خود به ديگري نسبت كفر ميدهد و او را كافر ميداند.
به باور غزالی، روش فرقهها در دور راندن يكديگر با نسبت كفر دادن بهطرف مقابل، به رواج تكفير منجر شده است.[2]
اگر اندک جستجویی در نظرات علمای شیعه صورت پذیرد، این مطلب بهوضوح دیده میشود که تکفیر در شیعه جایی ندارد.
در باور فقيهان شيعه، نسبت دهنده كفر به مسلمان، بايد تعزيرشود[3] و برخي دیگر از فقها بر این باورند كه در مسائل اختلافي، نبايد كسي را تكفير كرد.[4]
در سخنان بسياري از اندیشمندان مذاهب اسلامي، بر پرهيز از تكفير مسلمانان تأكيد شده است. آنان با عبارات گوناگون، از طرد يكديگر و نسبت دادن كفر و فسق به اهل قبله پرهيز داده و پيامدهاي آن را برشمرده و نسبت به آن هشدار دادهاند.[5]
در کتب فقهی و در روایات شیعه نیز تکفیر امری مردود شمرده شده و از تکفیر گویندۀ شهادتین نهی شده است؛ در روایات از تکفیر کسی که اقرار به شهادتین نموده، نهی فراوان شده و بیان شده که تحقق اسلام با اظهار شهادتين صورت ميگيرد[6]
در سيره پيامبر صلیالله علیه و آله نيز همين مقدار براي اثبات مسلمان بودن فرد كافی است[7] و با اقرار شخص به توحيد و نبوت، بايد به مسلمانی او حكم نمود.[8]
نِصاب مسلمان بودن و خروج از کفر، گفتن شهادتین است و کسی که شهادتین را نگفته باشد، کافر محسوب میگردد.[9] ازاینرو کسی حق ندارد به تکفیر اهل شهادتین حکم کند. البته اگر شخصی یا گروهی قائل به شهادتین باشد، اما بهعنوانمثال ضروری دین را انکار و یا هتک حرمت اهلبیت علیهمالسلام و ... مرتکب شود، از دایره اسلام خارج میشود.
شکی نیست که در روايات شیعه و حتی آیات قرآن، تعبير «کافر» بهکاررفته است. نکتهٔ مهم این است که آیا کفر به یک معنا در تمام روايات بهکاررفته است؟ تلازمی بین کفر و تکفیر وجود دارد؟
با بررسی بهدستآمده کفری که در روايات آمده، معانی و مراتب و اقسام مختلفی دارد؛ از باب نمونه، تقسیم کفر به کفرِ اعتقادی و فقهی.
ممکن است شخصی در اعتقادات، باوری داشته باشد که بر خلاف اعتقاد حق باشد، ولی از لحاظ فقهی، کافر محسوب نگردد[10] که نمیتوان بهسادگی و بدون توجه به این امور، تکفیر را به مکتبی نسبت داد. پس هرگاه در روايات یا سخنان دانشمندان شیعه، به کسی يا فاعل عملی یا دارای اعتقادی، نسبت کفر داده شد، بايد بررسی شود که منظور کدام مرتبه و قسم و معنای از کفر مقصود است و نباید بیتأمل به معنای تکفیر گرفته شود.
باتوجهبه روایات ذکر شده، میتوان چنین نتیجه گرفت که از صرف وجود کفر در آیات و روایات، نمیتوان استفادهٔ خروج از اسلام نمود و حکم به تکفیر مسلمین نمود.
پینوشت:
1. المصباح، ج2، ص535.
2. مجموعة رسائل الامام الغزالي، ص240.
3. السرائر، ج3، ص529.
4. الروضة البهيه، ج9، ص335.
5. في ظلّ اصول الاسلام، ص20-22.
6. العروة الوثقي، ج1، ص273.
7. الايمان و الكفر، ص108-109.
8. الخلاف، ج1، ص551.
9. الکافی، ج 2، ص 26.
10 الایمان والکفر فی الکتاب و السنه، ص55.