امر ولایت، از بالاترین مصادیق «شعائر الله» بهحساب میآید. راهپیمایی، یکی از راههای تبلیغ ولایت است. حرکتهای کاروانی و دست جمعی، در قالب کاروانهای شادی، وسیلهای برای رساندن پیام خاتم پیامبران، به گوش جهانیان است؛ هرچند موجب خشم کفار و منافقان نیز میشود.
غدیر خم عید ولایت و امامت، بزرگترین عیدی است که به شکرانه تکمیل دین و اتمام نعمت، علاوه بر اینکه همه عرشیان و فرشیان را به وجد آورده، بزرگداشت آن نیز بر عظمتش میافزاید.
گذری کوتاه بر غدیر خم
غدیر؛ روزی است که خداوند پیامبرش را ندا داد، ای رسول ما! «بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ؛[1]آنچه از سوی پروردگارت [درباره ولایت و رهبری علی بن ابیطالب؛ امیرالمؤمنین علیهالسلام] بر تو نازل شده، ابلاغ کن!»
اما گویا پیامبر صلیالله علیه و آله، از چهرههای منافقانه و درهمِ برخی، آینده را میخواند و نگران علفهای هرزی است که باغ زیبای او را فرامیگیرند؛ بنابراین باز خدا با ندایی دیگر او را دلداری میدهد: «و َاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ؛[2] و خدا تو را از [آسیب و گزند] مردم نگه میدارد.» گویا خداوند با تهدیدی مملو از عطوفت و مهربانی، پیامبرش را خطاب میکند که اعلام رهبری و ولایت امیرالمؤمنین، همان رسالت توست.
خاتم رسولان این کوه وقار و عظمت، از جای برخاست، بر فراز جهاز شتران رفت، بعد از سخنگفتن از خدا و رسولش، کلام را به ولایت و رهبری امیرالمؤمنین علیهالسلام، رساند، سپس برای ابهامزدایی، دست امیرالمؤمنین علیهالسلام را گرفت، او را بالا آورد و با صدای رسا فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ؛[3]هر کس که من مولا و سرپرست او هستم، این علی نیز مولا و رهبر اوست.»
با معرفی امیرالمؤمنین علیهالسلام، آیه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ؛[4] امروز، دين شما را كامل كردم» نازل شد. سپس مردم گروهگروه با نور ولایت، پیمان بستند و دست در دست وی گذاشتند؛ هرچند بعد از مدتی پیمان شکستند!
بزرگداشت غدیر خم، نماد تولی و تبری
غدیر خم روزی است که خداوند آن را بزرگ داشته و همه ساکنان در آسمانها، به جشنوسرور پرداختند، چرا که امیرالمؤمنین علی، امام بلافصل و اول امام شیعیان، شد.[5] گرامیداشت این روز مظهر تولی و تبری است.
غدیر خم نماد تولی
بیتردید روز غدیر خم، باآنهمه سفارشاتی که از اهلبیت علیهمالسلام، وارد شده، از بزرگترین «شعائر الله» به شمار میرود؛ همان روزهایی که خداوند متعال، به بزرگداشت آن سفارش کرده و آن را از صفات دلهای باتقوا دانسته است «وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب؛[6] این است (مناسک حج) و هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه تقوای دلهاست.»
بهترین راه تعظیم این شعار الهی و رساندن آن به گوش عالمیان، راهپیمایی و ظاهر کردن ولایت پرافتخار امیرالمؤمنین علیهالسلام است، خود پیامبر نیز فرمودند: «فَلْيُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِب؛ غدیر خم را حاضران به غایبان برسانند.» سپس هر پدری به فرزندش، هر شاهدی به غایبی و...تا روز قیامت، برساند.[7]
غدیر خم نماد تبری
همچنین بر پایه آموزههای قرآنی، هر قدمی در مسیر حق برداشته شود که موجب خشم دشمنان و مخالفان شود، عمل صالحی است که برای انسان ثبت میشود.
قرآن کریم بعد اینکه متخلفان از دستورات پیامبر را نکوهش میکند، میفرماید: اینها کسانی هستند که هیچ قدمی که باعث خشم کفار شود، برنداشتهاند: «وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ؛[8] و هیچ گامی که موجب خشم کافران میشود برنمیدارند، و ضربهای از دشمن نمیخورند، مگر اینکه بهخاطر آن، عمل صالحی برای آنها نوشته میشود.»
بدون شک، راهپيمايىها و حركات دستهجمعی مسلمانان كه موجب خشم و هراس كفّار مىگردد، در نزد خدا باارزش بوده و علاوه بر پاداش، خود عمل صالح است و هیچ حرکتی بالاتر، زیباتر و پرمعناتر از حرکت برای احیای بالاترین معروف خدا؛ ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام، وجود ندارد.
اینک پس از گذشت سالیان دراز از آن واقعه پرافتخار، گوش جان به دستورات الهی و پیامبر رحمت، داده و همنوا با صدای شادی فرشتگان، در گستره آسمانها، در روز عید غدیر خم، به خیابانها میآییم و با راهپیمایی و شادی، پیام پیامبر خاتم صلیالله علیه و آله را به گوش جهانیان میرسانیم.
دستان خود را بهسوی آن امام همام میگسترانیم؛ زیرا هنوز هم میتوان با دستان مهربان امیرالمؤمنین علیهالسلام بیعت کرد؛ چرا که تنها راه نجات بشریت در پرتو ولایت امیرالمؤمنین است. او هنوز در غدیر خم ایستاده، منتظر پرواز ماست، بنابراین باید ذره ناچیز وجودمان را در اقیانوس بیکران ولایت او پرواز دهیم.
به ذره گر نظر از لطف، بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند.
پینوشت:
1. سوره مائده، آیه 67.
2. همان.
3. تفسیر قمی، ج1، ص174.
4. سوره مائده، آیه 3.
5. اقبال الاعمال، ابن طاووس، ج2، ص261.
6. سوره حج، آیه 32.
7. الاحتجاج، طبرسی، ج1، ص62.
8. سوره توبه، آیه 120.